شناسهٔ خبر: 67531941 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: تابناک | لینک خبر

مرور روزنامه‌های شنبه ۱۶ تیرماه

تحلیل فرهیختگان از رئیس جمهور جدید ایران/عباس عبدی: تب ۴۰ درجه! /آقای رئیس‌جمهور نهم؛ سلام

حماسه مردم برای ایران، آرامش قیمت مسکن و تب تند اجاره بها، ایران از شانگ‌های چه می‌خواهد؟، اقدام به خودکشی سارق اصلی بانک ملی، اروپا و رشد راست‌گرایی رادیکال، ناراحتی علی کریمی از آنفالو در شب انتخابات!، آغاز مراسم عزاداری محرم از امشب، اقتصاد در انتظار خروج از تنگنا، برادر لاریجانی در راه ایران؟ و پرخاطره مثل یورو‌های قدیم از مواردی است که موضوع گزارش‌های خبری و تحلیلی روزنامه‌های امروز شده است.

صاحب‌خبر -

به گزارش «تابناکـ» روزنامه‌های امروز شنبه ۱۶ تیرماه در حالی چاپ و منتشر شد که بازتاب حضور مردم در مرحله دوم چهاردهمین انتخابات ریاست جمهوری و تیتر‌ها و تصاویر مربوط با آخرین گمانه زنی‌ها از نتایج انتخابات همراه با تحلیل‌های انتخاباتی در صفحات نخست روزنامه‌های امروز برجسته شده است. روزنامه فرهیختگان به استناد آمار غیررسمی از پیشتازی مسعود پزشکیان خبر داده و صفحه نخست امروز خود را به این خبر اختصاص داده است.

در ادامه تعدادی از یادداشت‌ها و سرمقاله‌های منتشره در روزنامه‌های امروز را مرور می‌کنیم: 

تب ۴۰ درجه


عباس عبدی طی یادداشتی در شماره امروز اعتماد با عنوان تب ۴۰ درجه نوشت: اکنون (جمعه) که این یادداشت را می‌نویسم، رای‌گیری تازه آغاز شده است. تمامی نظرسنجی‌ها حکایت از پیشتازی دکتر پزشکیان با حداقل ۸درصد اختلاف دارد. نظرسنجی‌ها در دور اول نیز ترتیب نامزد‌ها را با دقت پیش‌بینی و همه آن‌ها پزشکیان را اول معرفی کرده بودند که چنین هم شد، بنابراین به لحاظ منطقی باید منتظر اعلام نتیجه رسمی بود. در نتیجه اکنون می‌خواهم به مطلب و موضوع مهم دیگری بپردازم. در سال‌های اخیر به ویژه پس از اعتراضات سال ۱۳۹۶ بار‌ها و بار‌ها اعلام می‌شد که وضعیت جامعه خوب نیست. خوب نبودن وضع هر جامعه‌ای امری غیرطبیعی و خطرناک نیست، بی‌توجهی به آن و عدم پذیرش واقعیت خطرناک است. مثل بیمار شدن که اتفاقی معمولی برای همه ما است، ولی چون به پزشک مراجعه می‌کنیم، درمان می‌شویم. پس اگر در مقام درمان برنیاییم، باید رو به قبله دراز شویم. اعتراضات ۱۳۹۶ در نوع خود اولین علامت بیماری بود. به هر شکلی خاتمه یافت، متاسفانه فوری فراموش شد. همان زمان نیز بحث حق اعتراض مطرح شد و به سرعت فراموش گردید. تا رسیدیم به ماجرای بنزین و اعتراضات آبان ۹۸ که ابعاد بزرگی داشت. هنوز در شوک آن بودیم که ماجرای هواپیمای اوکراینی و سپس ترور سردار سلیمانی و درگیری محدود با امریکا و تشییع جنازه گسترده سردار پیش آمد و گویی آب سردی بود که بر همه آتش‌های مانده در زیر خاکستر گذشته ریخته شد و نوعی خوش‌خیالی را ایجاد کرد. کاهش شدید مشارکت در انتخابات مجلس در سال ۱۳۹۸ نشان داد که این آتش همچنان روشن است، ولی، چون با کرونا تقارن شد فوری آن را به کرونا ربط دادند و نوعی خوش‌خیالی تخدیری را دامن زدند. در دو سالی که درگیر کرونا بودیم، همان زمان هم نوشتم که کرونا اعتراضات را عقب انداخت، پس طبعا اتفاق جدیدی رخ نمی‌داد. انتخابات ۱۴۰۰ که شد، مشارکت آن بسیار پایین بود، ولی از فرط خوشحالی یکدست‌سازی متوجه عمق ماجرا نشدند یا نخواستند بشوند. گمان کردند حالا که یکدست شدیم، کشور را درست می‌کنیم و مردم راضی خواهند شد. کاری نبود که علیه روحانی نکردند، متوجه نبودند که او بیش از آنکه حسن روحانی باشد.. 

رییس‌جمهور این نظام بود و چهل سال در بالاترین سطوح آن نقش مدیریتی داشته است و اقدامات ایضایی علیه او در درجه اول علیه خودشان و نظام است. مصداق این گزاره مشهور سعدی شدند که «یکی بر سر شاخ بُن می‌برید» حماقت بی‌حد و کرانه‌ای را به نمایش گذاشتند تا خودشان در مصدر کار قرار گیرند. غافل از اینکه یک سال بعد در ۱۴۰۱ هر چه رشته بودند، پنبه شد و بزرگ‌ترین بحران سیاسی پس از انقلاب، حتی بزرگ‌تر از اقدامات مجاهدین خلق در کشور رخ داد. به علل روشنی پس از سه ماه آن بحران در ظاهر فروکش کرد، ولی در بطن جامعه رسوب نمود. طرفداران وضع موجود برای ارضای خود اقدامات نمایشی را افزایش دادند، راهپیمایی‌های به ظاهر دینی و این نمایش‌های مذهبی را مرهمی بر زخم التیام نیافته خود می‌دانستند. انتخابات اسفند ۱۴۰۲ آخرین ضربه بود. ساختار برآمده از انقلابی که براساس حمایت قاطع مردم شکل گرفته بود، کارش به جایی رسیده که در پایتخت کشور، مشارکت انتخاباتی حول و حوش ۱۰درصد و کمتر باشد؟! دوباره و پس از سقوط بالگرد، به تشییع جنازه‌هایی دل خوش کردند که فاقد معنای سیاسی بود. همان زمان از مردم پرسیدند که در آیا در انتخابات شرکت می‌کنید که ارقام مشارکت بالای ۵۵درصد بود. گرچه تذکر داده شد که به این پاسخ‌ها دل خوش نباشید، چون به سرعت وضعیت جامعه عادی خواهد شد. رسیدیم به انتخابات ۸ تیر، این بار ماجرا تفاوت کرد، رقابتی حداقلی را شکل دادند، اغلب نیرو‌های سیاسی پا به میدان گذاشتند. نتیجه چه شد؟ مشارکت ۴۰درصدی آن هم با پیروزی نامزد منتقد وضع موجود. دیگر راهی برای توجیه نمانده است. برای اولین‌بار در بالاترین سطوح سیاسی به این مساله اشاره شد و آن را نیازمند بررسی و مطالعه دانستند که به نظر من فوریت هم دارد.

اکنون مشارکت ۴۰درصدی در جامعه ایران را می‌توان تعبیری از تب ۴۰ درجه دانست. تا حالا هم با پاشویه و قدری دست‌کاری در دماسنج و نیز با خوش‌خیالی گفته می‌شد که ان‌شاءالله گربه است و تبی وجود ندارد. دیگر راهی برای لاپوشانی و نادیده گرفتن این واقعیت روشن وجود ندارد. رتبه اول انتخابات به مجموعه‌ای تعلق گرفت که در انتخابات مشارکت نکردند. کلیت پیام آنان روشن بود. انتخابات را در قالب گذشته راهگشا نمی‌دانند. این پیام خطرناکی برای آینده جامعه ایران و حکومت است. به علاوه اکثریت آنان هم که آمدند معترض هستند و اگر صدای اعتراض آنان شنیده یا از طریق انتخابات عملی نشود، این راه تا اطلاع ثانوی بسته خواهد شد. در واقع نیمی از این ۴۰درصد نیز منتقد جدی وضع موجود هستند. با ۲۰درصد باقی‌مانده کاری نمی‌توان کرد. آنان هم به سرعت منتقد شدند، به ویژه اینکه همین ۲۰درصد منتقد نیز در گذشته از وضع موجود طرفداری می‌کردند؛ بنابراین تب ۴۰ درجه کنونی، فرصتی عالی برای اصلاح امور است. در تب ۴۰ درجه نمی‌توان زندگی کرد. جامعه دچار تشنج خواهد شد. از تغییر اوضاع استقبال کنید. قدری از این تب در دور دوم کم خواهد شد، ولی ریشه عفونت و تب را باید شناخت و درمان کرد. نگاه مردم به انتخابات قابل اصلاح است، به شرطی که روند امور تغییر کند. پس از دور اول و در هفته گذشته از مردم پرسیده شد که؛ چرا در دور اول انتخابات شرکت نکردید؟ پاسخ‌های متنوعی دادند. بیشترین مردم با حدود ۲۵درصد به این گزینه اشاره کرده‌اند که «احساس کردم هیچ کدام توان بهتر کردن اوضاع را ندارند.» پس باید اوضاع را بهبود بخشید. بهبود امور فقط ناشی از توانایی‌های فردی نیست، بلکه مساله اصلی رویکرد‌هایی است که ساختار باید اصلاح آن‌ها را در دستور کار قرار دهد. در یک کلام، بازگشت به زندگی و بازگشت به مردم، راه‌حل واقعی است. در این باره خواهم نوشت.

 

تحلیل فرهیختگان از رئیس جمهور جدید ایران

 
روزنامه فرهیختگان که تیتر و تصویر یک امروز خود را به مسعود پزشکیان اختصاص داده طی یادداشتی نوشت: ۱. ماراتن نفس‌گیر انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۳ به پایان رسید، پیروز نخست این انتخابات مردم ایران بودند که زیر بمباران تبلیغاتی سنگین ایران‌ستیزان در اینترنشنال و‌... به نقطه‌عطف مردم‌سالاری دینی رسیدند. کابوس انتخابات‌های زیر ۵۰ درصدی به پایان رسید، انتخابات‌هایی که در سیر نزولی افتاده بودند و دائما مشارکت در آن‌ها کمتر می‌شد. حالا بعد از ۵ سال شیب مشارکت دوباره صعودی شده و نمودار مردم‌سالاری دینی در ایران تغییر جهت داده است. ما ایرانی‌ها فارغ از نتیجه صندوق به این پیروزی احتیاج داشتیم، ما می‌توانیم دوباره به مشارکت‌های ۷۰ و ۸۰ درصدی برگردیم، ما باید به مشارکت‌های ۷۰ درصدی و ۸۰ درصدی برگردیم.

۲. دوئل نفس‌گیر انتخابات در ایران با رقابتی میلیمتری به پایان رسید، از این به بعد یک رئیس‌جمهور و یک آلترناتیو نزدیک به هم داریم؛ رئیس‌جمهوری که باید بداند رئیس‌جمهور همه مردم است، رئیس‌جمهوری که خوب می‌داند یک آلترناتیو اجتماعی جدی بیخ گوشش دارد، آلترناتیوی که جدی است، پرشور است و سایه به سایه او را دنبال می‌کند.

۳. مسعود پزشکیان پدیده این دوره رقابت‌های ریاست‌جمهوری بود، اما او فقط در حد پدیده نماند و انتخابات را برد؛ چیزی شبیه تیم ملی یونان در یورو ۲۰۰۴، تیمی که اول کسی رویش حساب باز نمی‌کرد، اما با پیروزی برابر میزبان قهرمان شد. پزشکیان فرصت‌های مهمی پیش رو دارد، او می‌تواند شکاف‌های اجتماعی در ایران را کمینه کند، او می‌تواند از بدنه بزرگ کارشناسی کشور استفاده کند، او می‌تواند شکاف نخبه توده را کم کند، او می‌تواند شکاف‌های قومیتی را ترمیم کند، او می‌تواند در حکمرانی اینترنت طرح نو دراندازد و...، اما همه این‌ها می‌تواند برای او تهدید هم باشد. او می‌تواند شکاف‌های اجتماعی را تشدید کند، می‌تواند به اسم کار کارشناسی دور جدید خالص‌سازی را کلید بزند، می‌تواند شکاف متن-پیرامون را تشدید کند، می‌تواند حکمرانی ملی در فضای مجازی را نابود کند، می‌تواند مساله قومیت‌ها را تبدیل به معضل کند و....

اما این‌ها همه بستگی به مسعود پزشکیان دارد که بخواهد چگونه باشد. او اگر، چون سیاق و سابقه‌اش در گفتمان انقلاب اسلامی بماند و بخواهد مثل یک انقلابی پنجاه‌وهفتی رفتار کند می‌تواند چالش‌ها را به فرصت تبدیل کند.

۴. مسعود پزشکیان حالا رئیس‌جمهور ایران است. همه باید به او کمک کنند، رسانه‌های انقلابی می‌توانند چشم بیدار جامعه و رصدگر دولت باشند، کار رسانه‌ها عبور از دولت نیست، بلکه مدد به دولت است به شرط انصاف رسانه‌ها و سعه‌صدر رئیس‌جمهور مسعود پزشکیان.

 

 

آقای رئیس‌جمهور نهم؛ سلام


جواد شاملو در سرمقاله امروز رسالت با عنوان آقای رئیس‌جمهور نهم؛ سلام نوشت: الآن که این خطوط را می‌نویسم هنوز معلوم نیست مستأجر بعدی پاستور آقای جلیلی است یا آقای پزشکیان. اما معلوم است که منتخب ملت روز‌های سختی در پیش رو دارد. 
آقای رئیس‌جمهور نهم! دعوا‌ها تمام شد. تبلیغات تمام شد. رأی‌جمع‌کردن تمام شد. انتخابات تمام شد. حالا فصل کار است. حالا دیگر زبان سخن تو با مردم، چندان زبان گفتار نیست بلکه تشنه آنیم که با زبان کار و کردار با ما حرف بزنی. زبان کار و نتیجه، از هر زبانی قدرتمندتر است. بعضی از رئیس‌جمهور‌های پیشین، کاندیداتوری خود را در تمام طول چهار سال خدمتشان حفظ می‌کردند و نگاهشان به منتقدانشان نگاهی جناحی بود. کاندیداتوری با خدمتگزاری جمع نمی‌شود.
آقای رئیس‌جمهور نهم! ایران امروز، یک ایران عادی نیست. کشور از بعضی جهات، کاملا شایسته صفت بحرانی است. تو نیز یک رئیس‌جمهور عادی نیستی. آرام و قرار داشتن برای تو حرام است؛ مدیریت شیک را کنار بگذار و خواب و خوراک را بر خود ناروا بشمار. سبک مدیریت تو باید جهادی باشد، چون حال ایران خوب نیست. مانند برخی پیشینیان، دولتی نباش که مصداق بی‌دولتی است. مدیریت پشت میز، باشد برای ایرانی آبادتر و آرام‌تر و جهانی کم‌التهاب‌تر. مدیریت اتوکشیده، شاید زمانی دیگر.
آقای رئیس‌جمهور نهم! تو چه در زمان انتخابات، کوهی از وعده‌ها را آورده باشی و چه هیچ وعده‌ای نداده باشی، با اعلام کاندیداتوری تمام مسئولیت‌ها و وعده‌های یک حکمران را برعهده‌گرفته‌ای. از مردم طلبکار نباش و خودت را هم بی‌تقصیر ندان. اگر به میدان آمده‌ای، یعنی با علم به تمام موانع و دشواری‌ها و گره‌ها، معتقد بوده‌ای می‌توان وضعیت را بهتر کرد. فردا نمی‌شود و نمی‌گذارند، نداریم. اگر نمی‌شود و نمی‌گذارند، اصلا چرا پا به میدان گذاشتی؟ طلبکاری و پرسشگری و بهانه آوردن تا قبل از روز انتخابات کارکرد دارد، از امروز دوره پاسخگویی تو آغاز شد. طلبکاری ممنوع.
آقای رئیس‌جمهور نهم! زور خدا به زور همه می‌چربد. تنها با خدا ببند و تنها به خدا امید داشته باش.
ببین دریای متلاطم جهان را! ببین زمین پرگسل و پر از زلزله میهن را! جز خدا چه کسی می‌تواند به دادت برسد؟ از کدخدا‌ها ناامید باش و به خدا امیدوار. از کارشناس‌ها ناامید باش و به کارساز امیدوار. از برنامه‌ها ناامید باش و به صاحب لوح و قلم امیدوار. 
آقای رئیس‌جمهور نهم! شب اول محرم است. دولت تو روزی تمام می‌شود، چنانکه همه دولت‌های پیشین. اما آنکه دولتش پابرجاست، شهید کربلاست. از جلسات هیئت دولت تو چیزی نمی‌ماند، اما تقدیرات شیعیان در هیئات اباعبدالله الحسین علیه السلام رقم می‌خورد. نیت کن مسئولیتت خادمی به درگاه خون خدا باشد و بدان کوتاهی‌ات در این مسئولیت، خیانت به آن مولا است. دوران ما دوران سیدالشهدا است و تو با این علم طرفی. پرچمت بالاست اگر کوچک این علم باشی و دولتت مستعجل است، اگر حسینی نباشد.

نظر شما