وی با بیان اینکه بنده روی کتابی که در سال 1990 میلادی از سلیمان بن صالح القرقاوی منتشر شده است متمرکز شدم، اضافه کرد: این کتاب 367 صفحهای از این جهت مهم است که همه متونی را که به وجوه و نظائر پرداختهاند، دستهبندی و جمعبندی کرده است البته این کتاب هم نقایصی هم دارد، مثلا او این مطالب را بازگو و جمعبندی کرده است ولی جا داشت در پانوشت نقد و نظر خود را هم میآورد ولی در هر حال منبع مهمی در این عرصه است.
وی با بیان اینکه معتقدم بدون توجه به چندمعنایی واژگان نمیشود به معناشناسی قرآن و احادیث و نهجالبلاغه و متون دینی پرداخت، افزود: یکی از واژگان پرکاربرد در بحث ما لغت حسی حرکتی است؛ امروزه حرکت هم یکی از حواس در کنار حواس پنجگانه مطرح است و در توانبخشی آن را میسنجند و این مسئله به خصوص برای ما که به زبانشناسی میپردازیم حائز اهمیت است، زیرا حرکت ارتباط نزدیکی با زبان دارد؛ بحث حرکت و بازنمود آن در زبان از سال 1995 و به صورت منسجم از سال دوهزار میلادی نظم و سامان یافت؛ مفهوم حرکت نقش بنیادی در تفکر بشر دارد و بسیاری از مفاهیم پیچیده دینی توسط حرکت قابل فهم خواهد بود.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، با بیان اینکه حرکت مؤلفههایی دارد، افزود: اولین مؤلفه، متحرک است یعنی چیزی که حرکت میکند، دوم زمینه و مسیری که متحرک در آن به حرکت میپردازد و طبیعتا این مسیر، مبدا و مقصد دارد همچنین مفهوم حرکت مؤلفه دیگر است. مثلا در گریختن، شتاب و جهت دور شدن از خطر، اهمیت دارد یا در دویدن سرعت و مسیر حرکت مهم است.
افراشی با بیان اینکه ماتسو موتو به تفاوت فرهنگی بازنمود حرکت پرداخته است و الگوی او میتواند در فهم متون دینی مفید باشد، تصریح کرد: در کتاب وجوه و نظائر القرقاوی و مطابق طبقهبندی او، مثلا اخذ در معانی گرفتن، قبول کردن، عذاب کردن و کشتن و ... به کار رفته است؛ گرفتن معنای بدنمند و فیزیکی این واژه است ولی گرفتن که امری فیزیکی است به یکسری معانی انتزاعی و استعاری بسط پیدا کرده است. او از مفهوم طرحوارهای تصوری و با تلفیق آن چندمعنایی را توضیح میدهد مثلا طرحواره حرکت با حجم.
این پژوهشگر با بیان اینکه شواهد عصبشناسی نشان میدهد لازم نیست ما همه معانی را شناخته باشیم تا آن را بفهمیم بلکه از محتوای کلام، معنای یک کلمه را ولو اینکه آن را نشنیده باشیم درک میکنیم، افزود: مثلا در آیه 81 سوره آل عمران، اخذ در معنای پذیرفتن به کار رفته است(وَإِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ النَّبِيِّينَ ...) یعنی گرفتن معنای پذیرفتن دارد. در سوره یوسف اخذ به معنای اسیر کردن و نگه داشتن به کار رفته است(ذَلِكَ كِدْنَا لِيُوسُفَ مَا كَانَ لِيَأْخُذَ أَخَاهُ فِي دِينِ الْمَلِكِ). در آیه 102 هود اخذ در معنای عذاب کردن به کار رفته است(وَكَذَٰلِكَ أَخْذُ رَبِّكَ إِذَا أَخَذَ الْقُرَىٰ وَهِيَ ظَالِمَةٌ ۚ إِنَّ أَخْذَهُ أَلِيمٌ شَدِيدٌ) بنابراین میبینیم که تلفیق طرحواره حرکت و حجم در کنار هم چگونه معانی مختلف را میسازند.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی گفت: عقوبتکردن در آیه 5 سوره غافر(كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَالْأَحْزَابُ مِنْ بَعْدِهِمْ ۖ وَهَمَّتْ كُلُّ أُمَّةٍ بِرَسُولِهِمْ لِيَأْخُذُوهُ ...) معنای دیگر اخذ است لذا ما برای تبیین چندمعنایی باید بر اقسام طرحوارهها اشراف داشته باشیم. در آثار مرتبط با طرحوارهها مجموعه به 12 طرحواره میرسیم که بنده آنها را طبقهبندی کردهام. طرحواره حجم و نیرو در کنار مفهوم حرکت دستگیر کردن را از بین مفاهیم مختلف «اخذ» برجسته میکنند.
وی افزود: در فعل سعی هم که معانی آن راه رفتن، شتافتن و کوشش کردن است؛ مرکزیت در این واژه با طرحواره حرکت در مسیر است؛ مسیر مبدا و مقصد و اشکال خاص دارد و میتواند مدور، مستقیم و رو به مشرق و یا مغرب و ... باشد همچنین متحرک ممکن است به سختی و یا شتابان حرکت کند. در آیه؛ فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قَالَ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَىٰ فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ مَاذَا تَرَىٰ ۚ قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ ۖ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ، نه تنها سرعت به مفهوم سعی اضافه شده است بلکه مسیر، هم ویژگی خاصی دارد ولی این نکته از سوی مترجمان مورد توجه قرار نگرفته است. در این آیه سرعت حرکت مورد توجه است لذا مترجمان باید بر طرحوارههای حرکتی مسلط باشند تا ترجمه دقیقتری ارائه دهند.
افراشی با اشاره به آیه 65 فرقان(وَالَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا اصْرِفْ عَنَّا عَذَابَ جَهَنَّمَ ۖ إِنَّ عَذَابَهَا كَانَ غَرَامًا) به واژه «صرف»، ادامه داد: تقسیمکردن، جهت دادن و سوق دادن و عدول کردن معانی دیگری است که برای این واژه به کار رفته است. در این آیه اعمال نیرو و حرکت با همدیگر وجود دارد. صرف در معانی گوناگون کردن هم به کار رفته است و در آن مفهوم جهت در برخی آیات مورد توجه واقع شده است.
کاربری متفاوت فعل مشی در برخی آیات
این پژوهشگر با اشاره به فعل «مشی» به معنای عبور کردن و راه رفتن، اضافه کرد: این واژه معانی دیگری چون هدایت یافتن هم دارد که مقصد را نشان میدهد یعنی راه رفتن، در برخی آیات مفهوم عبور از مانع و هدایتیافتن را پیدا کرده است؛ از جمله در آیه 128 طه(أَفَلَمْ يَهْدِ لَهُمْ كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُمْ مِنَ الْقُرُونِ يَمْشُونَ فِي مَسَاكِنِهِمْ ۗ)؛ در این آیه راه رفتن به معنای زندگی و سکنی گزیدن است. در آیه 63 فرقان هم باز به این معنا به کار رفته است؛ وَعِبَادُ الرَّحْمَٰنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا.
افراشی با بیان اینکه باید به این نکته اشاره کنم آن بُعدی که در مورد آن قوی کار شده است اندامواژهها هستند که در ترجمهها و تفاسیر در ایران و بیرون از ایران به خوبی مورد توجه بوده است، گفت: به نظاممندی چندمعنایی در افعال حسی در دنیا خوب پرداخته شده است ولی نظاممندی چندمعنایی در افعال حرکتی به هیچ وجه با دقت لازم مورد توجه نبوده است.
وی با اشاره به فعل «دفع» و معانی مختلف آن در آیات قرآن، اظهار کرد: راندن، دفاع کردن، پاسخ گفتن و ... از جمله معنای این واژه است. در آیه 251 بقره این فعل آمده است(فَهَزَمُوهُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ وَقَتَلَ دَاوُودُ جَالُوتَ وَآتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَهُ مِمَّا يَشَاءُ ۗ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ... )؛ طرحواره حرکت و نیرو، نظاممندی چندمعنایی این فعل را نشان میدهند ضمن اینکه اعمال نیرو هم در آن وجود دارد؛ در آیه 6 سوره نساء هم دفع به معنای بازپس دادن و یا دادن، معنی شده است. در اینجا جهت حرکت مطرح است ولی جهت حرکت تغییر پیدا کرده است. دفع در آیه 8 طور(مَا لَهُ مِنْ دَافِعٍ) به معنای مانع آمده است. در آیه 167 آل عمران به معنای دفاع کردن آمده است.(وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ نَافَقُوا ۚ وَقِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا قَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوِ ادْفَعُوا).
معانی واژه جاء
وی با اشاره به واژه «جاء»، گفت: این واژه در مفاهیم آمدن، رسیدن، انجام دادن و باور کردن به کار فته است مثلا در آیه 34 اعراف به معنای فرارسیدن است(لِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ ۖ فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لَا يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً ۖ وَلَا يَسْتَقْدِمُونَ). یعنی مقصد حرکت مطرح است. در آیه 160 انعام به معنای آوردن به کار رفته است(مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا ۖ وَمَنْ جَاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلَا يُجْزَىٰ إِلَّا مِثْلَهَا وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ) و در این ایه طرح واره حرکت و به مقصد رسیدن مطرح شده است. در آیه 84 صافات هم به معنای آمدن است(إِذْ جَاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ).
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با اشاره به واژه «وزع»، گفت: در معنای سوقدادن آمده که حرکت و جهت و اعمال نیرو در آن وجود دارد و در بسط استعاری به معنای الهامکردن و معانی دیگری به کار رفته است؛ در معنای سوقدادن و تقسیم شدن در آیه 19 فصلت مطرح شده است(وَيَوْمَ يُحْشَرُ أَعْدَاءُ اللَّهِ إِلَى النَّارِ فَهُمْ يُوزَعُونَ) و در اینجا حرکت و اعمال نیرو دیده میشود؛ وزع در معنای الهامکردن و عنایتفرمودن در آیه 19 نمل به کار رفته است.(فَتَبَسَّمَ ضَاحِكًا مِنْ قَوْلِهَا وَقَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ).
مفاهیم مختلف زیارت از بعد زبانشناسانه
وی با بیان اینکه بنابراین یک فعل در مفهوم اولیه به معنای حرکتکردن چیزهایی است که قابلیت حرکت دارند ولی در مفاهیم ثانوی به چیزهایی نسبت داده میشود که حرکتپذیر نیستند، به معنای زیارت از بعد چندمعنایی اشاره کرد و ادامه داد: زیارت در تعریف به معنای حضور در نزد قبور پیامبر و ائمه و بزرگان دیگر است و زیارت را از نمادهای شیعه میدانند ولی با بررسی دقیقتر میبینیم معنای زیارت به این تعبیر خلاصه نمیشود.
افراشی تصریح کرد: بنده متون متعددی را درباره مفهوم زیارت مطالعه کردم؛ زیارت در معنای اولیه سه مؤلفه مفهومی دارد؛ یعنی دیدن، قصد و اراده و از نزدیک. در متون دینی این طرحواره حرکتی دستخوش بسط استعاری میشود، مثلا امام سجاد(ع) در دعای 40 صحیفه سجادیه زیارت را به معنای ملاقات و علی الخصوص ملاقات با مرگ معنا کرده است و این تغییر مفهومی جالب است؛ در اینجا کاربرد اولیه زیارت مطرح نیست و چون مقصد، مرگ است زیارت، غیرارادی شده است برعکس زیارت در مفهوم اولیه که مفهوی کاملا ارادی داشت.
این پژوهشگر زبانشناسی در پایان سخنانش اضافه کرد: در روایتی از پیامبر(ص) داریم که به زیارت همدیگر بروید و به هم هدیه بدهید زیرا هدیه کینهها را میزداید لذا در اینجا هم مقصد تغییر پیدا کرده است. یا در برخی روایات زیارت صالحان به عنوان بدل زیارت ائمه قید شده است. مانند ثواب زیارت حضرت عبدالعظیم که مساوی زیارت حضرت سیدالشهداء قلمداد شده است. در برخی متون و روایات هم زیارت امام علی(ع) و زیارت روزهدار در ماه شعبان، زیارت با خدا تلقی شده است.
انتهای پیام
نظر شما