شناسهٔ خبر: 67444584 - سرویس استانی
نسخه قابل چاپ منبع: دفاع پرس | لینک خبر

نگاهی به وصیت نامه زیبای شهید «محمدمجید دشتی رحمت آبادی»

شهید «محمدمجید دشتی رحمت آبادی» یکم آذر ۱۳۴۵، در شهرستان یزد به دنیا آمد و نوزدهم دی ۱۳۶۵، با سمت غواص در شلمچه بر اثر موج انفجار و پرت شدن در آب، به شهادت رسید.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از یزد، شهید «محمدمجید دشتی رحمت آبادی» یکم آذر ۱۳۴۵، در شهرستان یزد به دنیا آمد. پدرش غلامحسین (فوت ۱۳۶۴) و مادرش نصرت نام داشت. دانشجوی دوره کارشناسی در رشته ادبیات بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. نوزدهم دی ۱۳۶۵، با سمت غواص در شلمچه بر اثر موج انفجار و پرت شدن در آب، به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای محله رحمت‌آباد زادگاهش واقع است.

وصیتنامه محمدمجید دشتی رحمت‌آبادی: 

بسم الله الرحمن الرحیم

به نام آنکه نامش درمان دل‌های خسته است و ذکرش شفای دل‌های شکسته و معرفتش معراج عارفان و قدرتش موجب استواری مجاهدان است. سپس او را که مصیبت را تعالی انسان قرار داد، خداوندا، بندگانی بودیم غافل که با کوله‌بار سنگین تعلقها، بار سنگینی بود، اما دست تهی راه روشن بود، اما قلب تاریک، صراط مستقیم بود ولی حضرت جهان به تسبیح تو در خروش بود و ما در سکوت خویش زنجیر ضلالت را به دست خویش بر پای هدایت بسته بودیم.

مصداق کلام مولا علی (ع) بودیم که فرمود:‌ای گرفتاران از خواهش نفس باز ایستید که دلند به دنیا را نمی‌ترساند مگر صدای دندان مصیبت‌ها و اندوهاشان، در پندار خویش بودیم تا آنکه از لا بلای امواج رحمت‌القلوب، بناگاه برقی جهید و تا اعماق جان دوید و در جان انسان روحی دیگر دمید، جای درنگ نبود، دست و رو ناشسته برخاستیم و در پی خیل روندگان راهت دویدیم در حالی که دستمان به تضرع بلند بود، پنداشتیم که خالصیم، اما سگ نفس همچنان در پی ما روان بود، طلب وصال داشتیم، اما مخاطب کلام خداوند بودیم پس بار دیگر فریاد کردیم، پروردگارا سربازی هستیم از سربازان اسلام و هوای نصرت حسین در سر داریم پس به فضل خودت قبولمان کن و یاریمان ده. 

خدایا شهادت می‌دهم جز ذات مقدست هیچ چیز دیگری شایسته ستایش نیست؛ و تنها تو را می‌پرستم و از تو کمک می‌خواهم و به وحدانیت تو شهادت می‌دهم. شهادت می‌دهم که مرگ و قیامت حقیقت است و ما را می‌طلبد. شهادت می‌دهم محمد (ص) رسول و فرستاده تست و علی و ۱۱ فرزندش امامان معصوم ما هستند و شهادت می‌دهم که تمام کننده آخر زمان مهدی موعود (عج) است. 

مادرجان قرار است تا لحظاتی دیگر به عملیات برویم، عملیاتی بزرگ که به یاری خدا به فتح کربلا می‌انجامد، فرصت چندانی نیست، مادرجان می‌دانم هرگز؟ برایت نبودم، امید داشتی که عصای دستت باشم، مادرم اسلام واجب‌تر است. محبت و عشق حسین (ع) به؟‌تر از محبت مادر است، مادرم از شما عذرخواهی می‌کنم و امیدوارم مرا ببخشایی و از من راضی باشی.

انشاءالله اجر خودت را از فاطمه زهرا (س) دریافت کنی، اقوام و دوستان عزیزم، شما هم مرا حلال کنید و ببخشایید از همه می‌خواهم برای آمرزش گناهان و خطاهایم دعا کنند و در نماز‌ها و دعاهایتان مرا فراموش نکنید و همه شما را دعوت به صبر و تقوی خداوند می‌کند امیدوارم که شما هم تا پای جان در راه اسلام مجاهدت کنید، بدانید کسانی که گستاخی و شهامتش راندارند تا مرگ سرخ را انتخاب کنند با مرگ خوب همه مردم عاجزانه می‌خواهم اگر حقی بر گردنم دارند، مرا حلال کنند، و ببخشایند.

پروردگارا، به مادران شهدا و مفقودین و اسرا و جانبازان صبر و اجر عطا فرما، خداوندا در ظهور مهدی تعجیل فرما و مملکت ما را به برکت وجودش پیروز فرما که اوست فرمانده اصلی و چشمان ما را به نور جمالش منور گردان. الهی‌آمین. والسلام علیک.

انتهای پیام/

نظر شما