شناسهٔ خبر: 67515794 - سرویس بین‌الملل
نسخه قابل چاپ منبع: آفتاب | لینک خبر

روسیه برای قفقاز چه خوابی دیده است؟/هزینه‌های هم صدایی باکو و مسکو برای غرب

اقتصادنیوز

امروز قره باغ و به طور مشخص منطقه قفقاز به میدان صف آرایی قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای تبدیل شده است. غرب در تلاش است تا مقدمات صلح در این منطقه را فراهم کند هرچند هنوز نتوانسته اولویت های امنیتی قفقاز را بازتعریف کند. این مقوله به اهرمی قدرتمند در دستان روسیه تبدیل شده تا زمینه را برای توقف یکه تازی بازیگران غیرخودی هموار کنند.

صاحب‌خبر -
آفتاب‌‌نیوز :

آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه ایالات متحده، اخیرا با اورزولا فون در لاین، رئیس کمیسیون اروپا و نیکول پاشینیان، نخست وزیر ارمنستان دیدار کرد، طرفین از همکاری‌های منطقه‌ای در زمینه حمل و نقل، انرژی و مخابرات خبر دادند. مبالغی که در بروکسل برای اجرایی شدن چنین تعهداتی تعریف شده، اندک است، اما ارمنستان از دریافت تضمین‌هایی مبنی بر اینکه غرب همچنان کنارش قرار گرفته، راضی است. این رویداد واکنش مسکو، باکو، تهران و آنکارا را به دنبال داشت. کرملین رویکرد غرب را ترفند ضد روسی و «در تضاد با منافع اساسی مردم ارمنستان» توصیف کرد. الهام علی اف، رئیس جمهور آذربایجان، آن را «غیر شفاف» خواند و هدف از آن را ایجاد شکاف و تنش قلمداد کرد. ترکیه نیز از غرب خواست تا در باب قره باغ رویکردی بی طرفانه داشته باشد.

چرایی نزدیکی باکو به روسیه

به نوشته نشنال اینترست، تمایل آشکار روسیه، ترکیه و ایران و آذربایجان در برابر غرب درباب معادلات قفقاز جنوبی نشان‌دهنده حقیقت عمیق‌تری است: تلاش‌های مستمر غرب برای دستیابی به یک معاهده صلح بین ارمنستان و آذربایجان غیرواقعی است. در همین راستا ایجاد امنیت قبل از پیشرفت به سوی توافق صلح پایدار ضروری است. به بیانی دیگر تلاش برای دستیابی به صلح زیر ماشه تفنگ و بدون ارائه ضمانت‌های امنیتی از پیش تعیین‌شده و معتبر، تنها روسیه را در قفقاز جنوبی جسورتر می‌کند. به ادعای این نشریه تلاش‌های دیپلماتیک غرب در قفقاز جنوبی کم جان است. چرا که واشنگتن و پایتخت‌های اروپایی مذاکرات را در درجه اول به عنوان ابزاری برای مدیریت درگیری بین دو کشور کوچک می‌بینند و پتانسیل این گزاره را به عنوان الگویی برای ایجاد نظم گسترده‌تر در اوراسیا و در برخورد ژئوپلیتیکی بین لیبرال‌ها دست کم می‌گیرند. نشنال اینترست در بخش دیگری از یادداشت خود مدعی است، فرصت دادن به باکو برای تعریف محیط امنیتی در منطقه قفقاز جنوبی در خدمت اهداف استراتژیک روسیه برای مقابله با غرب با ژئوپلیتیک نئوامپریالیستی از آسیای مرکزی تا اروپای شرقی هماهنگی دارد.

هسته اصلی این مناقشه لاینحل و چندین دهه ای، منطقه قره‌باغ کوهستانی است؛ جغرافیایی متعلق به آذربایجان که مدت‌ها به عنوان جغرافیایی خودگردان قلمداد شده است. پس از حمله آذربایجان به این منطقه، برخی از مفسران تصور کردند که مذاکرات بین دو کشور ممکن است با از بین رفتن پرهزینه‌ترین موضوع آسان‌تر شود. در این قاب جهان شاهد خشم باکو از حضور میانجی‌های ثالث – و به‌ویژه مشارکت یوروآتلانتیک – است، زیرا این کشور به طور فزاینده‌ای با مسکو هماهنگ است. در عین حال، ارمنستان اعتماد خود را به روسیه به عنوان میانجی در مقابل آذربایجان از دست داده است. علی اف از شرکت در مذاکرات برنامه ریزی شده اکتبر ۲۰۲۳ با پاشینیان در گرانادا که اتحادیه اروپا سازماندهی کرده بود، خودداری کرد. پس از آن، دیدار برنامه ریزی شده با پاشینیان و چارلز میشل، رئیس شورای اروپا و یک مقام دیگر در سطح وزیر امور خارجه در واشنگتن را لغو کرد و از ملاقات با اعضای ارشد وزارت خارجه آمریکا خودداری کرد. در عوض، علی اف به مسکو رفت تا روابط راهبردی عمیق آذربایجان با روسیه را تقویت کند که محور آن مسیر‌های ترانزیتی شمال-جنوب است – که برای توانمند ساختن روسیه جهت دور زدن تحریم‌های غرب طراحی شده بود.

پشت پرده اختلاف‌های ایروان و باکو

در همین حال، لفاظی‌ها و سیاست‌های ضد غربی آذربایجان علیه اتحادیه اروپا، فرانسه و آمریکا ادامه دارد. در جلسه انجمن سیاست کاپ ۲۹ در باکو، علی اف استدلال کرد که ارمنستان باید قدردان باشد که آذربایجان به نیروی نظارت بر مرز‌های غیرنظامی اتحادیه اروپا در خاک خود آسیبی نمی‌رساند. در حالی که به نظر می‌رسد تمرکز باکو بر گفتگو‌ها در باب کریدور‌ها و مسیر‌های ترانزیتی باشد، ارمنستان برای منطقه گرایی بازار آزاد و ارتباط منطقه‌ای گسترده‌تر فشار می‌آورد. باکو معاملات غیررسمی بدون ضمانت‌های امنیتی بین‌المللی را ترجیح می‌دهد، در حالی که ارمنستان به دنبال تضمین‌های امنیتی و مشارکت بین‌المللی است. همسویی باکو با روسیه در تقابل با واگرایی حاکم بر روابط ارمنستان با مسکو و همسویی این کشور با غرب دارد؛ بنابراین روابط ارمنستان با آذربایجان، نه تنها در جهت منافع، بلکه در جهت بینش و شیوه‌های عملیاتی، درگیر ناهماهنگی است. استراتژی باکو با اهرم‌های تعریف شده در مذاکرات صلح، شامل خروج نیرو‌ها فراتر از مرز‌های بین‌المللی، مناطق غیرنظامی، ضمانت‌های ارائه شده توسط بازیگر ثالث، حفظ صلح، و تعریف کمیسیون‌های مشترک برای حل اختلاف، در تضاد است.

اصرار علی اف بر روی میز نگه داشتن کارت جنگ در خدمت این بازیگر است. از لحاظ تاریخی، درگیری‌های حل نشده ابزاری برای کنترل روسیه بر مناطق پیرامونی پس از شوروی بوده است. در چنین شرایطی تعامل غرب علیرغم شکست‌ها، دو نتیجه به دنبال دارد. نخست توسل به هنجار‌های بین المللی با هدف جلوگیری از توسل به زور جهت تحدید مرزها. دوم آن که دیپلماسی غربی روسیه را در شریط پیچیده تری قرار می‌دهد. به ادعای نشنال اینترست، مسکو در شرایطی که محیط اطراف و اقمار پیشین درگیر تنش باشند می‌تواند منافع خود را محقق کند. در چنین چارچوبی تلاش‌های غرب برای توسل به اهرم‌های دیپلماتیک در تضاد با رویکرد روس‌ها قرار دارد. علاوه بر این، گزاره‌های حاکم ارمنستان را وادار کرده تا به دنبال تعامل با گروه‌های متنوعی از دولت‌ها باشد و وابستگی امنیتی خود را به روسیه کاهش دهد. به‌اصطلاح «مینی‌جانبه‌گرایی» ارمنستان به معنای استفاده هدفمند از اتحاد‌های گسسته به جای همسویی همه جانبه با یک بلوک واحد است. به دلیل پیچیدگی منطقه و تداوم سوء نیت بین طرفین، قبل از اینکه بتوان به یک «آری» در مورد معاهده صلح دست یافت، احتمالاً ضروری است که قدرت‌های غربی به ماجراجویی‌های روسیه در قفقاز و اوکراین نه بگویند. در اینجا باید خاظر نشان کرد که تلاش‌های غرب برای احیای صلح بدون برقراری امنیت به معنای دست کم گرفتن اهرم‌های روسیه در منطقه است؛ اهرم‌هایی که جایگاه روسیه را در قفقاز تقویت کرده و توانایی غرب برای یکپارچه‌سازی زیرساخت‌ها و همسو کردن منافع در منطقه را تضعیف می‌کنند. به همین دلیل است که برای دستیابی به توافق صلح بادوام، توسل به رویکرد امنیتی لازم است.

نظر شما