شناسهٔ خبر: 67322195 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ایبنا | لینک خبر

ایبنا گزارش می‌دهد؛

هزینه‌های بالای چاپ کتاب کودکان/ دولت از ناشران حوزه کودک بیشتر حمایت کند

ایلام– با توجه به گرانی کتاب کودک و هزینه‌های بالای چاپ و نشر کتاب کودک، حمایت دولت از ناشران این حوزه می‌تواند بر کتابخوان کردن کودکان و نوجوانان کمک کند و موجب افزایش سرانه مطالعه در جامعه و رشد و پیشرفت آن شود.

صاحب‌خبر -

سرویس استان‌های خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - مرتضی حاتمی: هنوز کمی از گرمای آفتاب روی تن کتاب‌ها و قفسه‌ها به جا مانده که وارد کتاب‌فروشی می‌شوم. بوی قهوه، فضای کتاب‌فروشی را پرکرده‌است. قفسه «تازه‌های نشر استان» نسبت به بخش‌های دیگر شلوغ‌تر است. روی میزی چوبی، سه استکان نیمه‌پر و قندانی کوچک با چند حبه قند به جا مانده است.

آقایی حدود ۶۰ ساله کتابی را با دقت ورق می زند. سلام می‌کنم و می‌پرسم از مؤلفان ایلامی کتاب‌های چه کسی را می‌خوانید؟ کتاب را می‌بندد و انگشتش را لای صفحه می گذارد و جواب سلامم را با مهربانی می‌دهد و می‌گوید: اغلب کتاب‌های دکتر [حبیب‌الله] محمودیان [مورخ و باستان‌شناس] و استاد [صیدمحمد] درخشنده [ایلام‌پژوه] و شعرهای فارسی و کردی دکتر [ایرج] خالصی و شعرهای کردی استاد [ظاهر] سارایی را می‌خوانم و دنبال می کنم.

می پرسم از جوان‌ترها چه؟ و لحظه‌ای فکر می‌کند و می‌گوید: شعرهای کردی فرهاد شاهمرادیان و محمد مرادی‌نصاری و ترجمه‌های عربی به فارسی [سیدمهدی] حسینی‌نژاد و رباعی‌ها و کتاب‌های جلیل صفربیگی و شعرهای کردی سمیه مهری و کارهای زنده‌یاد کیومرث مرادی.

ادامه می دهم که تمام ایران، جلیل را با رباعی‌های زیبایش و البته این روزها با «نورباعی» هایش می شناسند و جواب می‌دهد بله. صفربیگی شاعر بزرگی است.

جوانی که مدل موهایش متفاوت بسته و تعدادی کتاب در دست دارد، هم‌چنان از سر کنجکاوی قفسه‌ها را با دقت نگاه می‌کند. از او می‌پرسم: از آثار بچه‌های ایلام چه انتخاب کرده‌ای؟ لبخند می‌زند و می گوید دمعشقیات و مترسنگ صفرییگی را پیدا کرده‌ام و به دنبال ترجمه‌هایی از بختیارعلی می‌گردم و شاید کتابی از [محمدعلی] قاسمی و ترجمه ای از بابک زمانی پیدا کنم و شاید شیر و خورشید [مجموعه رباعی] صفربیگی.

می پرسم دیگر چه کتاب‌هایی مطالعه می‌کنی؟ که می گوید: راستش تصمیم دارم مسیر مطالعه‌ام را به سمت و سوی روان‌شناسی و کارآفرینی ببرم.

در این لحظه زن و مردی به همراه دختری حدوداً ۱۴ ساله وارد کتابفروشی می‌شوند و یک راست به طرف قفسه کتاب‌های کودک و نوجوان می‌روند.

هزینه‌های بالای چاپ کتاب کودکان/ دولت از ناشران حوزه کودک بیشتر حمایت کند

قیمت کتاب کودک، خیلی بالاست

خودش را اسماعیلی و کارگر شهرک صنعتی معرفی می‌کند. می‌گوید، معمولاً هر ماه به کتاب‌فروشی‌های سطح شهر سر می‌زنیم و به اتفاق همسر و دخترم رونیا کتاب می‌خریم.

او ادامه می‌دهد: برای دخترمان کتابخانه درست کرده‌ایم و تا الان بیش از ۲۰۰ جلد کتاب دارد.

می پرسم در انتخاب کتاب چه‌قدر به نظر دخترتان اهمیت می‌دهید؟ که جواب می دهد: -خیلی زیاد. از خردسالی تا الان که نوجوان شده او را با کتاب بزرگ کرده‌ایم.

خانمش وارد بحث می‌شود و می‌گوید: کتاب‌های کودک و نوجوان تنوع زیادی دارند و خوشبختانه در دسترس‌اند، اما قیمت کتاب‌ها خیلی بالا و گران است.

بعد کتاب دایره‌المعارف فضا را نشانم می‌دهد و می‌گوید: قیمت یک جلدش، ۴۵۰ هزارتومان است و انصافاً خیلی گران.

می‌گویم: خب، کتاب نفیس و مرجعی را انتخاب کرده‌اید که قیمتش بالاست! و می گوید: درست است، اما اغلب کتاب‌های کودک و نوجوان، قیمت‌شان بالاست و توان خرید را پائین آورده. اگر کتاب‌های کودک و نوجوان قیمت‌شان مناسب باشد خانواده‌های زیادی به سمت خرید کتاب کودک می‌روند و برای بچه‌های‌شان کتاب می‌خرند.

مرد به دفاع از خانمش می‌گوید: همسرم راست می‌گوید. گرانی کتاب کودک و نوجوان باعث می‌شود که مردم کمتر به فکر کتابخوان کردن بچه‌هاشان شوند. جامعه‌ای رشد و پیشرفت می‌کند که بچه‌هایش کتابخوان باشند. با این گرانی و بالابودن هزینه‌های زندگی و معیشت، دولت بایستی فکری اساسی برای نشر کتاب کودک داشته باشد.

هزینه‌های بالای چاپ کتاب کودکان/ دولت از ناشران حوزه کودک بیشتر حمایت کند

می‌گویم بخشی از گرانی کتاب کودک به نوع و کیفیت چاپ کتاب و ضرورت رعایت استانداردهای کتاب کودک و نوجوان بر می‌گردد که رعایت‌شان ضروری است. و می‌گوید: -موافقم. اما لازم است که دولت برای حل این مسئله راه حل‌های خوب و موثری پیدا کند. با گران بودن کتاب کودک، ضریب افزایش جامعه کتابخوان بالا نمی‌رود. دولت می‌تواند با حمایت از ناشران کتاب کودک و اعطای تسهیلاتی چون وام و کاغذ دولتی و… قیمت کتاب را پائین بیاورد.

در ادامه به فضای کتاب‌فروشی اشاره می‌کند و می‌گوید: اینجا خیلی خلوت است. با اینکه کتاب‌های تازه و بروز و خواندنی زیاد دارد، اما مشتری‌اش کم است و حتی ممکن است اینجا تعطیل شود.

می پرسم: چرا به نمایشگاه کتاب تهران نرفتید؟

هزینه‌های بالای چاپ کتاب کودکان/ دولت از ناشران حوزه کودک بیشتر حمایت کند

خرید از کتابفروشی‌های ایلام، حمایت از آنهاست

می‌گوید: به چند دلیل. اول دوست داریم که از کتاب‌فروشی‌های ایلام خرید و در حد توان از این صنف حمایت کنیم از طرفی محدودیت‌های اداری و دوری و مدرسه و امتحانات دخترم مانع از حضور در نمایشگاه کتاب می‌شود.

و انگار چیز تازه‌ای یادش آمده باشد، ادامه می دهد: بلیط! بلیط اتوبوس به تهران هم که گیر نمی‌آید و یا به سختی پیدا می شود و به این مشکل، تهیه بلیط هم اضافه کنید!

می‌پرسم: چرا از کتاب‌فروشی مجازی خرید نمی‌کنید؟ که پاسخ می دهد همیشه خرید حضوری لذت و جذابیت داشته و دست زدن به کتاب و قفسه‌های کتاب، لذت‌بخش بوده است.

در ادامه دخترنوجوان، چند جلد کتاب انتخاب کرده است. کتاب‌های علمی و یک رمان نوجوانِ ترجمه و یک جلد بازنویسی از ادبیات کلاسیک.

می پرسم معلوم است کتابخوان حرفه‌ای هستی. نه؟

لبخند می‌زند و با اعتماد به‌نفسی نوجوانانه می‌گوید: بله. کتاب‌های زیادی تو کتابخانه‌ام دارم و تازه… به دوستان و همکلاسی‌هایم هم امانت می‌دهم.

می‌پرسم کتاب با چه موضوعاتی بیشتر دوست داری؟ که پاسخ می دهد: داستان‌هایی که نویسنده‌های خارجی دارند. داستان‌های ژانر وحشت و البته گاهی هم طنزهای شهرام شفیعی و همچنین مرادی‌کرمانی را خیلی دوست دارم.

هزینه‌های بالای چاپ کتاب کودکان/ دولت از ناشران حوزه کودک بیشتر حمایت کند

کتاب خواندنی یعنی؛ به تلفن دوستت جواب ندهی و اینستا و تلگرام و فضای مجازی را چک نکنی!

می‌پرسم: از نویسنده‌های ایرانی کدام‌ها را می‌شناسی؟ و می‌گوید: [عرفان] نظرآهاری، آتوسا صالحی، احمدرضا احمدی، احمد اکبرپور، فرهاد حسن‌زاده و [حمیدرضا] شاه‌آبادی شعرهای بیوک ملکی و شمس لنگرودی را هم می‌خوانم.

سوال می‌کنم که یک کتاب خوب و خواندنی چه ویژگی‌هایی باید داشته باشد؟ می گوید: کتابی که انتخاب کردی و آن را یک‌نفس و بی وقفه خواندی و حتی شام و ناهار و میان وعده را به خاطرش نخوردی، به تلفن دوستت جواب ندادی و اینستا و تلگرام و فضای مجازی را چک نکردی، یعنی کتاب خواندنیه و این ویژگی خوب را دارد.

هزینه‌های بالای چاپ کتاب کودکان/ دولت از ناشران حوزه کودک بیشتر حمایت کند

زاویه نور خورشید عوض شده است. به طرف مدیر کتابفروشی می‌روم. در حال توضیح دادن و شرح کتابی برای مشتری جوانی است. در فرصتی مناسب سر صحبت را باز می‌کنم. با احترام و سپاس و پوزش فراوان با استقبال، ادامه و بحث گفت‌وگو را به زمانی دیگر موکول و محول می‌کند.

خداحافظی می‌کنم. خوشحالم که در کنار مشکلات معیشتی و گرفتاری‌های روزمره فردی و اجتماعی، هنوز کتاب و مؤلف و کتابفروشی و خرید کتاب رونق دارند، حتی اگر به اندازه چند حبه قند در یک قندان کوچک روی یک میز کوچک…اما این رونق کوچک؛ گرم و شیرین است.

نظر شما