همانگونه که دکتر هاشمی در این نوبت از رویداد فرهنگی آینه ها گفت: لسانی شیرازی یکی از شاعران خوش ذوق قرن دهم هجری است که در شیراز متولد شد، سپس راه سفر در پیش گرفت و به سمت بغداد و تبریز رفت و در شهر تبریز برای همیشه ماندگار شد. وی از شاعران مطرح مکتب وقوع است، حتی برخی چون تقیالدین اوحدی، مؤلف تذکره عرفات العاشقین، او را پیشرو شاعران در این مکتب دانسته و چنین مینویسد:
«در تازهگویی اقتدا به فغانی کرد و در مغازلت سحرسازی بل معجزهپردازی نمود و شعرای متأخرین؛ چون شرف و شریف و وحشی و محتشم و ضمیر و غیرهم تتبع طرز و روش کلام او کردند، چه روش مجدد، وی به هم رسانیده، شیوه متوسطین را سوهان طبیعت انگارهوار به اصلاح آورد.»
در ادامه مباحث دیگری در راستای آرا و آثار لسانی شیرازی از جانب دکتر انسیه هاشمی قلاتی و دکتر مهدی فاموری ارائه شد که در این مجال گوشه ای از مطالب ارائه شده توسط هاشمی قلاتی؛ تقدیم می گردد:
اما مکتب وقوع چیست؟
در ربع اول قرن دهم هجری مکتب تازهای در شعر فارسی به وجود آمد که غزل را از صورت خشک و بیروح قرن نهم بیرون آورد و حیاتی تازه بخشید و در نیمه دوم همان قرن به اوج کمال خود رسید و تا ربع اول قرن یازدهم ادامه داشت. این مکتب تازه را که برزخی میان شعر دوره تیموری و سبک معروف به هندی است «زبان وقوع» میگفتند و غرض از آن بیان کردن حالات عشق و عاشقی از روی واقع بود به نظم آوردن آنچه که در میان طالب و مطلوب به وقوع میپیوندد؛ یعنی شعر ساده بی پیرایه و خالی از هرگونه صنایع لفظی و اغراقات شاعرانه.
از نظر استاد گلچین معانی «این که در تاریخ ادبیات ما نوشتهاند ظهور و بروز سبک اصفهانی یا هندی در اوایل قرن دهم هجری و مقارن تأسیس دولت صفوی بوده است، درست نیست، چه سبک مزبور درست یکصد سال پس از این تاریخ نشأت یافته و جانشین مکتب وقوع است.»
در زبان وقوع دیگر از صناعات لفظی و معنوی خبر چندانی نیست، زبان آن صاف و صریح است و بیان واقع میکند در اشعار قدما هم گاهی به این نوع شعر که جنبه وقوعی دارد، برمیخوریم چنان که شیخ اجل سعدی شیرازی میفرماید:
دل و جانم به تو مشغول و نظر در چپ و راست / تا نگویند رقیبان که تو منظور منی
مطلب مهمی که هنگام خواندن شعر لسانی و برای درک آثار او نیاز است، نوعی شعر است که به شهر آشوب یا شهرانگیز مشهور است.
شهرآشوب از نظر واژگانی ترکیب وصفی و صفت فاعلی است. تعریف فرهنگنویسان از آن چنین است: «شهرآشوب آن که در حسن و جمال آشوبنده شهر و فتنه دهر باشد و نیز مدح و ذمی است که شعرا اهل شهر را کنند.»
اما این تعریفها کامل نیست؛ زیرا شهرآشوب یا شهر انگیز به هر نوع شعری هم که در توصیف پیشهوران یک شهر و تعریف حرفه و صنعت ایشان سروده شده باشد، اطلاق میشود.
این نوع شعر از منظر جامعه شناسی و اشتمال بر واژگان و اصطلاحات فنی و اسامی کارافزارها و ذکر صنایع و حرف رایج ادوار مختلف فواید بسیار دارد.
از نظر استاد گلچین معانی در کتاب شهرآشوب در شعر فارسی، قدیمیترین شهرآشوب متعلق است به مسعود سعد سلمان و نخستین تذکره نویسی که از این نوع شعر یاد میکند امیر علیشیر نوایی در ذکر سیفی بخاری است.
برای سرودن شهرآشوب، قالبهای مختلفی استفاده شده است، اما معمولاً تعداد رباعیهایی که به سبک شهرآشوب برای شغلهای مختلف سروده شدهاند، بیشتر است و آنچه که در مدح یا ذم مردم یک شهر است غالباً قالب قصیده یا مثنوی دارد.
استاد گلچین معانی در مجموع سی و هشت شهرآشوب را در کتاب خویش به ترتیب تاریخی معرفی میکند.
اما لسانی شیرازی کیست؟
وجیه الدین عبدالله لسانی فرزند محمد مشک فروش شیرازی از شاعران نیمه نخستین سده دهم هجری و آغاز دوره صفوی است. محل تولدش شیراز بود. گویی پس از کسب دانش در شیراز مدتی را نیز در بغداد گذراند سپس به تبریز رفت و تا پایان عمر یعنی سنه 941 یا 942 هجری در آن جا ساکن شد.
بیتردید لسانی یکی از شاعران بسیار خوب قرن دهم هجری است و تذکرهنویسان این عهد از او یاد کرده و از نوآوریهایش سخن گفتهاند. قالب اصلی شعر وی غزل است، اما عمده شهرت او سرودن شهرآشوبی در قالب رباعی و معروف به مجمع الاصناف است. قصیدهای زیبا هم در ستایش امام علی علیه السلام سروده است که ذکر آن در تذکرهها آمده است.
در عرفات العاشقین چنین توصیفی از او میبینیم: «شاعری قادر، کامل بیان، با طلاقت لسان، عالی طبیعت، بامزه فکرت است. در طرز متأخرین آن نادر زمان خود تصرفات عظیمه نمود، سخن را در تازهگوییها به این طرز وی رسانیده و بعد از وی هر کس مرتبه مرتبه طرزها اختراع نمودند و الحق اقسام سخن را خصوص غزل و قصیده چنان گفته که شاید و باید.»
با وجود ستایشهای فراوان، نمیتوان قضاوت سام میرزای صفوی در تحفه سامی را درباره شعر او به ویژه غزلیاتش نادیده گرفت. او شعر لسانی را یک دست نمیداند و از آن تعبیر به «شتر گربه» میکند و مینویسد: «شاعری متین و نکتهدان و شیرین بود. اشعار او شتر گربه واقع شده چه یک غزل او که تمام خوب باشد کم است، اما آنچه خوب است بسیار بسیار خوب واقع شده. من با او بسیار صحبت داشتهام، شعر هم با هم خواندهایم.»
تعداد اشعار لسانی
مقدار اشعاری که لسانی سروده بسیار زیاد بوده است. استاد سعید نفیسی نوشتهاند: «اشعارش به اندازهای بود که نمیتوانست ضبط کند و به هر شاعری که نزد او میرفت از اشعار خود میبخشید تا به تخلص خود بخواند.»
به هر حال نسخههایی که امروزه وجود دارد حدود شش هزار و ششصد بیت غزل و حدود هزار و هفتصد بیت شهرآشوب و ترکیب بند و ترجیعبند و... را شامل میشود.
مجمع الاصناف لسانی رباعیاتی است با عناوین منظوم در توصیف صنعتگران و پیشهوران. گویی دو نسخه از این شهرآشوب موجود است که یکی 430 رباعی و دیگری 118 رباعی دارد. استاد گلچین معانی از نسخهای که 118 رباعی دارد، 28 رباعی نامکرر را استخراج کرده و به رباعی نسخه دیگر افزوده و آن را در کتاب شهرآشوب در شعر فارسی چاپ کردهاست.
این شهرآشوب با پنج رباعی در ستایش باری تعالی آغاز میشود و با پنج رباعی در مناجات پایان مییابد.
نخستین رباعی آن چنین است:
ای نغمه سرا زبان اوصاف از تو / وی جوهر مرآت دل صاف از تو
از نور ازل شمع شبستان مراد / افروخته در مجمع اصناف از تو
در این شهرآشوب از انواع پیشههای مرسوم چون دلبر ساقی، مغنی، طالب علم، شاعر، کاتب، زاهد، مؤذن، منجم تا کبوترباز و مقامر سخن رفته است.
شاعر در معرفی هر پیشه، بیتی را برای عنوان شغل در بحر رمل مسدس مخبون میسراید و سپس در پنج رباعی آن شغل را معرفی میکند؛ برای مثال، کوزهگری با این بیت معرفی میشود:
صفت کوزهگر همچو نبات / که بود کوزهای از آب حیات
شاگردان لسانی
مولانا لسانی شیرازی در شهر تبریز چند شاگرد تربیت کرده است که نام سه تن از آنها به مناسبتهایی در تذکرهها ذکر شده است:
- شریف تبریزی شاگرد بیوفای لسانی که در اردبیل به مرض وبا درگذشت.
- حیدری تبریزی شاگرد باوفای لسانی که او را از شاعران دربار اکبر شمردهاند.
- مولانا خواری تبریزی که از شاعران غزلسرای دوره شاه طهماسب بوده است.
اما چرا گفته شده شریف تبریزی شاگرد بیوفای لسانی بوده است؟ شریف تبریزی به اغوای گروهی از حسودان اشعار سستی را با عنوان «سهو اللسان» گرد آورده و آن را به لسانی نسبت داده است. بسیاری از تذکرهنویسان این نسبت را نادرست دانسته و آن را ستمی به لسانی شمردهاند.
اما این عمل شریف تبریزی بیپاسخ نماند و همشاگردی او حیدری تبریزی «سهو اللسان» او را پاسخ گفته و «لسان الغیب» را در تعریف لسانی سروده است.
مذهب لسانی
لسانی آخرین فرد از بیست و دو شاعر شیعه است که در مجالس المومنین نوشته قاضی نورالله شوشتری نامش ذکر شده و به سبب تعصبی که به مذهب خود داشته قابل ذکر است.
در اینکه لسانی مذهب شیعه دوازده امامی داشته هیچ تردیدی نیست. در آثار او نشانههای فراوانی از این اعتقاد هویدا است. مانند قصیده زیبایی که در مدح امام علی (ع) سروده است. به غیر از این، ابیات فراوانی نیز در دیوان او وجود دارد که اعتقاد خالصانه او را به تشیع نشان میدهد:
گر بند لسانی گسلد از بندش / ور خاک شود وجود حاجتمندش
بالله که ز مشرق دلش سر نزند / جز مهر علی و یازده فرزندش
تمام تذکرهنویسانی که از اخلاق او سخنی گفتهاند، او را مردی درویشنهاد، فقیر و مستجابالدعوه معرفی کردند و جالب است که تاچ دوازده ترک شاهی را به عنوان اخلاص نسبت به ائمه همیشه بر سر داشته است.
مرگ لسانی
ماجرای مرگ خودخواسته و اختیاری لسانی که هنگام حمله سلطان سلیمان عثمانی بر سجده نماز اتفاق افتاد، حکایتی از اخلاص فراوان او دارد. وقتی که در مسجد جامع خبر تسخیر زود هنگام تبریز را شنود چنین دعا کرد:
«مرا بمیران و به درگاه رحمت خود واصل گردان. این مضمون گفت و سر به سجده برد و در آن سجده جان به جان آفرین تسلیم کرد.»
به گفته صاحب عرفاتالعاشقین آمدن لشکر روم با بردن نعش لسانی از مسجد تبریز مصادف گردید.
خواندن اشعار شاعرانی از این دست که کمتر در تاریخ ادبیات ما شناخته شده هستند، پنجرههای جدیدی از تاریخ، فرهنگ و ادب را به روی ما میگشاید. برای مثال شهر آشوب معروف لسانی ما را با جامعه و مردم زمان او به خوبی آشنا میکند و خواندن اشعار او برای مطالعات تطبیقی به ویژه در حوزه جامعهشناسی و مردمشناسی بسیار مفید است؛ چرا که برای شناخت جامعه دوران او سندی قطعی و مفید است و امید که خواندن و بررسی و مطالعه آثار چنین شاعرانی ما را با فرهنگ و ادب غنی این مرز و بوم بیش از پیش آشنا کند.
در انتهای این برنامه توسط غلامرضا خوش اقبال معاون فرهنگی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس از بانو انسیه هاشمی قلاتی نیز تکریم به عمل آمد.
نظر شما