شناسهٔ خبر: 67323969 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: دیپلماسی‌ایرانی | لینک خبر

آیا ریاضیات در اقتصاد لازم است؟ (بخش دوم)

فرض تکمیل بودن رجحان‌ها

محمد طبیبیان، استاد سابق دانشگاه صنعتی اصفهان و موسسه عالی پژوهش در برنامه‌ریزی و توسعه

محمد طبیبیان در یادداشتی می نویسد: فرض تکمیل بودن رجحان ها، یعنی فرد بتواند بین هر دو سبد کالا مثل الف و ب یکی را ترجیح بدهد و یا بین آن دو سبد بی تفاوت باشد. تصور کنید کودکی که به مغازه رفته و نمی تواند بین بستنی و شکلات انتخاب کند و نمی تواند تصمیم بگیرد که هر دو برایش بی تفاوت هستند. این فرد یکی از شرایط معقول بودن را ندارد و در دسته‌بندی انسان‌های معقول قرار نمی‌گیرد. در این مورد توضیح بیشتری ارائه می‌شود.

صاحب‌خبر -

نویسنده: محمد طبیبیان، استاد سابق دانشگاه صنعتی اصفهان و موسسه عالی پژوهش در برنامه‌ریزی و توسعه

دیپلماسی ایرانی: در بحث قبلی برای مرور استفاده از ریاضی در اقتصاد، با وجه تبیین رجحان های مصرف کنندگان شروع کردیم و مسئله استفاده از منطق ریاضی برای درک معقول بودن یا rationality را مورد بررسی قرار دادیم. دیدیم که معقول بودن به معنی صدق حداقل سه فرض بسیار عام و کلی در مورد مصرف کننده یا فرد است.

فرض تکمیل بودن رجحان ها، یعنی فرد بتواند بین هر دو سبد کالا مثل الف و ب یکی را ترجیح بدهد و یا بین آن دو سبد بی تفاوت باشد. تصور کنید کودکی که به مغازه رفته و نمی تواند بین بستنی و شکلات انتخاب کند و نمی تواند تصمیم بگیرد که هر دو برایش بی تفاوت هستند. این فرد یکی از شرایط معقول بودن را ندارد و در دسته‌بندی انسان‌های معقول قرار نمی‌گیرد. در این مورد توضیح بیشتری ارائه می‌شود.

شرط دوم شرط انتقالی بودن رجحان ها بود، یعنی اگر فردی الف را به ب و ب را به ج ترجیح داد باید الف را به ج ترجیح دهد. اگر چنین نبود و ج را به الف ترجیح داد حائز ویژگی انتقالی بودن رجحان‌ها نیست و در بین جمعیت معقول قرار نمی‌گیرد.

شرط سوم این است که هیچ سبد کالا برای مصرف کننده کمتر از خودش مرجح نیست. به این شرط شرط انعکاسی بودن می‌گویند و توضیح بیانی ندارد و چنانکه دیدیم شرط فوق العاده مهمی هم هست.

علاوه بر این از دو فرض دیگر هم استفاده کردیم. یکی موسوم به فرض تحدب رجحان‌ها بود. یعنی اگر دو سبد برای مصرف کننده بی تفاوت باشد ترکیب خطی آن دو مرجح است. مثال نان و پنیر را مجدداً ملاحظه کنید. و دیگری فرض رجحان های غیر قاموسی است. که قبلا نام این دو ذکر نشد به طور کلی این شرط به معنی رجحان‌های متفاوت از رجحان‌های فرد مشابه معتاد است.

گفتیم اگر این پنج فرض صادق بود می‌توان اثبات کرد که رجحان های مصرف کننده با یک تابع مطلوبیت قابل ارائه است. و می‌توان درک کرد که مصرف کننده با منابع محدود خود تصمیم‌هایی اتخاذ می‌کند که مطلوبیت او بیشینه شود. و این رفتار منجر به ایجاد معادلات تقاضا می‌شود، شرح مکفی این نکاتی که گفته شد در کتاب های اقتصاد خرد موضوع چند فصل است.

گرچه در این مورد تجربه های آزمایشگاهی روی انسان ها انجام شده، به خصوص اقتصاد رفتاری زمینه مناسبی برای این مطالعات آزمایشگاهی فراهم کرده، بر روی حیوانات هم آزمایش‌های زیادی انجام شده است.

در سی سال گذشته زیست شناسان و متخصصان مربوط به عالم جانوران نیز تمایل فزاینده‌ای در جهت شناخت رجحان‌های حیوانات از ماهی تا حیوانات خانگی و حیوانات پرورشی مانند گاو و اسب و ماکیان و کبوتر و حیوانات وحشی تا زنبور عسل انجام داده اند. برای آنان نیز درک رجحان های حیوانات پنجره ای بر شرایط روحی آنان و از ملزومات حفظ رفاه حیوانات است ( انتخاب نوع و زمان خوراک، انتخاب محل و گوشه استراحت، انتخاب اقلام موجود در محیط تغذیه و استراحت، شرایط محیط جفت گیری، انتخاب جفت یا همراه، انتخاب شرایط و محیط زاد و ولد، جهت قرار گرفتن در حال خوردن و یا استراحت و حمل و نقل). اگر رجحان‌های حیوانات به حساب نیاید آنان دائم در حال تنش روحی بوده و نه تنها از لحاظ انسانی بلکه اقتصادی نیز نتایج نامطلوبی حاصل می‌شود. معمولاً هم برای این نوع مطالعات از آزمون دو شرط تکمیل بودن و خصوصاً همان شرط انتقالی بودن رجحان ها استفاده می‌کنند. این مثال‌ها برای درک بهتر مطلب مرور می‌شود.

برای مثال برای تعدادی میمون طی مدتی سه نوع غذای متفاوت به صورت تصادفی تامین می‌شود به نحوی که آنان با این سه نوع غذا و ظرف و شرایط عمومی پذیرایی آشنا شوند. پس از این دوره آموزش دوره تست شروع می‌شود. حیوانات برای آزمون تکمیل بودن رجحان ها مشکلی ندارند. دو خوراک مختلف را پشت پنجره ای قرار می دهند. حیوان تمایل به یکی نشان می‌دهد مثلا از طریق نزدیک شدن. پرده یا مانعی بین او و سبد کالایی که انتخاب نکرده قرار می‌گیرد. و دریچه محفظه خوراکی که انتخاب کرده باز می‌شود و حیوان خوراک مورد نظر را مصرف می‌کند. او می آموزد که انتخاب مطرح است و انتخاب هزینه فرصت دارد و انتخاب چیزی همزمان با از دست دادن چیز دیگری است. در مراحل بعد او باید بین سبد خوراکی الف و ب انتخاب کند (مثلاً بین انگور و موز). اگر مثلاً الف را انتخاب کرد، چند ساعت بعد دو سبد کالا شامل ب و ج در مقابل او قرار می‌گیرد تا یکی را انتخاب کند (مثلاً بین موز و خیار) اگر فرضاً ب را انتخاب کرد، تاکنون انگور را به موز ترجیح داده و موز را به خیار ترجیح داده است. مرحله سوم روبرو شدن حیوان برای انتخاب بین انگور و خیار است. اگر او انگور را انتخاب کرد رجحان او از ویژگی انتقالی بودن بر خوردار است. اگر خیار را انتخاب کرد شرط انتقالی بودن رجحان های او نقض شده است. البته این یک مثال ساده بود و در شرایط آزمایشگاهی سبد‌های پیچیده تر و شرایط دقیقتری بکار می‌رود.

یکی از هدف های این نوع مطالعات آزمون این فرض است که آیا حیوانات چنان تصمیم می‌گیرند که مترادف با بیشینه کردن مطلوبیت در انسان‌ها است؟ در بیشتر موارد و شرایط هم پاسخ مثبت است. حتی نتیجه آزمون بر روی زنبور های عسل هم در همین راستا است.

یک راه درک این که حیوان مورد آزمایش نیز به بیشینه کردن مطلوبیت در ذهن خود می پردازد یا نه این است که آزمون کنند آیا تابع تقاضای حیوان برای خوراک یک تابع نزولی است یا نه. برای مثال همان میمون‌ها را در نظر می‌گیریم. سبد‌های مختلفی را در جلو حیوان قرار می‌دهند که در دسترس او نیست. برای دست یابی به هر سبد حیوان باید مقدار خاصی فعالیت انجام دهد. مثلا تعداد مشخصی دسته را بکشد. او پس از مرحله آموزش می‌داند که تعداد بیشتری دسته در مقابل سبد خوراک به معنی زحمت بیشتر و به زبانی قیمت بالاتر است. او یکی از سبد ها را انتخاب می‌کند و دسته های مقابل آن را می کشد تا خوراکی در دسترس او قرار گیرد. معمولاً میمون‌ها برای خوراک بیشتر قیمت بالاتری پرداخت می کنند یعنی انجام کار بیشتری را انتخاب می‌کنند. اما اگر قیمت ها توسط پژوهشگر افزایش یابد به طور متوسط کالای گرانتر شده را منتفی کرده سراغ کالای کم زحمت تر می روند. به این ترتیب با ثبت این اطلاعات معمولاً تابع تقاضای نزولی حاصل می‌شود که مترادف فرض بیشینه کردن مطلوبیت است. یک دسته آزمون‌های جالب، آزمون نظریه مطلوبیت انتظاری است. یعنی پژوهشگر برای موفقیت حیوان در بدست آوردن غذا قطعیت را منتفی و یک شرایط احتمالی ایجاد می‌کند. نتیجه این که معمولاً حیوانات از زنبور عسل تا میمون برای دست زدن به اقدامی که احتمال توفیق آن پایین تر است پاداش های بزرگتر را انتظار دارند.

امید که با این توضیح های مختصر با حیطه کاربرد منطق ریاضی در شناخت رفتار و ویژگی‌های آن اندکی آشنا شده باشیم. در بخش‌های بعدی به مرور کلیات دستگاه فکری اقتصاد اتریشی و اقتصاد نئو‌کلاسیک و تمایز و تشابه آن‌ها خواهیم پرداخت. و با استفاده از نتایج تا کنون و مطالب تکمیلی، در مورد سوء تفاهم های رایج توضیح خواهیم داد.

ادامه دارد...

نظر شما