حتی قهرمانان هم سیگار میکشند!
فکر میکنید اغراق میکنم؟ فیلمهای سینمایی را به یاد بیاورید. در آخرین لحظات همیشه به سرباز در حال مرگ، سیگاری میدادند تا با افتخار به راحتی در آرامش و قهرمانانه بمیرد. آخرین خواسته مردی که در جوخه که آتش مرگ را پیش روی خود داشت، چه بود؟ درست است سیگار! این پیام به ما می گوید: «با ارزش ترین چیز روی زمین و آخرین کاری که او دوست دارد انجام دهد کشیدن سیگار است». در برخی از این فیلمها هنرپیشهها در حالیکه پیوسته و پشت هم سیگار میکشند، ماجراجوییهای قهرمانانه و مرگ را پشت سر می گذارند. درک معنای پنهانی این صحنه ها بسیار ساده است؛ حتی قهرمانان به این رفیق کوچک نیاز دارند. با چه روشی بهتر از این میتوانستند به وجود سرکش و بی تفاوت شما نشان دهند که سیگار بکشید؟ردپای سیگار در شخصیتهای کارتونی و هالیوود
به نظر میرسد برای بازار سیگار، جمعیت جوان مهمتر است زیرا از کاری که انجام میدهند آگاه نیستند. مثلا کمپانی بزرگ سیگار متعلق به .آر جی رینولد سالها کارتونی با شخصیتی مبارز به نام «جو» کمل را که دائما سیگاری گوشه دهانش داشت برای کودکان به نمایش گذاشت. این شخصیت کارتونی توانست در عرض سه سال تعداد بچههای سیگاری زیر هیجده سال را از نیم درصد به ۳۲٫۸ درصد افزایش دهد و جو کمل به اندازه میکی ماوس پیش دبستانیهای آمریکا محبوب شد.کسی چه میداند شاید سینمای هالیوود از طرف کمپانیهای سیگار حمایت مالی میشود تا مردم را تشویق به خرید و کشیدن سیگار کند. این چیزی است که ما در این سالها شاهد آن بودهایم. هر زمان که یک هنرپیشه در فیلمی سیگار روشن میکند با هدف قرار دادن بچهها پیام سیگار به عنوان ابزاری طبیعی خواستنی و فریبنده تقویت میشود.
بیتاثیر بودن مبارزات علیه سیگار
مبارزین ضد سیگار در از بین بردن و تبدیل این شست و شوی مغزی که گرایش به سیگار و تنباکو را افزایش میدهد به دو دلیل شکست میخورند؛ اولا آنها تمایل دارند بیماران و افراد پیر را به تصویر بکشند. جوانان با زن شصت سالهای که از طریق سوراخی در گلو سیگار میکشد فرق دارند. ضمنا کدام جوان با این تصمیم که تا پایان عمر سیگار بکشد اولین سیگار خود را روشن میکند؟ ثانیا وقتی نوجوان معتاد میشود تبلیغ را شروع میکنند که دیگر خیلی دیر است. در حالی که برای هر اعتیادی پیشگیری بسیار بهتر از درمان است.در واقع این مبارزات برای جوانی که در فکر کشیدن سیگار است و یا میانسالی که میخواهد سیگار را ترک کند یا بی تاثیر است یا تاثیر آن خیلی کم است.مرگ و میر از سیگار کشیدن بیشتر است یا مصرف هروئین؟
ما طوری شست وشوی مغزی شده ایم که مشکلات سیگار را با دیو جلوه دادن سایر مشکلات اجتماعی که ضرر بسیار کمتری نسبت به تنباکو دارند کوچک میشماریم، در جامعه بسیار نگران اعتیاد به کراک و هروئین هستیم، در حالی که مرگ و میر این مواد، در برابر مرگ ومیر بر اثر کشیدن سیگار بسیار ناچیز است! در سال ۲۰۰۳ هروئین، ماری جوانا و استنشاق نوعی چسب که در آمریکا رایج است و باعث گیجی و سرخوشی میشود منجر به مرگ حدود ۳هزار نفر در آمریکا شد؛ اما متاسفانه این آمار با مرگ ۴۵۰هزار نفر که بر اثر مصرف نیکوتین و سیگار اتفاق میافتد، مقایسه نمیشود.رابطه عشق و تنفر!
در سراسر دنیا دولتها با نیکوتین رابطه عشق و تنفر دارند. از یک طرف میلیارها دلار برای خرید و تولید تنباکو دور می ریزند و از طرف دیگر میدانند این بودجه بسیار کمتر از هزینههای پزشکی است که صرف بیماریهای ناشی از کشیدن سیگار میشود، در نتیجه، طمع و از این نبرد با هزینههایی که سیگاریها و خانوادههایشان میپردازند، برنده میشود.شستشوی مغزی در اسارت سیگار
یکی از مبارزات و چالشهای کلیدی برای تبدیل شدن به یک فردغیر سیگاری شاد و خوشحال این است که با دقت شست و شوهای مغزی را بررسی کنیم و سیگار را آن طور که واقعا هست ببینیم. چرا این کار را انجام میدهم؟ سیگار واقعا برای من چه کاری انجام میدهد؟ آیا واقعا نیاز به کشیدن سیگار دارم؟دشوارترین بخش سیگار توضیح همین شست و شوی مغزی است. چرا انسان باهوش و خردمند در مورد اعتیاد این قدر خیره سر است؟ پدرم سیگاری سرسختی بود و پیوسته سیگار میکشید. به یاد دارم صبحها پس از برخاستن از خواب چگونه سرفه وتُف می کرد. میدیدم که هیچ لذتی نمیبرد و کاملا واضح بود چیزی خبیث، او را در اسارت و مالکیت خود گرفته است. یادم میآید به مادرم میگفتم هرگز اجازه ندهید من سیگار بکشم، حتی پیش بینی نمیکردم روزی میرسد که خودم روزانه صد نخ سیگار میکشم، بدترین جنبه سیگار، نابودی سلامتی یا خالی شدن حساب بانکی نیست بلکه انحراف ذهن و مغز شماست.
مجبورید به سیگار کشیدن عادت کنید!
زمانی که در دام سقوط میکنیم، مجبوریم هر راهی را برای سرویسدهی به اعتیاد خود پیدا کنیم این را در ذهن خود روشن کنید شما مجبورید به سیگار کشیدن عادت کنید تا به اعتیاد خود خدمت رسانی کنید. حتی عبارت ترک کردن هم بخشی از شست و شوی مغزی است. این عبارت دلالت بر یک نوع قربانی شدن واقعی و اساسی دارد. حقیقت این است که مطلقا چیزی برای از دست دادن وجود ندارد، برعکس شما از بردگی رها میشوید و منافع بزرگی را کسب خواهید کرد. حالا میخواهم این شست وشوی مغزی را از بین ببرم. جای استفاده از کلمه "ترک کردن" از توقف، پایان دادن، دست کشیدن یا درستترین توصیف «فرار کردن و یا گریختن را به کار میبرم.تاثیر افراد سیگاری بر وسوسه کشیدن سیگار
آنچه ما را وسوسه میکند تا اولین بار سیگار بکشیم تاثیر افراد سیگاری است، چه بچههای بزرگتر در مدرسه یا ستارههای سینما باشد،چه اعضای خانواده خودمان. فرض میکنیم افراد سیگاری نهایت لذت را از سیگار میبرند و میترسند ما این لذت را از دست بدهیم. سخت تلاش میکنیم تا ما هم اسیر آن شویم. هر زمانی که یک سیگاری را میبینیم با خود فکر می کنیم حتما سیگار چیزی دارد که دیگران میکشند وگرنه این کار را نمی کردند.باور نمیکنم که اجازه میدهیم کمپانی های سیگار میلیاردها دلار برای ترغیب نوجوانان سالم و تندرست به کشیدن سیگار هزینه کنند و دولت هم از این میلیارد دلاری که سیگاری ها هزینه می کنند، سود ببرد. ما در حال از بین بردن شست و شوی مغزی هستیم. غیر سیگاری ها محروم نیستند، بلکه افراد سیگاری عمری همه چیز را در زندگی از خود دور کرده اند: چه چیزی از این دام بزرگ کسب کرده اند؟ مطلقا هیچ چیز تنها کاری که سیگار انجام میدهد برطرف کردن وخامتی ست که سیگار قبلی ایجاد کرده و به این شکل، با روشن کردن سیگار موقتا احساس خلا از بین میرود و آسودگی و آرامش همیشگی غیر سیگاریها را تجربه میکند اما بلافاصله پس از تمام شدن سیگار، نیکوتین شروع به خارج شدن از جریان خون میکند. احساس ناچیز تهی بودن بر میگردد و فرد سیگاری مجبور است دوباره دوباره و دوباره سیگار روشن کند
نظر شما