شناسهٔ خبر: 67301030 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: شیرازه | لینک خبر

وصیت‌نامه شهید بهمن دالان‌دار:

شهادت در راه خدا شیرین است

شهید بهمن دالان‌دار در وصیت خود می‌نویسد: هدف من از رفتن به جبهه این جهاد مقدس برای رضایت خداوند بزرگ است، امروز اسلام نیاز به خون دارد امروز می‌بایست درخت اسلام را با خون آبیاری کنیم و آن را به مرحله نهایی خود برسانیم.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی پایگاه تحلیلی خبری«شیرازه» به نقل از نوید شاهد، شهید بهمن دالان‌دار ۲۰ دی‌ماه ۱۳۴۳ در خانواده‌ای مذهبی دیده به جهان گشود. هفت ساله بود که راهی مدرسه شد. تحصیلات دوره ابتدایی را در مدرسه دهخدا و راهنمایی را در مدرسه فرصت با موفقیت پشت سر گذاشت.

دوره دبیرستان را در مدرسه صحبت لاری رشته اقتصاد گذراند. سال ۱۳۶۰ راهی جبهه جنگ شد و در عملیات ثامن‌الائمه برای شکست حصر آبادان شرکت کرد. سال ۱۳۶۲ پس از قبولی وارد مرکز تربیت معلم لار شد و آموزش ابتدایی را آغاز کرد.

شهید دالان‌دار سال ۱۳۶۳ به عنوان آرپی جی زن گردان کمیل عازم جبهه هور الهویزه شد. وی سرانجام ۱۵ بهمن سال ۱۳۶۳ در عملیات بدر منطقه شرق دجله مفقود شد. پیکر پاکش پس از ۱۰ سال تفحص و به خانه بازگشت.


متن وصیت: 
بسم‌الله الرحمن الرحیم وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ. هدف من از رفتن به جبهه این جهاد مقدس برای رضایت خداوند بزرگ است.

امروز اسلام نیاز به خون دارد امروز می‌بایست درخت اسلام را با خون آبیاری کنیم و آن را به مرحله نهایی خود برسانیم. «إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ.» ما همه از خداییم و به خدا باز می‌گردیم. پس چه شیرین است که در راه خدا نیز کشته شویم.


پیام من به ملت ایران این است که همواره گوش به فرمان رهبر کبیر انقلاب امام امت خمینی بت شکن باشید و پشتیبان ولایت‌فقیه باشید تا به مملکتتان آسیب نرسد و در همه حال به یاد خدا باشید و کارهایتان فقط برای رضایت خداوند باشد و تا آخرین قطره خون خود پشتیبان اسلام و امام و انقلاب باشید که خداوند یاور شماست.


پیام من به خانواده‌ام این است که من با رضا و رغبت خود به این جهاد می‌روم و هیچ کس به جزء خدا مسئول خون من نیست. پدر و مادر عزیزم برادرانم و خواهرانم اگر لحظه‌ای رسید که شهادت نصیب من شد هرگز برای من ناراحت نباشید و هرگز قطره اشکی نریزید و مفتخر باشید که فرزندتان در این راه شهید شده است.


مادر هر چند که تو خواهی جان فرزندت را، ولی فرزندت در دلش است شوق رفتن را. او که بر می‌داردش جان پاک فرزندت را، از خداست که به فرزندت آموخت شوق رفتن را.


فرزند تو که ندارد فرق با دگر فرزندی، هر دو از خاک‌اند و خواهند برگشت بر خاک.
هر چند که شیرین است جان فرزندت، پس بیا تا من بگویم که چه شیرین‌اند دگر فرزندان.


اکنون که شیرین و تلخ همه در به راه‌اند، پس مشو مادر سد راه فرزندت را، 
اکنون که فرزند تو باد گر فرزندان یک‌اند.

 

انتهای خبر/

نظر شما