این فصلِ زندگی که «باغ زرشک» روایتش میکند، در دل شهری به درازنای تاریخ میگذرد؛ شهر اصفهان که هرچه سرد و گرم روزگار بوده و نبوده چشیده است. شهری افسونگر و هزارداستان که از پس قرنها، چه آرام و چه آشفته، خود را به دهۀ ۱۳۲۰ خورشیدی میرساند تا یک بار دیگر حکایت ماندگاریاش را در یکی دیگر از بزنگاههای تاریخ به رخ بکشد.
دهۀ ۱۳۲۰ خورشیدی وقت دگرگونی اصفهان است، دگرگونی جانانهای که دیگر بازگشت به ماقبلش ممکن نیست. از این پس، سیمای سنتی و کهنه و معصومانۀ اصفهان با صناعتهای دستی خویش باید پذیرای چهرۀ مدرن و امروزین و ناملایمی باشد که با دود و بوق و آهن کارخانههای ماشینی خودنمایی میکند. تئاتر «باغ زرشک» روایت آدمها و شهرشان است؛ آدمها و شهری که برای گذار از دوران قدیم به عصری جدید سفر درازی در پیش رو دارند.
«باغ زرشک» هویت اصفهان را با هر دو رویِ سنتی و صنعتیاش ترسیم میکند و هربار ممکن است مخاطب را به وسوسه بیندازد تا بین دوراهی اصفهان سنتی و مدرن یکی را انتخاب کند و به راهش ادامه دهد. به کدام راه باید رفت؛ سنتی یا مدرن؟! اصفهان سنتی و مدرن دو روی زیبا و زشت شهر نیستند. اصفهان سنتی با همۀ لطف و زیباییهایش سختیهای بسیاری داشت. زیستن در آن با جانفرساییهای خودش همراه بود. همانطور که اصفهان صنعتی در کنار همۀ خشونت و زمختیهایش برای مردم در عرصههای فراوانی آسودگی به ارمغان آورد.
نمایشی که بیتردید بر پایۀ پژوهشی عمیق در تاریخ اجتماعی شهر اصفهان و البته با درنگ در تکههایی از تاریخ سیاسی ایران آفریده شده است، در نگاه اول شاید اصفهان سنتی را برتر بداند. «باغ زرشک» با نشاندادن پسربچۀ کارگری که دستش را ماشین کارخانۀ ریسندگی بلعیده و رنجش پابهپای خود او به بزرگسالی رسیده است، با روایت زندگی پیرزنی که خوابهای تلخ و کابوسهای کنونیاش همان واقعیتهای ناگواری است که در جوانی و موقع کار در کارخانۀ ریسندگی با آنها روبهرو بوده، با گفتن از مردی میانسال که سالها پیش اصفهان صنعتی او را به ترک دیار وا داشته و حالا جز از پنجرۀ چند عکس سیاه و سفید و شنیدن سرزنش نمیتواند به شهر بنگرد، سبب میشود تا اصفهان مدرن را مقصر همۀ این تلخکامیها بدانیم.
اما نباید فراموش کرد که اصفهان مدرن فرصتی زرین برای عبور از محرومیتهای زیست سنتی بود. در تئاتر «باغ زرشک» همپای نشانههای بیرحمی که رهاورد اصفهان جدید است، کم نیستند تکههای آسایشی که از عصر کارخانههای مدرن برایمان بازگو میشوند.
اگر خیابان و اتومبیل، اگر لولهکشی آب و سیمکشی برق و اگر خدمات نوین شهری، تلفن، تلویزیون، روزنامۀ جدید، سینما و تئاتر میخواهیم باید به دنیای مدرن قدم بگذاریم. در اصفهان سنتی بسیاری از دختربچهها و پسربچههای ما از تحصیل در مدرسههای نو و با آموزش نو عقب میافتند. خدمات بهداشتی و پزشکی که در آن کودکان بهطور منظم مراقبت و واکسینه شوند و سالمندان حمایت و بیمه و جوانها فرصت جوانیکردن داشته باشند و یکباره به پیری پرتاپ نشوند، با اصفهان سنتی حاصل نمیشود.
اما راه رسیدن به تعادل در میانۀ سنت و مدرنیسم، تعادلی که خوبیهای هر دو در شهر گسترده شود و کاستیهای هیچیک به زندگیها راه نیابد، از ملتی تا ملت دیگر متفاوت است. رسیدن به این تعادل، آدمها و برنامهها و کوششهای خودش را میخواهد که اگر به آن برسیم، بهنظرم نه اصفهان سنتی را قبلۀ آمالمان خواهیم دانست و نه اصفهان مدرن را دیوی تندخو که با ما دشمنی دارد. در تاریخ، این دگرگونیها اجتنابناپذیرند.
محمدرضا رهبری، نویسنده و کارگردان نمایش «باغ زرشک» و گروه هنرمندش این روزها در موزۀ تاریخ شهرداری اصفهان با زمان تقریبی ۶۰ دقیقه راوی تاریخی از شهرمان هستند. این تاریخ، فارغ از لحظاتی که مخاطب را غمگین میکند یا شادمانی میبخشد، او را به فکر وامیدارد. تئاتر «باغ زرشک» فرصتی را برای فکرکردن به شهرمان و هویتمان است که در پیوند با این شهر معنا مییابد؛ شهری که ممکن است «گذشتههای درازی را پشتسر بگذارد»، «خاک بگیرد»، «ترکش کنند» «با او سر قهر و ستیز داشته باشند» اما فراموش نمیشود. اصفهان جان و قلب تپندهای دارد که مرگ، که ایستادن سرش نمیشود!
او در گفتوگو با ایسنا بیان کرد: نمایش باغ زرشک در ادامه کارهای دیگر من است که به اصفهان و هویت اصفهان میپردازد و در این موقعیتی که در حال حاضر در حال اجرا است، درواقع ادامه رویداد تبدیلشدن مکان باغ زرشک به موزه تاریخ شهرداری اصفهان است. در حال حاضر رویداد اول، نمایشگاهی است که نمایهای از موزه تاریخ شهرداری اصفهان بوده و هنوز برقرار است و رویداد دوم نیز اجرای نمایش باغ زرشک است. این نمایش به تاریخ تحولات عمرانی شهر اصفهان و بهطور خاص تاثیر کارخانههای نساجی در فرآیند صنعتی و مدرن شدن اصفهان میپردازد. نمایش «باغ زرشک» بهویژه به موضوع زنان کارگر در کارخانههای نساجی میپردازد که نقش مؤثری داشتند و موجب شد که برای اولین بار ما طبقه جدید کارگر حرفهای را داشته باشیم.
نویسنده و کارگردان نمایش «باغ زرشک» توضیح داد: این نمایش برای هر فرد علاقهمند به شهر اصفهان و هر فردی که تجربه زیست شهری دارد، مناسب است. مخاطبان در اجراهایی که تا به الآن به روی صحنه رفتهاند، همراهی خوبی کردهاند. چندین هزار نفر در کارخانههای نساجی اصفهان کار میکردهاند که بهعلاوه کارخانهها و خانوادههایشان جمعیت زیادی را تشکیل میدادهاند. این حجم از جمعیت خاطراتی در این مجموعههای صنعتی داشته و هنگام دیدن نمایش، به یاد خاطرات مشترک خود با این کارخانه و رویدادها افتاده و متوجه میشوند بعضی از این خاطرات که در خانوادهها وجود داشته است، خاطرات مهمی برای شناخت و درک اصفهان است؛ به همین دلیل هم عموم مردم و هم متخصصلن مسائل شهری و تاریخ شهری با این نمایش ارتباط برقرار میکنند.
رهبری بابیان این نکته که ژانر نمایش «باغ زرشک» مستند و شیوه اجرایی آن نیز محیطی است، ادامه داد: من در اینگونه نمایشهایی که به روی صحنه میبرم، به دنبال اندیشیدن به رویای اصفهان هستم. اینکه آدمها نسبت به اصفهان چه رؤیایی دارند و اصفهان میتواند چه رؤیایی را در ذهن آنها بپروراند و به همین دلیل تلاش میکنم با اینگونه اجراها، آدمها را به گفتوگو درباره اصفهان وادار کنم. تماشاگر نمیآید که تنها بیننده نمایش باشد بلکه میآید که از یک موضوع مشترک به معنای شهر و مسائل شهرنشینی با تیم اجرایی و مخاطبان دیگر گفتوگو کند. به همین دلیل هم شاهد این هستیم که پس از اجراها معمولاً کارشناسان مختلف از منظرهای متفاوت به موضوع و مسائلی که در این نمایش مطرح شده، پرداخته و گفتگو میکنند.
او اضافه کرد: در این نمایش احمد خوانساری، بیژن نمکی زاده، محمد ترابی، سوده امیرخانی، احمد سلیمانی، سارا اشتیاقی، رها مهر آفرین، دانیال طاهری، محسن صبوحی، سما اشرفی، امیرحسین ابراهیمیان، غزل نصر، فرنام رضاخانی، کیمیا دهقانی، سارا توسلی، بیتا کردی، ایمان ابراهیمی، ستاره رشیدی، امیرصالح صالحی، خاطره حجازی، گلی شیرکول، یاس عطوفی و النا صالحی بهعنوان بازیگر به ایفای نقش پرداختهاند. همچنین محمد کربلایی بهعنوان طراح حرکت، مژده زارعی بهعنوان منشی صحنه و امیرحسین صانعی پور نیز بهعنوان دستیار کارگردان در این نمایش حضور دارند. موسیقی بر عهده دکتر فریدون فراهانی و گریم بر عهده صفورا عبدالهی است.
انتهای پیام