شناسهٔ خبر: 67587622 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: تابناک | لینک خبر

واقعیت‌های تجربه‌نگاری «رامبد جوان» و «عادل فردوسی‌پور»

تلویزیون؛ کانال مدیران یا شبکه هنرمندان؟ / آرتیست‌هایی که رسانه می‌شوند و رسانه‌ای که از چشم می‌افتد

پایان ناگهانی برنامه‌هایی مانند «نود» و «خندوانه» هنرمندان را ناامید کرده و تلویزیون را به سمت از دست دادن سرمایه‌های خود سوق داده است. در حالی که چهره‌های موفق، به پلتفرم‌های دیگر روی آورده‌اند، در این بین انگار تلویزیون است که از چشم می‌افتد.

صاحب‌خبر -

تلویزیون؛ کانال مدیران یا شبکه هنرمندان؟ / آرتیست هایی که رسانه می شوند و رسانه ای که از چشم می افتد

به گزارش گروه فرهنگی تابناک؛ از مرداد ۷۸ تا اسفند ۹۷ کمتر از یک سال باقی مانده بود تا برنامه «نود» به بیستمین سال پخش از تلویزیون برسد. تجربه‌ای تاریخی که می‌توانست در نوع خود برای صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران، منحصربه‌فرد باشد و تبدیل به الگویی برای برنامه‌سازی در زمینه‌های مختلف شود. چنان که از خرداد ۹۳ تا مرداد ۱۴۰۱ هم «خندوانه» نخستین شوی طنز تلویزیون ایران راه زیادی را تا حوالی ده سالگی پیموده بود. با این همه هیچ کدام نه تنها تبدیل به الگو‌های ارزنده برنامه‌سازی در تلویزیون نشدند بلکه بی‌سرانجام و ناگهانی و بی‌دنباله رها شده و به پایان رسیدند تا بیش از آن به عنوان تجربه‌های مدیریت فرهنگی خصوصا در نسبت با چهره‌های هنری و ورزشی، در تاریخ فرهنگ و هنر و رسانه کشور شناخته شوند.

حالا، اما پا گرفتن Vod‌ها در سایه چند سال مانع‌تراشی و مقاومت، فرصتی شده تا امید‌های از دست رفته برخی از برنامه‌سازان قدیم تلویزیون تا اندازه‌ای بازیابی شوند. برنامه فوتبال ۳۶۰ تازه‌ترین اثر عادل فردوسی‌پور حالا به انتشار دهمین قسمت خود رسیده و هرچند بر بستر اصلی یوتیوب منتشر می‌شود که نه تنها در ایران فیلتر است بلکه مخاطبان یوتیوب فارسی حتی در مقایسه با VOD‌ها نیز بسیار اندک به نظر می‌رسند با این حال تاکنون بازخورد نسبتا گسترده‌ای داشته است.

هشتمین قسمت از این سری برنامه با حضور رامبد جوان و میزبانی مشترک محمد بحرانی تولید و چند روز پیش منتشر شده است. گفت‌وگویی که در این قسمت در می‌گیرد از آن حیث که میزبان دو عنصر مهم بازنشسته از برنامه‌سازان موفق تلویزیونی است، رنگ و طعم متفاوتی دارد و شاید در غیاب دیدگان ناظر پژوهشگران و دانشگاهیان برای رصد تحولات عرصه فرهنگ و رسانه خصوصا در نسبت با چهره‌ها، بتواند علی‌رغم محدودیت‌ها، تنها منبع تاریخ شفاهی مدیریت فرهنگی به روایت هنرمندان و چهره‌های هنری و ورزشی باشد.

در جای‌جای مختلف برنامه، میزبان و مهمان از یکدیگر درباره تداوم زندگی شغلی‌شان پس از تجربه بی‌سرانجام خندوانه و نود می‌پرسند و هر یک به فراخور حال‌وهوای خود این تجربه‌ها را مرور می‌کنند و تماشاگر برنامه از طریق بغض‌ها، لرزش‌های صدا، خنده‌های تلخ، لحن‌های عصبانی و چهره‌های درهم‌کشیده، بدون واسطه در جریان این حال‌وهوا قرار می‌گیرد.

در بخشی از برنامه، عادل فردوسی‌پور در پاسخ به سوال جوان درباره فکر کردن به بازگشت به تلویزیون با لحنی غم‌آلود تصریح می‌کند که هرچند همیشه به این موضوع فکر می‌کند، اما از ساخت فوتبال ۳۶۰ احساس رضایت می‌کند و همین مقدار برای او کافی است و در صورتی که بتواند به گزارشگری فوتبال بازگردد، دیگر برای او همه چیز جفت‌وجور خواهد شد. همه این‌ها در حالی است که بغض و ناراحتی در برش‌های مختلفی از صحبت‌هایش به وضوح حس می‌شود.

رامبد جوان هم از سوی میزبان درباره احتمال بازگشت به تلویزیون و تجربه خندوانه مورد پرسش قرار می‌گیرد. او، اما برخلاف فردوسی‌پور با خشم پاسخ می‌دهد و تصریح می‌کند: «تلویزیون مال ما آرتیست‌هاست که متخصصان این حوزه هستیم. مدیران می‌آیند و می‌روند و الان هم تلویزیون دست کسانی است که به زودی باید آن را تحویل دهند». محمد بحرانی هم که به عنوان میزبان خیلی بنای ورود به گفتگو ندارد با ابراز افسوس و دلتنگی‌هایش خصوصا برای شخصیت «جناب خان» یاد اوقات خوش خندوانه را گرامی می‌دارد.

اگر هنرمندان را سرمایه‌های اجتماعی و فرهنگی بدانیم و آثاری را که خلق می‌کنند، واجد اثرگذاری عمیق و مهم و بعضا حیاتی در وجوه امنیت ملی در برخی مقاطع به حساب آوریم آن گاه خواهیم دانست که سرخوردگی و ناامیدی و خشم آنان چه اثراتی می‌تواند در رفتار کوتاه‌مدت و بلندمدت جامعه داشته باشد.

هنرمندان پیش از آن که جامعه‌شناسان موفق به هشدار نسبت به فراگیر شدن عارضه‌ای در جامعه شوند آن را در ضمیر ناخودآگاه خود شناسایی کرده و با تولید اثر نسبت به آن عارضه واکنش نشان می‌دهند؛ بنابراین در صورتی که آن‌ها نفس تربیت‌شده، رویکرد مثبت‌نگر و هدفی هم‌سو با آرمان سعادتمندی جامعه داشته باشند، آثارشان می‌تواند درست سر بزنگاه تاثیری بلافصل در حل مناقشات اجتماعی ایفا کند. دشوارتر از همه این که بخش مهمی از مسئولیت زنده نگه داشتن روح هنرمندان در ابعاد مختلف مذکور، بر عهده مدیران است و اگر مرتکب اشتباه شوند تلفات آن هم کوچک و محدود نخواهد بود.

نویسنده: فاطمه ترکاشوند

نظر شما