شناسهٔ خبر: 67457778 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: ایسنا | لینک خبر

گفت‌وگو در استودیو مثبت و منفی پلاس

محمد قادری: نامزدها در مناظرات آراء خاموش را زنده کنند

هادی فرهنگ زاد

کارشناس مسایل سیاسی و بین الملل با اشاره به فضای مناظرات انتخاباتی گفت: دولت سیزدهم متهم می‌شود به این‌که «نمی‌توانی با دنیا صحبت کنی.» چطور یک دولتی نمی‌تواند با دنیا صحبت کند اما مسئله واکسن کرونا، ارتباط با همسایگان و در مذاکرات برجانی بالغ بر ۲۰ تا ۳۰ درصد برجامِ ۲۰۱۶ را می‌تواند محقق کند؟ بعد از ۷- ۸ سال طلاق عاطفی و دیپلماتیک بین ایران و عربستان را حل کند؟ اگر این گونه مدل‌بندی کنیم خب خیلی معانی بدتری را می‌توان به دولت قبل نسبت داد.

صاحب‌خبر -

محمد قادری فعال رسانه‌ای و کارشناس مسائل بین‌الملل ، با حضور در استودیوی ایسنا و شرکت در برنامه «مثبت و منفی پلاس» این خبرگزاری به پرسش‌هایی درباره انتخابات چهاردهمین دوره ریاست‌جمهوری پاسخ داد. او معتقد است که میزان مشارکت مردم در انتخاباتی که برگزار شد باید آسیب‌شناسی شود. وی در بخشی از این گفت‌وگو  یادآور شد که در دو سال و ۹ ماهی که شخص شهید امیرعبداللهیان در عالی‌ترین سطح حضور داشت، پیگیر حوزه مقاومت بود و در بالاترین سطح پیگیر مذاکرات با غربی‌ها بود. در چنین شرایطی شاهد عقب نشینی‌های ملموس و ناملموس از مواضع تند قبلی بودیم. وزارت خارجه دولت سیزدهم اساس کارش را بر توجه ویژه به همسایگان و تغییر نگاه صرف از غرب و تغییر ریل به شرق دنبال کرد.

تمام سلایق سیاسی در چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری نماینده داشتند

باید به نقطه نظر مطلوب بین مردم و حاکمیت برسیم

شرایط کشور در مقطع کنونی تحت تاثیر اجماع یا عدم اجماع جریانات درون اصولگرا نبود

رای آقای پزشکیان ناشی از شخصیت و مرام خودِ ایشان بود نه ناشی از افراد حاضر در ستاد ایشان

وزارت خارجه دولت سیزدهم اساس کارش را با توجه به تغییر نگاه صرف از غرب به شرق دنبال کرد

نامزدها در مناظرات با رعایت چارچوب‌های اخلاقی آراء خاموش را زنده کنند

جلیلی بیشتر می‌خواهد از ظرفیت‌های داخلی استفاده کند

پیش از این نیز پرویز امینی جامعه‌شناس، محمدصادق کوشکی استاد دانشگاه، پرویز سروری عضو جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی، سعید آجرلو استاد دانشگاه و علی محمد نمازی عضو کارگزاران سازندگی، بیژن عبدالکریمی نویسنده و استاد دانشگاه ، محمد علی ابطحی و محمد عطریانفر فعالان سیاسی اصلاح‌طلب، ابراهیم فیاض استاد دانشگاه ، مجید حسینی استاد دانشگاه ، محمدتقی آزاد ارمکی استاد جامعه‌شناسی دانشگاه تهران ، محمدرضا تاجیک استاد جامعه شناسی، با حضورهایی جداگانه در استودیو مثبت و منفی پلاس ایسنا با محوریت انتخابات ۱۴۰۳ با خبرنگار ایسنا گفت‌وگو کردند.

متن کامل گفت‌وگوی ایسنا با محمد قادری را در ادامه می‌خوانید:

محمد قادری: نامزدها در مناظرات با رعایت چارچوب‌های اخلاقی آراء خاموش را زنده کنند


در چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری نماینده داشتند و کسی نمی‌تواند ادعا کند یا بهانه بگیرد که انتخابات ایران مهندسی شد؛ ظلمی که عده‌ای در انتخابات گذشته با اتهام به جمهوری اسلامی مرتکب شدند
تحلیل و ارزیابی شما از فضای سیاسی و انتخاباتی کشور در  مرحله اول انتخابات چیست؟

این انتخابات به دلیل سقوط هلیکوپتر رئیس جمهور و شهادت جانسوز ایشان  و همراهانشان اتفاق افتاد شرایط ویژه‌ای بود و انتخابات زود هنگام را رقم زد. فرایند انتخابات بر اساس اصل ۱۳۱ قانون اساسی شکل گرفت. خیلی‌ها انتظار تنش و بحران در کشور داشتند اما این چنین نشد. برگزاری انتخابات نشان از تثبیت نظام در ایران دارد. در گپ و گفت دشمنان ایران و رسانه‌های معاند نیز این سخنان شنیده می‌شود. از سوی دیگر می‌توان گفت تقریباً تمام سلایق سیاسی در چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری نماینده داشتند و کسی نمی‌تواند ادعا کند یا بهانه بگیرد که انتخابات ایران مهندسی شد؛ ظلمی که عده‌ای در انتخابات گذشته با اتهام به جمهوری اسلامی مرتکب شدند.

مردم در  انتخابات شرکت کردند و رای دادند و کسی نمی‌تواند ادعای دروغ کند و خدا را شکر کشور از ثبات خوبی برخوردار است و می‌تواند به مسیرش بدون کاستی و اخلال ادامه دهد. شاید بتوان گفت فضای انتخابات آنطور که باید و شاید  همانند ادوار گذشته شور و هیجان نداشت. انتخابات‌های مختلفی از ابتدای انقلاب داشتیم که فراز و فرود داشت. در برخی از آن‌ها مشارکت بالایی داشتیم و در برخی از آن‌ها شاهد انتخابات کم فروغ تری بودیم اما از نظر مشارکت مردم در این انتخابات چیزی کم نداشتیم.

البته این انتخابات از نظر جامعه شناسی و مشارکت سیاسی قابل آسیب شناسی و بررسی جدی است تا مشخص شود که چرا بخشی از جامعه به هر دلیلی حاضر به حضور در انتخابات نشدند؟ باید به نقطه نظر مطلوب بین مردم و حاکمیت برسیم و متوجه نقایص و کاستی‌ها شویم تا به حکمرانی مطلوب نزدیک‌تر شویم.

باید گفت که مردم چندان به اجماع جریان‌های سیاسی توجه نداشتند و اگر هم اجماعی شکل می‌گرفت تاثیری روی انتخابات نداشت و انتخابات در نهایت دو مرحله‌ای می‌شد

سوال: برخی عدم وحدت جریان اصولگرایی را موجب ریخته شدن رای این جریان به سبد طرف مقابل می‌دانند و برخی نیز بی‌اقبالی بخشی از جامعه به انتخابات را در مشارکت مردم موثر می‌دانند. تحلیل شما در این درباره چیست؟

اینکه چرا این عدد از مشارکت شکل گرفت یا چرا نامزدها این عدد از مشارکت را به خودشان اختصاص دادند، به نظرم قابل تحلیل و بررسی موشکافانه است.  به طور طبیعی عدم اجماع در یک جبهه و جریان سیاسی حتماً به اعتبار  آن جریان و جبهه سیاسی، نزد حامیانش ضربه می‌زند که در آن تردیدی نیست. فکر کنید در یک خانواده‌ای فرزندان یک خانواده تنش یا درگیری بین پدر یا مادر یا اعضای ارشد آن خانواده را ملاحظه می‌کنند و آن‌ها خون دل می‌خورند. آنان چشم انتظار فداکاری و گذشت و ایثار هستند اما انتظارشان  اتفاق نمی‌افتد.

قطعاً به لحاظ درون گفتمانی و درون جریانی، مشارکت پایین آسیب زننده است. البته به نظر بنده شرایط کشور در مقطع کنونی تحت تاثیر اجماع یا عدم اجماع جریانات درون اصولگرا نبود. باید گفت که مردم چندان به اجماع جریان‌های سیاسی توجه نداشتند و اگر هم اجماعی شکل می‌گرفت تاثیری روی انتخابات نداشت و انتخابات در نهایت دو مرحله‌ای می‌شد.
اما این‌که چرا این میزان از مشارکت اتفاق افتاد باید درباره‌اش صحبت شود.  این انتخابات به فاصله یک ماه و نیم بعد از انتخابات مجلس برگزار شد. عدد مشارکت اسفند ماه - ۱۴۰۲ - از عدد روز جمعه - هشتم تیر ۱۴۰۳ - بالاتر بود. در آن انتخابات لیدر جریان اصلاحات انتخابات را تحریم کرد اما در این انتخابات در آن نامه، از انتخابات حمایت کرد با این حال شاهد کاهش میزان رای در این انتخابات بودیم. به نظر بنده رای آقای پزشکیان ناشی از شخصیت و مرام خودِ ایشان بود نه ناشی از افراد حاضر در ستاد ایشان. اتفاق خاصی در این انتخابات نیفتاد که بگوییم رای علی‌حده‌ای به سبد رای ایشان ریخته شد.

محمد قادری: نامزدها در مناظرات با رعایت چارچوب‌های اخلاقی آراء خاموش را زنده کنند

در دو سال و ۹ ماهی که شخص شهید امیرعبداللهیان در عالی‌ترین سطح حضور داشت، پیگیر حوزه مقاومت بود و در بالاترین سطح پیگیر مذاکرات با غربی‌ها بود. در چنین شرایطی شاهد عقب نشینی‌های ملموس و ناملموس از مواضع تند قبلی بودیم. وزارت خارجه دولت سیزدهم اساس کارش را بر توجه ویژه به همسایگان و تغییر نگاه صرف از غرب و تغییر ریل به شرق دنبال کرد

یکی از موضوعاتی که در جریان تبلیغات انتخابات مطرح شد سیاست خارجی و حوزه دیپلماسی بود. برخی نکات در خصوص عملکرد دولت سیزدهم در این خصوص مطرح شد. ارزیابی شما پیرامون اقدامات انجام شده در حوزه دیپلماسی به خصوص در ارتباط با کشورهای همسایه و دیگران، در دولت سیزدهم چیست؟

دولت سیزدهم در شرایطی روی کار آمد که جمهوری اسلامی و ملت ایران تجربه بسیار گران سنگی را پشت سر گذاشت. اگر بخواهیم آن را تقسیم‌بندی کنیم باید بگوییم از اوایل دهه ۱۳۸۰ تا هم اکنون چند فضای متفاوت نسبت به نظام بین الملل از سوی حاکمان و مسئولان کشور رقم خورد. در مقطعی در ابتدای دهه ۸۰ آقای خاتمی رئیس‌جمهور بود و آقای روحانی دبیر شورای عالی امنیت ملی بود، شیوه مواجهه این مسوولان در ابتدای وارد شدن پرونده هسته‌ای کشورمان به فضای امنیتی و سیاسی شورای امنیت، یک مدل بود. در آن مقطع به این مدل رسیدیم که تمام تعهدات باید کان لم یکن شود و دولت اقدام به بازگشت کند اما غربی‌ها علاوه بر آنکه تحریم‌ها را لغو نکردند بلکه آن را تشدید کردند. آن فرایند مبتنی بر یک طرز تفکر و رویکرد رقم خورد. جمهوری اسلامی ایران در زمان اصلاحات هم از زاویه نگاه شخص رئیس جمهور و هم از زاویه نگاه دبیر شورای عالی امنیت ملی نگاهش این بود اگر ما وارد فضای مفاهمه و مذاکره و گفت‌وگو با غربی‌ها شویم و بتوانیم با یک بیان و رویکرد مسالمت آمیز مشکل را حل کنیم، کلاً مشکل برطرف می‌شود و می‌توانیم مسیر گسترش روابط خودمان را فارغ از تحریم‌ها دنبال کنیم.

در دوره آقای احمدی نژاد با ادبیاتی که ایشان نهادینه کرد فضا و ریل ایجاد شده به کلی تغییر کرد. رفتیم به سمتی که کشور کاملاً شفاف و روشن نشان داد که اگر سر حقوقش ایستادگی کند، دشمن عقب نشینی می‌کند. این بحث ادامه یافت تا به سال ۸۸ رسیدیم.

قبل از انتخابات سال ۸۸ فضای مذاکراتی با غرب که هنوز آمریکا بر سر میز مذاکره نیامده بود و ایران همچنان با اتحادیه اروپا مذاکره می‌کرد و آقای دکتر لاریجانی به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی در دولت اول آقای احمدی نژاد بود با تروئیکای اروپا و خاویرسلونا مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا مذاکره کرد. در آن مقطع کشور در حال تبدیل شدن به الگویی که همزمان در حال مذاکره با دنیا و استیفای حقوق ملت، بود اما متاسفانه فتنه ۱۳۸۸ این پالس را به غربی‌ها  داد که جلوتر نیایید چرا که در داخل ایران اتفاقاتی خواهد افتاد که ایران از موضع ضعف با شما مذاکره خواهد کرد و می‌توانید امتیازات بیشتری از ایران بگیرید. فتنه ۱۳۸۸ یکی از بزرگترین خسارات کشور از قطع نظر تحریم‌های سازمان ملل شد بعد ما در سال ۹۰ و ۹۲ دیدیم به نقطه ماکزیمم در تحریم‌ها رسیدیم.

کار به جایی رسید که آقای روحانی که با شعار تعامل با دنیا، چرخش سانتریفیوژها و بهبود سفره مردم شروع کرده بود، با تیمی که از گذشته با ایشان همراه و هم مسیر بودند، مسیری خارج از مسیر دوره آقای احمدی نژاد را دنبال کرد، مسیری که به برجام و خروج ترامپ از مذاکرات منتهی شد.

برخی در لابلای صفحات تاریخ می‌خواهند کاری کنند که این اتفاق را به جمهوری‌خواهان نسبت دهند در حالی که در تیر ۹۴ که برجام امضا شد، از مهر سال ۹۴ اولین ناقض برجام شخص آقای بایدن دمکرات و در دوره وزارت خارجه جان کری دمکرات بود، در حالی که خیلی به آن توجهی نمی‌کنند.

بعد در اردیبهشت ۹۷ با خروج ترامپ از برجام و پروژه تابستان داغ مواجه شدیم. ما به دلیل جلوگیری از تشنج فضا به واسطه وعده‌ای که غرب به ما داد بیش از یک سال صبر کردیم. آنان به ما وعده دادند که اگر از برجام خارج نشوید ما تضمین می‌کنیم که بتوانید از امتیازات برجام استفاده کنید. این اتفاق نیفتاد و در اردیبهشت ۱۳۹۸ شش گام کاهش تعهد مرحله به مرحله از سوی دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی انجام شد و منجر به قانون مجلس شورای اسلامی شد که بین دولت و مجلس مشکلاتی به وجود آورد که بخشی از آن را در سخنان آقای ظریف در ستاد آقای پزشکیان را شنیدید. شخص آقای روحانی قانون اقدام راهبردی مجلس را که مقام معظم رهبری از آن به روشنی و شفافیت یاد کردند که برای تعیین تکلیف و استیفای ملت ایران عمل کرد، به عنوان بدترین قانون یاد کرد.

در دولت آقای رئیسی  آقای باقری مذاکراتی را در آبان  سال ۱۴۰۰  با طرف‌های غربی شروع کرد و تا مرداد ۱۴۰۱ رسید اما به دلیل شورش زن، زندگی، آزادی بار دیگر متوقف شد.

اتاق فکر آمریکایی‌ها در گزارشی پیش‌بینی‌ایی طبق نظر  روسای سازمان موساد و سیا ارائه داد که بر آن اساس اتفاقاتی در سال ۱۴۰۱ در ایران می‌افتد که ما مذاکرات را فعلا به بهانه انتخابات آمریکا معطل کنیم تا بعد ببینیم چه اتفاقی می‌افتاد، شاید بتوانیم جمهوری اسلامی را در موضع ضعف قرار دهیم.

سوالم از این آقایان این است که کجا و با چه رویکردی و به چه میزان از منافع مان محقق شد و کجا و با چه رویکردی و به چه میزان از منافعمان از دست رفت؟ یا چقدر تحریم اضافه شد و کجا کشورهای غربی مجبور به عقب نشینی شدند؟

اما در دولت آقای رئیسی چه اتفاقی افتاد؟ در دولت ایشان برعکس ۸ ساله دولت روحانی، به هیچ وجه به لحاظ راهبردی تفکیکی بین میدان و دیپلماسی اتفاق نیفتد. در دو سال و ۹ ماهی که شخص شهید امیرعبداللهیان در عالی‌ترین سطح حضور داشت، پیگیر حوزه مقاومت بود و در بالاترین سطح پیگیر مذاکرات با غربی‌ها بود. در چنین شرایطی شاهد عقب نشینی‌های ملموس و ناملموس از مواضع تند قبلی بودیم. وزارت خارجه دولت سیزدهم اساس کارش را بر توجه ویژه به همسایگان و تغییر نگاه صرف از غرب و تغییر ریل به شرق دنبال کرد.

وابستگی به شرق هدف وزارت خارجه نبود بلکه معطل نکردن کشور در وابستگی به کشورهای غربی بود. این تغییر رویکرد موجب عضویت دائم ایران در پیمان شانگهای، بریکس و اکو و امضای قراردادهای ۲۵ ساله با چین و روسیه شد. این اتفاقات به دلیل نگاه صرف به غرب در گذشته نیفتاد و چین و روسیه متوجه این موضوع شده بودند و با دولت وقت ما همکاری نداشتند.

ماجرای بسیار روشن در موضوع واکسن کرونا بود که بعد از ورود آقای رئیسی به پاستور، رقم خورد. در حالی که در دولت قبل به بهانه‌های مختلف واکسن وارد کشور نکرد اما به یک ماه نرسیده در توافقی که با چینی‌ها شد تلفات روزانه کرونا از روزی ۷۰۰ -۸۰۰ نفر به کمتر از ۱۰ نفر در روز کاهش یافت. این موضوع نشان داد دیپلماسی هوشمندانه و دقیق چگونه می‌تواند مردم را از مشکلات نجات دهد. در چنین اتفاقاتی ریلی که دولت سیزدهم گذاشت و نوع نگاهش به مناسبات منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای و بین المللی تغییر کرد. این دولت هیچگاه مدعی نشد یا رفتارش بیانگر این ادعا نبود که نمی‌خواهد با دنیا مذاکره کند.

آقای باقری وقتی در حال مذاکره با ۴+۱ بود و موضوع جبهه مقاومت و تجارت بین الملل را هم با کشورهای شرق و همسایگان پیش می‌برد. تراز تجاری کشور در آن دو سال و نه ماه با کشورهای همسایه به صورت معناداری افزایش یافت. این دستاوردها زاییده نگاه دیپلماسی عزتمندانه و هوشمندانه دولت سیزدهم بود.

محمد قادری: نامزدها در مناظرات با رعایت چارچوب‌های اخلاقی آراء خاموش را زنده کنند

در مناظرات و فضای انتخاباتی می‌بینیم که مانور می‌دهند و بعد دولت سیزدهم متهم می‌شود به اینکه «نمی‌توانی با دنیا صحبت کنی.» چجوری است که یک دولتی نمی‌تواند با دنیا صحبت کند اما مسئله واکسن کرونا، ارتباط با همسایگان و در مذاکرات برجانی بالغ بر ۲۰ تا ۳۰ درصد برجامِ ۲۰۱۶ را می‌تواند محقق کند؟ بعد از ۷- ۸ سال طلاق عاطفی و دیپلماتیک  بین ایران و عربستان را حل کند؟

علت این حجم از تخریب‌هایی که در میتینگ‌های تبلیغاتی به خصوص از سوی آقای ظریف انجام شد، چه بود؟

بخش قابل توجهی از این رفتارها نشات گرفته از مدل رقابت انتخاباتی غیراخلاقی و غیر قابتی بود که  از الگوهای غربی‌ تبعیت می‌کند. همچنان که در مناظره ترامپ و بایدن شاهد این رفتار بودیم. این مناظره در آمریکا تبدیل به صحنه بی‌اخلاقی و فحاشی شد. این اتفاق در کشوری افتاد که مدعی عالی‌ترین دموکراسی و گفت‌و گوها در دنیاست. متاسفانه نشئه‌ای از این مدل رفتاری در لابلای تبلیغات انتخاباتی از سوی برخی به اجرا درآمد. مولفه‌های دقیق و روشنی وجود دارد تا بتوانیم ارزیابی‌های منصفانه و غیر جناحی در عرصه سیاست خارجی داشته باشیم تا نشان دهیم در این عرصه‌ها چقدر موفق عمل کردیم.

اگر بخواهم قدری علمی‌تر به موضوع نگاه کنم علمای علم روابط بین الملل وقتی در رابطه با شرایط حاضر دنیا صحبت می‌کنند، اذعان می‌کنند که شرایط قانون جنگل در عرصه روابط بین‌الملل حاکم است. در چنین نظامی تعاملات و بده بستان‌ها بر اساس قدرت انجام می‌شود. به همین دلیل است که پیروان مکتب رئالیسم در عرصه روابط بین الملل کاملاً مدعی هستند که نظامات جهانی و تعاملات و بده بستان‌ها بر اساس واقع گرایی و منطق قدرت تقسیم و تعیین می‌شود.

وقتی جمهوری اسلامی به میزانی از قدرت می‌رسد، طرف مقابلش حاضر به مذاکره می‌شود در غیر این صورت اصلاً نمی‌پذیرد که مذاکره کند. وقتی عملیات وعده صادق اتفاق افتاد و یا بعد از حمله تروریست‌های صهیونیست به کنسولگری ایران در سوریه، بالغ بر ۲۰ پیام از سمت کشورهای اروپایی به وزیر خارجه و دفتر ‌رهبر و رئیس جمهور فرستادند که مدیریت شده پاسخ دهید یعنی برایشان روشن است که ما قطعاً پاسخ می‌دهیم از این رو تلاش کردند تا مدیریت شده پاسخ بدهیم تا ابعادش گسترش پیدا نکند. منطق قدرت جمهوری اسلامی باعث شد که آمریکا ملتمسانه از ایران بخواهد تا در این مسئله تند رفتار نکند.

با خواندن سخنرانی‌های نظریه پرداز رئالیسم تهاجمی متوجه می‌شویم که وی رفتار کاخ سفید در مثلاً موضوع اوکراین و طوفان الاقصی را نقد می‌کند. او بر اساس همین منطق می‌گوید شاید به موقعیت و زمانمندی رسیده‌ایم که خاورمیانه تبدیل به منطقه دارای سلاح هسته‌ای شود تا بتوانند به واسطه دارا بودن این سلاح، به آرامش برسند مانند آنچه که بعد از جنگ سرد اتفاق افتاد. در چنین شرایطی این مؤلفه‌ها به درستی ارزیابی و تحلیل نشد، بعد ملاحظه می‌کنید که دیپلماسی منفک از میدان، که میدان نقطه قوت ماست به عنوان بازوی تقویت کننده دیپلماسی ما نگریسته نمی‌شود. تجربه افتراق و جدایی بین این دو نوعی خروجی در عرصه دیپلماسی خارجی به ایران داده است.

در مناظرات و فضای انتخاباتی می‌بینیم که مانور می‌دهند و بعد دولت سیزدهم متهم می‌شود به اینکه «نمی‌توانی با دنیا صحبت کنی.» چجوری است که یک دولتی نمی‌تواند با دنیا صحبت کند اما مسئله واکسن کرونا، ارتباط با همسایگان و در مذاکرات برجانی بالغ بر ۲۰ تا ۳۰ درصد برجامِ ۲۰۱۶ را می‌تواند محقق کند؟ بعد از ۷- ۸ سال طلاق عاطفی و دیپلماتیک  بین ایران و عربستان را حل کند؟ مگر می‌شود دولتی زبان دنیا را بلد نباشد اما این کارها را بتواند انجام دهد؟ اگر این گونه مدل‌بندی کنیم خب خیلی معانی بدتری را می‌توان به دولت قبل نسبت داد.

آمریکایی‌ها تقریبا از یک دهه قبل به این سو استراتژی و راهبردی را دنبال می‌کنند که بنیاد دفاع از دمکراسی به عنوان مغز متفکر و منفصلِ وزارت خارجه ایالات متحده، متولیش است و آن هل دادن ایران به سمت «جنگ در منطقه خاکستری» است. جنگ در منطقه خاکستری یعنی جنگ فرسایشی. ایران را با جنگ‌های از جنس مد چهارمی یعنی جنگ‌های ترکیبی با محوریت جنگ‌های شناختی و ادراکی درگیر فضایی کند که به مرور دچار فرسایش شود تا خروجی آن موجب تضعیف دولت حاکم شود. جمع‌بندی آنان این است که وقتی ایران به این نقطه برسد دیگر نیاز به لشکرکشی و حمله نظامی نیست بلکه خودِ این دولت به پیروی آمریکا مبدل می‌شود و دیگر اصلا نیازی به دخالت این کشور دیگر نیست بلکه گرا را می‌دهد و خودِ دولت به آن سمت حرکت می‌کند به عبارت دیگر با عناصری که آمریکا در ایران کار را جلو می‌برد، هر چه بخواهد انجام می‌دهند.

از طریق جنگ شناختی و ادراکی هم که روی افکار عمومی کار کرده، افکار عمومی پشت جبهه را هم با خود همراه می‌کند تا هر جا آمریکا زورش نرسید او به حاکمیت فشار بیاورد. خروجی این، استراتژی دولت ضعیف است. آمریکایی‌ها و عناصر این کشور در مقاطع انتخابات ایران فعال می‌شوند مثل شورای عالی ایرانیان آمریکا (نایاک) که در ادوار مختلف مثل مذاکرات برجامی به شدت فعال بودند. دنبال این بود که برجام را به همان شکل و شمایل به امضا ایران برسانند. ملاحظه می‌کنید که در ایام چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری عناصر این‌ها به شدت فعال شدند و از یک کاندیدای خاص حمایت می‌کنند. تحلیلم این است که اینها همچنان راهبرد دولت ضعیف را دنبال می‌کنند.

وقتی اعداد و ارقام کنار هم قرار می‌گیرد و دولت هشت ساله آقای روحانی متوجه این موضوع می‌شویم که به دلیل برخی ترک فعل‌ها و اشتباهات محاسباتی و خوش‌بینی به غربی‌ها در نهایت در حوزه معیشت، امنیت اجتماعی و منطقه می‌توانیم نمره مقبولی به دولت قبل بدهیم. طبیعی است در انتخابات فعلی نیز همان افرادی که آن دولت را می‌پسندیدند، تداوم همان دولت را انتظار می‌کشند و مطلوب‌شان است نه تداوم دولتی که در طول دو سال و ۹ ماه جوری شاخص‌ها را تغییر داد که رهبری هم در سخنرانی اخیرشان فرمودند و امیدوار بودند که اگر دولت مدنظرشان رای بیاورد به نقطه قبل برگردند و بسیاری از مشکلات‌شان مرتفع شود. بخش قابل توجهی از فضاسازی‌ها بیشتر جنبه تبلیغاتی دارد و البته مردم باید متوجه این مسئله شوند تا به راحتی کلاه‌سرشان نرود.

توقف برنامه‌هایی که دولت سیزدهم موتور محرکش بود و استارتش را زد، چه تبعاتی برای مردم دارد؟ به نظر شما کدام یک از دو نامزدی که به مرحله دوم راه پیدا کردند می‌توانند این مسیر را ادامه دهند؟

بخشی از موضوعات در کشور به راهبرد تبدیل شده است. حتی اگر رییس‌جمهوری مدعی شود که می‌خواهد راه را ادامه دهد، وعده عملیاتی نیست. اصلا در حوزه سیاست خارجی راهبردها و سیاست‌هایی تبدیل به اصل شده مثل موضع جمهوری اسلامی نسبت به مقاومت و آرمان فلسطین و تجاوزگری رژیم صهیونیستی و امثال این. البته رییس‌جمهور می‌تواند با پر تحرک بودن و حکم تحرک بودن می‌تواند در این حوزه‌ها کنش و واکنش داشته باشد اما این راهبرد تغییر ناپذیر است.

یا راهبردی که تا زمانی برای‌مان نفع نداشته باشد به هیچ وجه با آمریکایی‌ها مذاکرات مستقیم نخواهیم داشت. حضرت آقا نیز چندین بار فرمودند. اگر کوچک‌ترین منفعتی در مذاکره با آمریکا مترتب بود حتما اولین شخصی که این کار را انجام می‌داد شخص رهبری بودند. به هر حال هر یک از این دو نگاه بخواهد در راس مدیریت اجرایی کشور قرار گیرد در داخل و خارج از کشور به آنها نگاه‌های مثبت و منفی وجود دارد. نگاهی که بیشتر منطبق بر فعال کردن ظرفیت‌های داخلی در موضوعات دانشی، علم و فناوری، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، امنیتی و سیاسی، طبیعتا برای کشوری که به سمت قله حرکت می‌کند و ایران قوی را دنبال می‌کند، استفاده از ظرفیت‌های داخلی حکم تقویت همه ارکان برای تبدیل شدن به یک ابرقدرت را دارد و طبیعتا اگر بخواهیم به صورت بلند مدت به موضوع نگاه کنیم، باید به این مسئله توجه شود.

پزشکیان مردانه سر حرفی که در مناظرات زد، بایستد به نظرم به لحاظ روحیه شخصی خیلی تفاوتی ندارد به این معنا که ایشان هم چند بار تاکید کرد «من اصولگرای اصلاح‌طلبم» به این معنامردم می‌توانند از لابه‌لای ادبیات دو نامزد حاضر به تشخیص برسند. معتقدم آقای پزشکیان به عنوان کسی که برآمده از جریان اصلاح‌طلبی است اگر همانطور که در یکی از دو مناظراتش گفت: «من کاری به این افرادی که در ستادم هستند، ندارم. اینها آمده‌اند، خب آمده‌اند که آمده‌اند، من نمی‌توانم جلوی‌شان را بگیرم.» اگر واقعا سر این حرف ایستاده است و بسیاری از این افراد که نماد ناامیدی، تخریب مردم، وادادگی و التماس به غرب هستند، واقعا در دولتش راه ندهد و مردانه سر حرفی که در مناظرات زد، بایستد به نظرم به لحاظ روحیه شخصی خیلی تفاوتی ندارد به این معنا که ایشان هم چند بار تاکید کرد «من اصولگرای اصلاح‌طلبم» به این معنا.

طبیعتا در نقطه مقابل ایشان آقای جلیلی است که سال‌ها قرار دارد. نگاه ایشان با توجه به تخصصش که علوم سیاسی و روابط بین‌الملل است، نگاه تخصصی‌شان این است که «از اینکه بخواهیم دنبال چند کشور برویم، چیزی عایدمان نمی‌شود تا بخواهیم مدل رفتاری‌مان را تنظیم کنیم.» البته ممکن است به مدل کاری دکتر جلیلی انتقاداتی وارد باشد کمااین‌که افتراق‌ها و اختلاف نظرهایی هم بین نگاه ایشان و دولت سیزدهم و شخص آقای شهید رییسی و امیرعبداللهیان وجود داشت. دوستان آقای جلیلی و تیم ایشان انتقاداتی به وزیر امور خارجه و کاری که انجام می‌دادند، وارد می‌کردند اما به هر حال الزاما نمی‌شود آقایان پزشکیان و جلیلی را تمام قد منطبق بر دولت سیزدهم و شهید رییسی دانست.

تشخیص با مردم است و مردم باید تشخیص دهند اگر واقعا منش و رفتار دولت رییسی برای‌شان مطلوب بود، با تفکر ببینند که کدام یک از این دو نفر به آن دولت نزدیک‌ترند. جمهوری اسلامی داعیه‌دار مردم‌سالاری است و نمی‌تواند برای آنان تعیین تکلیف کند. هر چند خیلی از عناصر و رسانه‌های معاند تاکید دارند که این اتفاق در کشورمان می‌افتد با ادبیات‌سازی‌هایی مثل مهندسی انتخابات یا نظارت استصوابی شورای نگهبان را به سخره بگیرند و درباره‌اش صحبت کنند اما همینی که هیچ کس نمی‌تواند قسم صد در صدر بخورد که شنبه هفته آینده چه کسی رییس‌جمهور است این یعنی انتخابات سالم است. وقتی افرادی که مدعی تقلب در انتخابات بودند، در انتخابات شرکت کردند یعنی انتخابات در کشور درست انجام می‌شود.

نارضایتی الزاما به معنای مخالفت با اصل نظام و جمهوری اسلامی نیست. دلایل متعددی وجود دارد که باید درباره‌اش صحبت کرد.

محمد قادری: نامزدها در مناظرات با رعایت چارچوب‌های اخلاقی آراء خاموش را زنده کنند

سوال: نظرتان درباره دو نامزد باقی مانده و شعارهای‌شان چیست؟

آقای پزشکیان- ایشان را سیاستمداری در قد و  اندازه یک رییس‌جمهور نمی‌بینم.

آقای جلیلی- ای کاش تجربه عملیاتی و اجرایی بیشتری داشت ولی ایشان می‌تواند در قامت یک گزینه‌ای باشد که مردم به او رای دهند.

شعار «برای ایران»: این شعار چند وجه دارد. مهمترین وجه آن این استکه هر کس در این آب و خاک نفس کشیده باشد باید تلاش کند که ایران و پرچمش همواره برافراشته باشد تا ایرانیان بتوانند به آن افتخار کنند. این اتفاق افتادنی است. کشورمان ظرفیت‌های لازم را دارد.

شعار «یک جهان فرصت، یک ایران جهش، هر ایرانی یک نقش باشکوه»: این شعار نشان می‌دهد که دکتر جلیلی بیشتر می‌خواهد از ظرفیت‌های داخلی استفاده کند. در منظومه فکری ایشان ایران در یک چشم‌اندازی به ابرقدرت منطقه یا فرامنطقه‌ای قرار است تبدیل شود، یکی از ملزوماتش این است که از «یک جهان فرصت» بتوانی استفاده کرد. البته این حرف در حد شعار است اما اگر عملیاتی شود ایران می‌تواند در یک دهه آینده به بسیاری از قله‌هایش برساند.

و سخن پایانی:

دشمنان ایران به صراحت با ما دشمنی می‌کنند. دشمنی آنان زمانی تمام می‌شود که ماهیت استقلال طلبی و آزادی‌خواهی و زیر بار ظلم و ستم نرفتن‌مان را تغییر دهیم و به کشوری توسری خور و بله‌قربان‌گو تنزل یابیم.

تنظیم روابط با چنین شرایطی، مهارت و هنرمندی می‌خواهد که ایران در عین حالی که زیر باز ظلم نمی‌رود، قدرت و اقتدارش را به حدی افزایش دهد که دشمنان مجبور به پذیرش ایران شوند. نکته دوم از نقطه نظر ظرفیت‌های داخلی است. با وجود همه ظرفیت‌های داخلی اما ناکارآمدی و عقب‌ماندگی در بسیاری از حوزه‌ها موج می‌زند. موضوعاتی که می‌تواند برای کشورمان خلق ثروت و تولید اشتغال برای مردم جای نگرانی دارد. تا وقتی این بحثها حل نشود بحث ازدواج و فرزندآوری حل نمی‌شود. این مسائل را کشور را وقتی می‌خواهد به سمت جلو حرکت کند، زنجیره‌وار نگه می‌دارد.

مردم با توجه به این موضوع در حال ارزیابی شرایط هستند. برخی ناامید شده‌اند و مشارکت نمی‌کنند. باید امید آنان زنده شود. اگر نامزدها در مناظرات به هر شکل ممکن شفاف، صادقانه و با جزییات به صراحت و در کمال رعایت چارچوب‌های اخلاقی درباره این مسائل صحبت کنند و بتوانند آراء خاموش را زنده کنند ان‌شاءالله دولتی با پشتوانه و قدرتمند خواهیم داشت.

انتهای پیام

نظر شما