به گزارش خبرنگار ایلنا، چهل و سومین سالگرد شهادت آیت الله دکتر سیدمحمد بهشتی توسط موسسه مطالعات دیدن و اقتصاد، طی برگزاری یک برنامه، گرامی داشته شد. در این برنامه صدیقه قاسمی (استاد فلسفه و کلام اسلامی در حوزه و دانشگاه)، محمدرضا بهشتی (استاد فلسفه و فرزند آیت الله بهشتی)، حجت الاسلام رحیم نوبهار (عضو هیئت علمی دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی)، میثم محمدی و فرشاد مومنی (اقتصاددان و استاد دانشگاه) حضور داشتند و به ایراد سخنرانی پرداختند.
در ابتدای برنامه فرشاد مومنی که اجرای مراسم را هم به عهده داشت، گفت: امسال چهل و سومین سالگرد شهادت شهید آیت الله دکتر بهشتی و یاران و همراهان اوست و حضور شما برای ما مایه مباهات است.
وی افزود: روی این نکته تاکید میکنم که در کل چهل و سه ساله گذشته، هرروز بیش از گذشته و امروز در ابعادی بیسابقه خلاء وجودی آیت الله شهید دکتر بهشتی و یارانش حس میشود. در جای خودش توضیح داده شده که عنصر مشترک در این زندگی جمعیِ نزدیک پنجاه سال بیبهشتی و یارانش، خلاء اندیشهای بزرگ و آشفتگی ناشی از بحران اندیشه رقم خورده است. و اینکه ظهور غیر قابل باور و فزایندهای از بحرانهای کوچک و بزرگ را هم شاهدیم. بر همین اساس مدتی است در موسسه مطالعات دین و اقتصاد به این جمعبندی رسیدهایم که شاید مناسبترین کار این باشد که با یادآوری مبانی اندیشهای و منش و روش شهید بهشتی در حیات فردی و حیات جمعی بپردازیم؛ و شرایطی را تجربه کنیم که از خطاهای فاحش رخ داده جلوگیری کند و در این راستاست که راه برای مردم گشوده میشود.
کتاب «محیط پیدایش اسلام»
مومنی ادامه داد: برای ورود به چنین مبحثی از کتاب «محیط پیدایش اسلام» میگویم که یکی از شاهکارهای اندیشهای بهشتی است. ایشان در این اثر روی این تاکید میکنند که پیامبر اسلام حتی اگر رسالتی از خدا نمیداشت به اعتبار افق گشاییهای اندیشهای و راهگشاییهای عملی برای مسائل مبتلابه موجود جامعه خودش با استقبال روبرو میشد و در اسلوب اندیشه ورزی بهشتی از همین زاویه جایگاهی بسیار رفیع مییافت.
وی ادامه داد: کسانی در دوره پس از شهادت پیامبر فکر میکنند اگر منزلت عقل را پایین بیاورند فعل ثواب انجام داده اند. تعبیر بهشتی و بسیاری از اسلام شناسان این است که عقل پیامبر درونی انسانهاست. این یکی از گرفتاریهایی است که پس از بهشتی جامعه ما را گفتار خودش کرده است. من به همان سبک بحثهای تخصصی خودم در زمینه اقتصاد و توسعه حکومت گران گرامی را فرا میخوانم اگر انگیزهای برای شنیدن سخن ناصحان ندارند، حداقل به شیوه لقمان حکیم عمل کنند.
وی ادامه داد: در این چهارچوب سه گواه تاریخی تکان دهنده وجود دارد که در جوامع رشد نکرده و تحت تاثیر سلطه گران داخلی و خارجی ابزار ترور یک شیوه مواجهه با مصلحان و منجیان جامعه بشری بوده است. وقتی شما از این دریچه میبینید که با اندیشه عقل مجور در ساحت نظر و عمل حتی با پیامبر گرامی اسلامی هم شیوه ترور را برگزیدند.
اینها به ما ایده میدهند. پیامبر علی ابن ابیطالبی داشت که با همه تواناییها توانست با عقل سلیم و عمل صالح برنامه ترور را نافرجام سازد. الان بیش از گذشته متوجه میشویم و کسانی هم که الان مانند مجاهدین خلق ترور عریان را انجام نمیدهند اما به طور کم و بیش از این شیوهها استفاده میکنند. اعم از ترور شخصیتی افراد کارآمد و در نهایت با ترور فیزیکی مواجه میشوند و به این شیوه عمل میکنند.
او ادامه داد: آن سه گواه تاریخی که مستقیما به مشی و منش و اندیشه بهشتی بر میگردد. گواه اول کتاب سه جلدی وزارت اطلاعات است که چند سال پیش منتشر شد. در این اثر دست خط هایی از مجاهدین خلق را کلیشه کردهاند که بخاطر قدرت اندیشهای و منحصر به فرد آیت الله بهشتی، تنها راه مواجه شدن را ترور و حذف فیزیکی دانسته بودند.
گواه دوم به یک نوار مربوط میشود که خیلی هم تکان دهنده است. من از طریق دوستی در جریان این مورد قرار گرفتم. پس از اینکه مجاهدین خلق ترورهای فاجعه آمیز سال ۶۰ را انجام داده بودند موسی خیابانی برای تیمهای ترور و کادرهایی که جدا شده بودند فرستاده بود. موسی خیابانی در مقام روحیه دهی به کادرهای بریده خودشان از این تعبیر استفاده میکند که شما خودتان را دست کم نگیرید چون مسئله حل کنهای جمهوری اسلامی را از بین برده اید.
فرشاد مومنی در بخش دیگری از صحبتهایش گفت: ما فراتر از کاسبان تحریم، کاسبان دین را داریم. کاسبان دین به طرزی بسیار ظالمانه و با وقاحت از امثال بهشتی هم بهره برداریهای ابزاری میکنند. آنها به جای اینکه منظومه اندیشهای او را معرفی نمایند قالبهایی کلیشهای و تو خالی را مبنای اهداف فرصت طلبانه خود قرار میدهند.
وی ادامه داد: سیره عملی دکتر بهشتی در مواجهه با اقتضائات زمانه مطرح شد و همه را دعوت میکنم چند باره مجموعه شش جلدی بحثهای تفسیری ایشان را مطالعه نمایند. به این جلد یکم این کتاب دقت کنید. ایشان پنجاه سال پیش گفت کار به جایی میرسد که انسان مانند خودش را خلق کند. اگر انسان این توان را پیدا کند آیا این رویه با منش مسلمانی ما در تناقض است؟ پاسخهای ایشان عالمانه و قانع کننده میگویند اگر غیر این باشد باید تعجب کنیم. اگر انسان می خواهد به خلیل اللهی برسد باید قادر به خلق کردن باشد.
وی بیان کرد: حال میبینیم اندیشه دینی وضعیت خوبی ندارد که دلیلش مواجهه ابزار طلبانه و فرصت طلبانه ماست. نکته مهم دیگری که ایشان به آن اشاره کردهاند و من با تکیه بر ادبیات جدید بعد از انقلاب شناختی و دستاوردهای جدید علوم اعصاب مطرح میکنم و می بینید که بهتشی چقدر عمیق در مقام یک فیلسوف به این موضوع پرداخته است.
نظر شما