شناسهٔ خبر: 67312196 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: انتخاب | لینک خبر

خاطرات نورالدین کیانوری، قسمت پنج؛

۵۳ نفر چگونه تشکیل شد؟ / ماجرا‌های تقی ارانی از زبان کیانوری

-گویا ارانی در کمینترن دوره آموزشی دیده بود و حتی در کنگره هفتم کمینترن 1935 شرکت هم کرده و سپس به ایران آمده بود؟ کیانوری: اطلاعی ندارم؛ تنها می‌دانم که در کمینتون او را با کامبخش و سیامک در ایران آشنا کرده و همکاری با آن‌ها را برای تشکیل مجدد حزب کمونیست از هم پاشیده توصیه کرده بودند.

صاحب‌خبر -
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»: نورالدین کیانوری دکترای مهندسی عمران و دبیرکل حزب توده  از ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۲ بوده است؛ و نوه پسری شیخ فضل‌الله نوری و همسر مریم فیروز بود. وی در سال ۶۱ به جرم همکاری با شوروی دستگیر و در سال ۷۸ درگذشت. کتاب خاطرات نورالدین کیانوری، محصول پرسش و پاسخ‌های عبدالله شهبازی با اوست. این کتاب در سال ۱۳۷۲ توسط نشر اطلاعات منتشر شد. «انتخاب» روزانه بخش‌هایی از این کتاب را منتشر می‌کند.

گروه «پنجاه و سه نفر»

ظاهراً از سال ۱۳۱۳ است که از طرف کمینترن دستور تجدید سازمان حزب کمونیست ایران به افرادی چون کامران کامبخش سیامک و ارانی داده شد؛ خوب است که قبل از بحث درباره این فعالیت به سابقه حزب کمونیست بپردازید.

کیانوری: حزب کمونیست ایران ابتدا حزب عدالت بود که در باکو روسیه تزاری فعالیت داشت. حزب عدالت شاخه‌ای از حزب سوسیال دمکرات روسیه - جناح بلشویک - بود که بعد از انقلاب اکتبر فعالیت خود را متوجه جلب و تربیت کارگران ایرانی که در قفقاز بودند کرد. البته قبلاً هم متوجه ایران بودند و افرادی را برای فعالیت به ایران می‌فرستادند و گروهک‌هایی داشتند. حزب عدالت در سال ۱۹۲۰ به حزب کمونیست ایران تبدیل شد. حزب کمونیست در آغاز چپ روی شدیدی داشت ولی از زمانیکه حیدر عمواوغلی دبیر حزب شد، سیاست درستی در پیش گرفت. حیدر عمو اوغلی توسط جنگلی‌ها کشته شد، یعنی جنگلی‌ها او را دعوت کردند به دهکده‌ای و او را غافلگیر کردند و او را به همراه طرفدارانش همه را، کشتند. بعداً، رهبران حزب به شوروی فرار کردند و آن‌ها هم در دوران استالین همه اعدام شدند. تنها کسی که از آن‌ها مانده بود پیرمردی بود بنام سیروس که در تاجیکستان بود و تا ما در خارج بودیم زنده بود، ولی خیلی پیر شده بود.

-این سیروس خاطراتی ننوشته است؟

کیانوری: آنقدر که یادم است سیروس خاطرات نوشته ندارد، ولی طبری با او مصاحبه‌هایی کرد و مطالبی درباره گذشته او نوشت من به یاد ندارم، خوانده‌ام ولی به یاد ندارم. در ایران از حوالی سال‌های ۱۳۰۷ - ۱۳۰۸ حمله رضاخان به کمونیست‌ها شروع شد و بتدریج عده‌ای از فعالین کمونیست را گرفتند و زندانی کردند؛ زندانیان درجه اول آن دوران عبارت بودند از: اردشیر آوانسیان، پیشه وری، رضا روستا، یوسف افتخاری و عده‌ای دیگر. این‌ها قبلاً در شوروی در مدرسه کوتو [KUTV] - که یک مدرسه حزبی بود برای تربیت افراد از کشور‌های جهان سوم - تحصیل کرده و فعالین حزب کمونیست ایران بودند. و بالاخره در سال ۱۳۱۰ قانونی وضع شد که هر کس فعالیت اشتراکی بکند و در این جهت سازمانی درست کند به ۳ تا ۱۰ سال زندان محکوم می‌شود. بدین ترتیب فعالیت حزب کمونیست ایران قطع شد تا سال ۱۳۱۳ که «گروه ۵۳ نفر» شروع به فعالیت کرد.

دکتر تقی ارانی و گروهی از ایرانیان که در آلمان تحصیل می‌کردند با حزب کمونیست آلمان رابطه برقرار کرده و تمایلات کمونیستی پیدا کرده و فعالیت جدی داشتند و نشریه‌ای بنام پیکار منتشر می‌کردند، یکی از این افراد مرتضی علوی برادر بزرگ علوی بود. فعالین دیگری هم بودند که بعضیشان به ایران نیامدند ولی دکتر ارانی به ایران آمد و در اینجا با دوستانی که از خارج داشت شروع کردند به فعالیت یکی از این افراد ایرج اسکندری بود که در فرانسه تحصیل می‌کرد و مقالاتی برای مجله پیکار می‌فرستاد. یکی دیگر دکتر محمد بهرامی بود که در آلمان تحصیل می‌کرد و تمایلات کمونیستی داشت و به ارانی نزدیک بود و بعد‌ها که ما مخفی بودیم یک دورانی هم دبیر کل حزب شد.

به هر حال ارانی با در خود آلمان و یا در شوروی، چون از راه شوروی به ایران آمد با کمینترن تماس گرفت و کمینترن هم او را به کامبخش و سیامک مربوط کرد. بدین ترتیب در این دوره حزب کمونیست ایران به رهبری سه نفر - دکتر، ارانی کامبخش سیامک - تشکیل شد. ولی از آنجا که سیامک نظامی بود در ژاندارمری بود و می‌بایست مخفی باشد، یک هسته سه نفری مرکب از کامبخش دکتر ارانی و دکتر بهرامی در رأس گروه قرار گرفتند. بعد از آن‌ها اسکندری و دیگران قرار داشتند.

-طبری و انور خامهای و خلیل ملکی ....

کیانوری: این‌ها اعضای حزب بودند در «گروه ۵۳ نفر» عده زیادی بودند که بعد از آزادی بکلی کنار رفتند....

-مثل الموتی؟

کیانوری: اتفاقاً الموتی‌ها - هر سه تایشان - تا قضیه آذربایجان ماندند. ولی عده‌ای مثل (مهدی) لاله رفتند به دنبال پول و زندگی

-میگویند که ارانی توسط مرتضی علوی به کمونیسم جلب شد؟

کیانوری: از ارتباط مرتضی علوی و ارانی اطلاع مستقیمی ندارم تنها شنیده‌ام که دکتر ارانی با مجله بیکار همکاری می‌کرده است.

-گویا ارانی در کمینترن دوره آموزشی دیده بود و حتی در کنگره هفتم کمینترن 1935 شرکت هم کرده و سپس به ایران آمده بود؟

کیانوری: اطلاعی ندارم؛ تنها می‌دانم که در کمینتون او را با کامبخش و سیامک در ایران آشنا کرده و همکاری با آن‌ها را برای تشکیل مجدد حزب کمونیست از هم پاشیده توصیه کرده بودند.

-آیا واقعاً ارانی عضو هسته مرکزی حزب کمونیست در ایران بود؟ در این رابطه سه روایت موجود است یک روایت این است که هسته مرکزی مرکب از کامران کامبخش و سیامک بود. روایت دوم هسته مرکزی را شامل کامبخش سیامک و ارانی میداند و روایت سوم کامبخش ارانی و بهرامی را هسته اصلی حزب کمونیست میداند.

کیانوری: آنچه من از کامبخش شنیده‌ام این است که طبق توصیه کمینترن حزب کمونیست ایران با مسئولیت مرکزی دکتر ارائی کامبخش و سیامک تشکیل شد. ولی برای اینکه افرادی مانند اسکندری و دکتر بهرامی از وجود سیامک اطلاع پیدا نکنند. قرار شد که دکتر ارانی، دکتر بهرامی و کامبخش به عنوان هیئت دبیران حزب کمونیست به افراد معرفی شوند. کامبخش مسئول تشکیلات بوده است. ارانی و اسکندری و چند نفر دیگر کار علمی و انتشاراتی و تهیه مجله دنیا را به عهده داشته‌اند و البته با چند نفر دیگر مثل بزرگ علوی و نظایر او رابطه داشته‌اند.

لینک کوتاه کپی لینک

نظر شما