شناسهٔ خبر: 67508980 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: تابناک | لینک خبر

فکر نمی‌کنی به کسی باید رای بدهی که لااقل از خودت بهتر باشد؟

دهه ۱۳۷۰ بود بعد از جنگ و تلاش برای بازسازی و تهیه برنامه توسعه در جریان بود. در سازمان برنامه جلساتی از صاحبان فکر و کارشناسان با‌سابقه تشکیل می‌شد، جهت همفکری و به اصطلاح طوفان ذهنی. در یک بحث این فدوی گفتم که فقر و عقب ماندگی جوامع یک تصمیم اجتماعی است.

صاحب‌خبر -

به گزارش تابناک  بزرگواری با تعجب پرسید که آیا ما تصمیم گرفته‌ایم که فقیر و عقب مانده باشیم؟ عرض کردم بلی. اما این تصمیم در سطح اجتماعی است و ناشی از تصمیم‌های فردی که فرد از عواقب جمعی تصمیم انفرادی خود بی‌خبر یا نسبت به آن بی‌توجه است. مثلاً اگر در شرایط ترافیک سنگین برق چراغ راهنمائی قطع شد تصمیم بهینه هر فرد این است که زود تر خودش را از مخمصه نجات دهد. تصمیم بهینه همه همین است، منتها هر فرد از جهت های مختلف اتومبیل را به جلو می‌راند و ترافیک و راه بندان طولانی مدت ایجاد می‌شود. این یک نمونه از رویکردی است که در نظریه بازی ها به ‘تعارض زندانی’ مشهور است و مصداق فراوان دارد.

چند مورد از تجارب شخصی عرض کنم: یک کارگر خدماتی در مجموعه مسکونی داریم که دائم مطالبه کمک دارد برای پیش پرداخت رهن خانه، جهیزیه دختر برادر، کمک به معالجه مادر بزرگ، هزینه های شب عید، و نک‌ونال که چه مدت گوشت نخورده‌اند و لباس و خرج مدرسه بچه‌ها و غیره، و حق هم دارد. چند سال پیش که فرد مشابهی کاندید بود چند روز قبل از انتخابات از او پرسیدم به چه کسی رای می‌دهی پاسخ داد به آقای x اکس . گفتم دلیلت برای این انتخاب چیست گفت او مثل خودمان است. پرسیدم مثل خودت؟ فکر نمی‌کنی به کسی باید رای بدهی که لا اقل از خودت بهتر باشد؟ جواب نداد کاندید آن ها انتخاب شد و بحران هایی فراهم گردید که همین قشر بیشترین آسیب را دیدند از جمله از تورم های فزاینده. دیروز باز همان پرسش را از او پرسیدم همان جواب را داد. نگاه کردم در مقایسه با زمان بحث قبلی فقط موهایش سفید شده و پشتش بیشتر خمیده. باش تا صبح دولتت بدمد.

در محل کار، در زمان رقابت همان اکس با فردی که به وضوح مجرب تر و مواثرتر بود مثلاً آقای y ، از یک خانم منشی پرسیدم که به چه کسی رای می‌دهی گفت به x، چون y برای ما که کاری نکرده (بگذریم که همان نهاد که در آن کار می‌کرد و شاغل بود با همت همان آقای   y از صفر پایه گذاری شده بود). کار خودشان را کردند و x شد رییس جمهور. بعد از چند ماهی که دولت کریمه مستقر شده بود و من هم از آن محل رفته بودم، برای دیدن دوستی به همان جا رفته در دفتر او نشسته بودیم که درِ دفتر باز شد و همان خانم با وحشت به داخل دوید و منفجر شد با اشک که شوهرم را از محل کارش اخراج کرده اند. به دوست من گفت ممکن است به فلان مسئول تماس بگیرید بلکه تجدید نظر کنند. دوستم گفت همان‌ها هم اخراج شده اند.     

در رقابت انتخاباتی که بین x و y در جریان بود این فدوی مطلبی در یک روزنامه نوشتم و به اختصار سابقه عملکرد کاندید‌های پوپولیست و شبه نظامی و بلکه گاردهای سیاه در کشور های مختلف را بر شمرده بودم و به هم‌وطنان نیز هشدار دادم که این سبک و شمایل هرجا به قدرت رسیده اند به جز فاجعه آفرینی دست‌آوردی نداشته اند، به هوش باشید. بی فایده بود. به خصوص جناح چپ که همیشه در مقاطع تاریخی اشتباه کرده است از طریق معرفی کاندید رقیب و تقسیم آرا و دیگر تمهید ها کمک کردند به توفیق آقای x و نتیجه را دیدیم. شاید به دلیل همان نوشته، اولین هیات علمی بودم که دولت x در ایجاد موج باز نشسته کردن اساتید، باز نشسته کرد. البته در این مورد ‘عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد’ مصداق پیدا کرد. 

چند سال پیش در خبر ها بود که الجبیر که وزیر خارجه عربستان بود عبارتی به این مضمون گفته بود درد آور، که ملت ایران به مَساکین تبدیل شده اند. عزیزان از تجربه درس بگیریم و خود انتخاب نکنیم که کشوری فقیر از مساکین باشیم. به کسی رای ندهیم که می خواهد آزادی و شرافت انسانی ما را در گرو حد اقل آذوقه مرحمتی نگهدارد.    

محمد طبیبیان/اقتصاددان

.

نظر شما