شناسهٔ خبر: 67313211 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: خبرنامه دانشجویان ایران | لینک خبر

محمد فدایی؛

فلسفه‌ی انتخابات

باید به این پرسش‌ها پاسخ داد که چرا در جریان انقلاب سال ۵۷ یکی از تغییرات کلیدی و رُکنی، موضوع انتخابات می‌باشد؟ چرا همه ارکان کشور، حتی خود نطام سیاسی مستقر و پس از آن قانون اساسی، سپس اصلاحات قانون اساسی و... به رأی گذاشته می‌شود؟ اصلا چرا انتخابات به این میزان اهمیت دارد؟ اصل انتخابات، چه فلسفه سیاسی را نمایندگی می‌کند؟

صاحب‌خبر -

به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ یادداشت محمد فدایی*/// از گاهی وقتی یک پدیده‌ یا یک نهاد از زمان پیدایش خود فاصله می‌گیرد، فلسفه‌ آن فراموش می‌شود. بازگشت به لحظه پیدایش و تاسیس، کمک می‌کند که آن فلسفه یادآوری شود.

باید به این پرسش‌ها پاسخ داد که چرا در جریان انقلاب سال ۵۷ یکی از تغییرات کلیدی و رُکنی، موضوع انتخابات می‌باشد؟ چرا همه ارکان کشور، حتی خود نطام سیاسی مستقر و پس از آن قانون اساسی، سپس اصلاحات قانون اساسی و... به رأی گذاشته می‌شود؟ اصلا چرا انتخابات به این میزان اهمیت دارد؟ اصل انتخابات، چه فلسفه سیاسی را نمایندگی می‌کند؟

می‌توان گفت ناموسِ کلّ جریان انقلاب و فلسفه سیاسی جمهوری اسلامی، مسئله حضور، مشارکت، مداخله و میدان‌داری مردم است. در قانون اساسی، به الفاظ مختلف، مرتب تصریح شده و این حضور و مشارکت و مداخله، بسیار فراتر از امر انتخابات است. انتخابات کمک می‌کند و در واقع یادآوری می‌کند که ما هر چهارسال یکبار به ارکان نظام و آن عهدی که بستیم، پایبند باشیم و آن را فراموش نکنیم.

بطور کلی به دو طریق می‌توان جامعه‌داری و جامعه‌سازی یا به عبارتی حکومت‌‌داری و کشورداری کرد؛ یا باید به سمت مدل‌های نزدیک به دیکتاتوری رفت که در این صورت، جامعه بازیگر است و مشارکت فعال ندارد ولو اینکه در چنین نظامی انتخابات برگزار شود و یا حتی پرشورتر و با مشارکت بالا انجام شود که لزوما به معنای مداخله حداکثری مردم جامعه نیست.

صورت دوم، حرکت به سمت مدل‌های فراگیر می‌باشد که در این مدل، جامعه موضوعیت پیدا کرده و همانطور که در قانون اساسی به آن اشاره شده، جامعه باید در رهبری کشور مشارکت کند و رهبری کشور، بسیار بالاتر از ایفای نقش بعنوان یک نفر می‌باشد.

آن چیزی که امام خمینی(ره) به ما هدیه داده یعنی ولایت فقیه، با ولی فقیه متفاوت است. مفهوم رهبری یک مفهوم شخصی نیست و ما یک رهبر نداریم بلکه یک نظام رهبری داریم. ولایت فقیه، یک نظام در هم تنیده و به هم پیوسته از مردم و جامعه می‌باشد و حول رکنی به نام ولی فقیه و در نسبت و تعامل با آن می‌باشد. پس این نطام می‌باشد که جامعه را رهبری می‌کند و کل جامعه را درگیر جامعه‌سازی و پیشرفت و ایفای نقش جمهوری اسلامی در جهان می‌کند.

لذا از منظر فلسفه سیاسی جمهوری اسلامی، نفس مداخله و مشارکت مردم، حائز اهمیت و واجد اصالت می‌باشد و این همان چیزی است که از آن بعنوان "سیاسی‌بودن" یاد می‌شود. جامعه سیاسی، جامعه‌ای است که بیش از زندگی روزمره می‌اندیشد و انسان سیاسی فردی است که نسبت به تحولات و روندهای کلی حساسیت دارد.

*معاون علمی اسبق بسیج‌دانشجویی

نظر شما