شناسهٔ خبر: 67306319 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: باشگاه خبرنگاران جوان | لینک خبر

معصومی که در برابر نفوذ یهودیان ایستاد

در این گزارش نگاهی به زندگی و آموزه‌های امام هادی (ع) در سالروز ولادت دهمین اختر تابناک شیعیان می‌اندازیم.

صاحب‌خبر -

امام علی‌النقی (ع)، امام دهم شیعیان و فرزند امام جواد (ع) در مدینه به دنیا آمد. مادر ایشان سمانه مغربیه از زنان زاهد و پرهیزکار زمان خود و راوی حدیث بود. از القاب ایشان می‌توان به هادی اشاره کرد که به معنای هدایت‌کننده به سوی خیر است. او پس از شهادت پدرش و زمانی که شش سال داشت به امامت رسید.

از آنجایی که امام رضا (ع) در زمانی که امام جواد (ع) کودکی بیش نبود، مسأله به امامت رسیدن امامان در سنین کودکی را حل‌وفصل کرده بودند، شیعیان و پیروان امام جواد (ع) به‌راحتی امامت این امام همام را پذیرفتند. اجماع شیعیان در امامت امام هادى (ع) و برخی روایات که بر اساس آنها امام جواد (ع) زمان فراخوانده‌شدن به بغداد احساس خطر کرده و فرزندش امام هادی (ع) را به جانشینی خود برگزیده بود و این گزینش را مکتوب کرده بود، دلیل متقن و محکمی بر امامت آن حضرت به‌شمار می‌رود. 

رواج اقدامات ضدشیعی

بیشتر عمر سیاسی امام هادی (ع) در زمان متوکل سپری شد. با روی کار آمدن متوکل، دستگاه خلافت عباسیان قدم به مرحله نوینی گذاشت که بسیار متفاوت با دوران خلفای قبل از او بود. نوع موضع‌گیری متوکل نسبت به سیاست، دین و مذهب از واکنش‌های سیاسی سه خلیفه قبل از او متأثر شده بود. در زمان او جریان‌ها و رخداد‌های سیاسی، دینی و مذهبی مختلفی به وقوع پیوست که یکی از آنها مخالفت علیه معتزله و اهل ذمه (غیرمسلمانان) بود. متوکل دستور داده بود اماکن مقدس اهل ذمه نابود شود، ولی از آنجایی که برخی طبیبان و دانشمندان دستگاه خلافتش همچون حنین بن اسحاق وبختیشوع بن جبرائیل از این قشر بودند، با آنها رفتار مناسبی داشت و آنها را گرامی می‌داشت.

دشمنی با شیعیان و علویان یکی دیگر از رویکرد‌های سیاسی متوکل محسوب می‌شد. حمایت متوکل ازاهل سنت باعث شدکه آنها برضد شیعیان اقدام و آنها راسرکوب کنند. درواقع دوران خلافت متوکل یکی از سخت‌ترین دوره‌ها برای شیعیان وائمه محسوب می‌شود. علویان وشیعیان درزمان امام هادی (ع) شرایط نامناسبی داشتند و این شرایط از دیگر اقدامات ضدشیعی متوکل بود. او مقرری علویان سامرا را قطع کرد و آنها را که در اطراف امام هادی (ع) جمع شده بودند، پراکنده ساخت. او مِلک فدک را که اززمان مأمون به علویان پس داده شده بود، از آنها گرفت وبه والی‌اش درمدینه دستور داد کسانی را که به علویان کمک می‌کنند، مورد آزار و اذیت قرار دهد و ارتباط مردم با آنها را قطع کند. این فشار‌ها و سختی‌ها به‌قدری بود که گاه پیش می‌آمد که چند تن از زنان علوی فقط یک پیراهن داشتند و آن را به‌نوبت می‌پوشیدند. 

یهودیان و تخریب بارگاه امام حسین (ع)

شیعیان از همان ابتدا مخالف خلافت عباسیان بودند و آنها را غاصب خلافت می‌دانستند و از همین رو سابقه‌ای طولانی در دشمنی و شورش علیه آنها داشتند. این امر موجبات هراس متوکل را فراهم کرده بود و او چنان در سختگیری نسبت به شیعیان و علویان افراط داشت که دستور تخریب بارگاه امام حسین (ع) در کربلا و شخم‌زدن آن مکان و هموارکردن زمین‌هاى اطراف آنجا برای زراعت را داده بود. او به یکی از سردارانش که از دین یهود به اسلام گرویده بود، دستور خرابی تمامی قبور و اماکن کربلا را داد. آن سردار نیز محل دفن امام حسین (ع) و سایر شهیدان کربلا را ویران و گروهی از یهودیان را به آنجا منتقل کرد تا زمین‌های آنجا را زراعت کنند و اجازه زیارت به شیعیان ندهند. پرواضح است که علت اصلی تعرضات متوکل به مزار شهیدان کربلا، جلوگیری از تجمع شیعیان و قدرت گرفتن آنها بوده است. 

جریان نفود یهودیان در دستگاه متوکل

ابن اثیر، مورخ، محدث و صاحب کتاب الکامل فی‌التاریخ به رفتار خشن متوکل با خاندان علوى اشاره می‌کند و این رفتار متوکل را دال بر تحریک برخی از افراد، مانند وزیران و نزدیکان او به‌دلیل نفود جامعه یهودی به‌خاطر ترس از علویان و شیعیان می‌داند. پس از تخریب قبور شیعیان و امام حسین (ع) متوکل به امام هادی (ع) که از زمان کودکی در مدینه زندگی و در آنجا تدریس می‌کرد، مظنون شد و دستور مهاجرت ایشان را صادر کرد و امام هادی (ع) را مجبور کرد به سامرا که در آن زمان شهری نظامی بود، مهاجرت کند تا تحت نظر باشد. واقعیت امر بدین‌گونه بود که والی مدینه برای متوکل نامه‌ای بدین مضمون نوشت که امام هادی (ع) در مدینه از موقعیت ویژه‌ای برخوردار است و گروهی او را امام می‌دانند.

او پول و اسلحه در خانه‌اش جمع‌آوری می‌کند و احتمال قیام علیه حکومت وجود دارد. امام هادی (ع) که از دشمنی والی با خودش خبر داشت و از مضمون نامه او به متوکل آگاهی یافته بود، نامه‌ای به متوکل نوشت و خود را از تمام اعمالی که والی مدینه به او نسبت داده بود، مبرا دانست و از کینه و دشمنی والی شکایت کرد. متوکل در جواب امام هادی (ع) محترمانه ابراز کرده بود که مشتاق تجدید عهد با امام است و قصد دیدار با ایشان را دارد. 

او برای نشان دادن حسن نیتش والی مدینه را عزل کرد و یکی از سرداران سپاهش را برای همراهی امام هادی (ع) به مدینه فرستاد. این عمل متوکل از روی سیاست و به‌خاطر به وجود نیامدن حساسیت مردم صورت گرفته بود. زمانی که امام (ع) وارد سامرا شد و حتی پس از آن، رفتار متوکل با ایشان با توهین، تحقیر و دشمنی همراه بود و برای در تنگنا گذاشتن امام و شیعیان، آنها را در حصار اقتصادی گذاشته بود. متوکل هراز چندگاهی امام (ع) را به هیات یکى از درباریان درمی‌آورد تا پیاده در کنار او راه برود تا بلکه بدین‌وسیله ایشان را تحقیر کرده و از ابهت و عظمت آن بزرگوار در چشم مردم بکاهد. 

شبکه‌سازی امام هادی (ع) با وکلایش

شبکه وکلا در دوران امامان معصوم (ع) مسئول گردآوری خمس، زکات و سایر وجوهات شرعی شیعیان برای امامان بود. در زمان امام هادی (ع) و امامان بعد از ایشان که امکان ارتباط مستقیم شیعیان با ایشان وجود نداشت، وکلا عملا اداره امور ساختار مرکزی جامعه و امور دینی و مالی شیعه را برعهده داشتند. امام هادی (ع) در شرایط نامناسبی که متأثر از خلافت متوکل بود، سعی داشت ارتباط خود با شیعیان را حفظ کند. از این روایشان باشیعیان عراق، یمن، مصر، ایران ونواحی دیگر مرتبط بود و بوسیله نامه نگاری آنها را ارشاد می‌کرد. بعد از مرگ متوکل، پسرش منتصر به خلافت نشست و فشارحکومت برامام و شیعیان کاهش یافت. همین امر باعث شد که سازماندهى شیعیان شکل و روش تازه‌ای پیدا کند و هرزمان یکى از وکلاى امام (ع) درشهرهادستگیرمى‏شد، آن حضرت شخص دیگرى را به جاى وى برمى‏گزید. 

نفوذ علویان به مناصب حکومتی

این وکلا نقشی کلیدی دربرطرف کردن معضلات کلامى و فقهى داشتندوبه خوبی قادربودند موقعیت امامت امام بعدی را تثبیت کنند. از طرفی بنا به دستورامام هادی (ع) شیعیان واردمناصب حکومتی شده بودند ودرزمان مناسب به دیگر شیعیان کمک می‌کردند. امام هادی (ع) به غیر از وکلا، حدود۱۹۰صحابى داشتند که راوى ایشان بودندوگفته‌ها واحادیث امام (ع) رامکتوب می‌کردند. درواقع در آن زمان شیعیان کتاب‌هایی از احادیث دراختیار داشتند و از طریق وکلا مشکلات خود را از ایشان مى‏پرسیدند.

نقش امام هادی (ع) در اصلاح فرق مختلف شیعه

در زمان امامت امام هادی (ع) و امامان پیش از ایشان دربین شیعیان گروه‌هاى مختلفی به وجودآمده بودوهدایت آنها را براى امامان دشوار ساخته بود. یکی ازعلل به وجود آمدن این گروه‌های مختلف، پراکندگى شیعه درمناطق مختلف بود وعلت دیگرگروه‌هایی غیر‌شیعی بود که آتش شرایط متشنج آن روزگار را شعله‌ورتر کرده بود. بر طبق روایت، یکی ازاصحاب، فرق مذاهبى به نام‌هاى زراریه، عمّاریه و یعفوریه ساخته بود و آنها رابه یاران بزرگ امام صادق (ع)، زراره، عمار ساباطى و ابن ابى یعفور نسبت داده بود. یکی دیگر از فرقه‌ها نمیریه ونصیریه نام داشت که ازغالیان محسوب می‌شدند. اما امام هادی (ع) به وسیله شبکه‌سازی بین علویان ووکالت دادن به افراد مورد اعتماد درشهر‌های مختلف، دسیسه‌های غیر‌مسلمانان درایجاد شبهه درتفکر شیعه رااصلاح کردند.

نقش ادعیه در کلام امام هادی (ع)

از امام هادی (ع) ادعیه‌ای چند باقی مانده است که ایشان از تحریر آنها هدفی خاص داشته‌اند. امام هادی (ع) در این ادعیه علاوه بر راز و نیاز با خداوند متعال، قصد تربیت شیعیان و آشنا ساختن آنها با معارف شیعى و پرداختن به مسائل سیاسى و اجتماعى را داشتند. مسائلی که امام (ع) دراین ادعیه به آان‌ها پرداخته است، درحیات سیاسى شیعه تأثیر بسزایی داشته و دربردارنده مفاهیم خاصى برای شیعیان بوده است. از طرفی ایشان با ادعیه خود سعی در ایجاد پیوند میان مردم و اهل بیت (ع) را داشتند و بر مقام رفیع و رهبری اهل بیت (ع) تأکید و جایگاه منیع امامان (ع) را گوشزد می‌کردند. امام هادی (ع) با ظلم و ستم مبارزه و تلاش می‌کردند مردم را از این ظلم و ستم آگاه سازند. 

 این مبارزه در مفاد دعای المظلوم على‌الظالم ایشان به خوبی مشهود است. امام هادی (ع) ۲۰سال و ۹ ماه در منطقه عسکر در اسارت بود و در زمان معتز، سیزدهمین خلیفه عباسى، به شهادت رسید. با آن‌که در بین عالمان شیعه در نحوه شهادت ایشان اختلاف وجود دارد، پرواضح است که آن حضرت به مرگ طبیعى از دنیا نرفته و توسط یکی از خلفا به شهادت رسیده است. مسعودى و سبط بن جوزى از مسمومیت و شهادت آن حضرت نام برده‌اند. از این رو با توجه به عناد و دشمنى خلفا نسبت به خاندان علوى طبیعی است که آن حضرت به شهادت رسیده باشند.

شیعیان امام (ع) در ایران

باوجودی که بیشتر شهرهاى ایران به خاطر متأثر شدن ازسلطه امویان وعباسیان‌گرایشاتی سنى‌داشتند وشیعه دراقلیت بود، شهر‌هایی همچون قم، خراسان، طالقان، کاشان، قزوین، نیشابور، اهواز و حتی دیلم پذیرای شیعیان زیادى بودند. حتی گرگان و نیشابور نیز به واسطه فعالیت‌های بی‌وقفه شیعیان تبدیل به مراکز نفوذ شیعه در قرن چهارم شده بودند. در عین حال شهر قم مهم‌ترین مرکز تجمع شیعیان امام (ع) محسوب می‌شد و روابط محکمى میان شیعیان این شهر و ائمه وجود داشت. به طوری که شیعیان قم گرایشات انحرافى و غلوآمیز را تاب نمی‌آوردند و علیه آن واکنش نشان می‌دادند و قیام می‌کردند.

منبع: جام جم

نظر شما