به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون اخبار ویژه خود نوشت: دویچهوله آلمان به قلم «علی- الف» عضو متواری دفتر تحکیم و اصلاحطلب سابق نوشت: با تأیید صلاحیت مسعود پزشکیان، بحث شرکت در انتخابات بار دیگر بخصوص از سوی نیروهای موسوم به اصلاحطلب مطرح شده است.
آن دسته از فعالان سیاسی و مدنی که مردم را به رأی دادن در انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری ۱۴۰۳ فرا میخوانند، انگیزههای متفاوتی دارند. میتوان این افراد را در دستهبندیهایی کلی به دوگانههای «راهبردی− تاکتیکی» و «منفعتطلبانه−خیرخواهانه عام» بازشناخت. جامعه دعوتکنندگان به تحریم و شرکت در انتخابات ۱۴۰۳ اهداف و انگیزههای یکسانی ندارند و در عین حال یک محدوده مرزی و اشتراک محدود هم بین آنها وجود دارد. این نوشتار فقط درصدد تبیین چرایی نادرست بودن دلایلی است که مدافعان شرکت در انتخابات «با نیت خیرخواهانه» مطرح میکنند.
بنیاد تحریم بر این فرض استوار است که بر مبنای تجزیه تحلیل گفتمانی، نظری و اطلاعاتی و تجارب پیمودهشده در سه دهه گذشته، تفاوت رئیسجمهور و اختیارات آن در حدی نیست که انتظارات حداقلی جامعه خواهان تغییر را محقق کند. همچنین نمیتواند سیر منفی و ریلگذاری غلط انجامشده در نهادهای حاکمیتی را متوقف کند.
اما انتخاب وزیران فقط بر اساس خواست رئیسجمهور نیست، بلکه در چانهزنی و تعامل با رهبری و مجلس شورای اسلامی مشخص میشود. ریاست رئیسجمهور بر شورای امنیت ملی و انقلاب فرهنگی جنبه تشریفاتی داشته و نمیتواند برنامه موردنظر را با توجه به ترکیب موجود جلو ببرد. این وضعیت به صورت عینی در دولتهای خاتمی، روحانی و حتی احمدینژاد ثابت شده است. از سوی دیگر سیاستگذاری کلان با رئیسجمهور نیست، بلکه در بخش حقیقی قدرت و با میدانداری رهبری تعیین میشود. اختیارات قوه مجریه در گذر زمان کمتر شده و نهادهای موازی گسترش پیدا کردهاند. خاتمی در بهترین شرایط قوه مجریه اعلام کرد که «تدارکاتچی» است.
امروز وضعیت به مراتب بدتر شده و محدودیتهای رئیسجمهور افزایش پیدا کرده است. اکنون مجمع تشخیص مصلحت، رئوس سیاستهای کلان کشور را ابلاغ کرده و با استفاده از اهرم شورای نگهبان بر اجرای آن توسط دولتها اصرار دارد. پزشکیان با پذیرش اینکه کار دولت تعیین برنامه نیست، بلکه اجرای خوب برنامههای نهادهای بالادستی است، به لحاظ روانی پذیرای مداخله مجمع تشخیص مصلحت نظام و دیگر ابزارهای نهاد ولایت فقیه هم شده است.
در این دوره از انتخابات کسی کاندید شده که اساساً در حوزه سیاسی و پیگیری مطالبات سیاسی و مدنی بخش معترض و خاکستری کارنامهای ندارد. او سادهاندیشانه تصور میکند که با بهبود اقتصادی و زبان خوش شکاف عمیق بین مردم و حکومت ترمیم میشود. از سوی دیگر اصلاحطلبان با کنار گذاشتن سیاست، آزادیها، ساختارشکنی و تعدیل خواستههای نیروهای جامعه مدنی، بر روی بهبود اقتصادی و گشایش در سیاست خارجی تمرکز کردهاند. این پیروزی تغییر معنادار و پایداری در کاهش فشارهای سیاسی و فرهنگی ایجاد نمیکند. نامزد اصلاحطلبان به همان دلایلی که نمیتواند درخصوص آزادی زندانیان سیاسی کاری انجام دهد، در حوزههای دیگر نیز به دلیل تصادمگریزناپذیر با نهادهای انتصابی و سیاستهای کلان موردنظر که در مجمع تشخیص مصلحت تصویب و اجرائی شده، به طریق اولی نمیتواند کاری درخور انجام دهد. در صورت پافشاری، وزیرانش توسط مجلس دوازدهم استیضاح شده و یا توسط قوه قضائیه مورد پیگرد قرار میگیرند.
حلقه اصلی دعوتکننده به رأی دادن با امیدسازی واهی به دنبال طرح ایده «نهادسازی از پایین، تفاهم در بالا» است. در حالی که این جریان هیچ سابقه نهادسازی در داخل و خارج از کشور نداشته و فقط کمپینهای انتخاباتی فصلی و کوتاهمدت راه انداختهاند.
رأی دادن در انتخابات پیشرو، هیچکدام از منفعتهای ادعایی پیشگفته را در شکل پایدار و متناسب با اعتباری که پای ساختار قدرت جمهوری اسلامی گذاشته میشود، ندارد.
یادآور میشود رسانههای بدنامی مانند رادیو فردا، صدای آمریکا شبکه اینترنشنال و بیبیسی هم در حال سیاهنمایی و بیهودهنمایی انتخابات در ایران هستند و حال آن که دولتهای آنها در منطقه از رژیمهای دیکتاتوری و استبدادی حمایت میکنند.
نظر شما