شناسهٔ خبر: 67275901 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: جوان | لینک خبر

حسین علیزاده کوزه‌کنان، روانشناس و مدرس مهارت‌های زندگی:

 غرق شدن در «من نمایشی» نوجوانان را از خود واقعی دور می‌کند

روزنامه جوان

الگویی را که جوانان انتخاب می‌کنند مجموعه‌ای از ویژگی‌های خوب، مورد علاقه، افرایش‌دهنده عزت نفس، آرامبخش و فعال‌کننده انرژی‌های درونی آنهاست. الگو‌های موفق چراغ راه زندگی جوانان محسوب می‌شود و در آن‌ها پویایی، انسجام رفتاری، اخلاق و الگو‌های ارزشمند را می‌پروراند و آن‌ها را پیش می‌برد.

صاحب‌خبر -

جوان آنلاین: یک روانشناس تربیتی و مدرس مهارت‌های زندگی می‌گوید: بررسی‌ها نشان می‌دهد اگر دانش‌آموز دبیرستانی در این دوره از یک «منِ مثبت» برخوردار باشد و خود را شایسته موفقیت‌ها بداند، آثار آن در دوره دانشگاه، ازدواج، تشکیل خانواده، انتخاب شغل و فرآیند زندگی خود را نشان می‌دهد. پس الگو‌های ارزشمند، بهداشت روانی فرد را تقویت می‌کند. 
 
حسین علیزاده کوزه‌کنان، روانشناس و مؤلف کتاب‌های تربیتی درباره اهمیت الگوسازی و الگوپذیری برای جوانان و نوجوانان می‌گوید: الگوسازی یک راه میانبر برای رسیدن به اهداف و ویژگی‌هایی است که در یک فرد یا تفکر وجود دارد و در تلاش هستیم مانند آن تفکر عمل کنیم. باتوجه به سن ۱۱ تا ۱۸ سالگی که مرحله نوجوانی و وجوانی نام می‌گیرد و دارای ویژگی عملیات ذهنی است، جوان به دنبال دلایل، منطق و پاسخ‌های مناسب می‌رود تا الگو‌های ذهنی و رفتاری خود را انتخاب کند، بنابراین الگوبرداری از ویژگی‌های شاخص این رده سنی محسوب می‌شود. 
وی درخصوص نقش الگوپذیری در آینده و زندگی نوجوانان می‌افزاید: الگویی را که جوانان انتخاب می‌کنند مجموعه‌ای از ویژگی‌های خوب، مورد علاقه، افرایش‌دهنده عزت نفس، آرامبخش و فعال‌کننده انرژی‌های درونی آنهاست. الگو‌های موفق چراغ راه زندگی جوانان محسوب می‌شود و در آن‌ها پویایی، انسجام رفتاری، اخلاق و الگو‌های ارزشمند را می‌پروراند و آن‌ها را پیش می‌برد. اگر جوانان الگو‌های تربیت یافته، دارای رفتار‌های سازنده و عامل پیش برنده به سوی خوبی‌ها را انتخاب کنند، آینده خود را بیمه می‌کنند و شادی درونی، احساس ارزشمندی و مفید بودن را در آن‌ها خواهیم دید. 
علیزاده‌کوزه‌کنان در پاسخ به نقش والدین در الگو پذیری صحیح جوانان و نوجوانان و فرزندان تصریح می‌کند: مشاهده رفتارها، سودمندترین الگو‌ها برای فرزندان است. در یادگرفتن الگو‌های والدین از سوی فرزندان در یک خانواده این فرآیند اتفاق می‌افتد که ذهن نوجوان آن را تحلیل می‌کند و رفتار شکل می‌گیرد. اگر والدین خود الگوی خوبی باشند و فرزندان خود را دوست داشته‌باشند و فرزندان در کنار آن‌ها احساس ارزشمندی بکنند، انتقال الگو‌ها به آسانی اتفاق می‌افتد. اما اگر در الگو‌ها و رفتار‌ها تحقیر، تهدید، توهین، تنبیه و تحمیل دیده شود، فرزندان از آن‌ها فاصله گرفته و به دنبال عوامل آرامش بخش و تسکین دهنده از دیگران خواهند بود. 
وی می‌افزاید: بنابراین برای والدین فقط خوب بودن کافی نیست بلکه نحوه انتقال خوبی‌ها و آشنایی با ویژگی‌های روانی فرزندان را نیز باید یاد بگیرند زیرا جوانان از کسانی الگو برداری می‌کنند که هم دوست داشتنی باشند و هم آن‌ها را دوست بدارند. فرزندان ما آنگونه که‌ما‌می‌خواهیم نمی‌شوند بلکه آنگونه که ما عمل می‌کنیم می‌شوند. 
این مدرس مهارت‌های زندگی در پاسخ به این پرسش که اگر نوجوان نتواند خود را با الگوی انتخابی همسان‌سازی کند چه مشکلات روحی و شخصیتی برای او پیش می‌آید خاطرنشان می‌کند: در این صورت گرفتار آشفتگی هویت، کاهش عزت نفس، احساس حقارت و احتمالا افزایش پرخاشگری خواهد شد. بنابراین نوجوانان باید الگو‌هایی را انتخاب کنند که توانایی رسیدن به آن‌ها را داشته باشند. هرچقدر فاصله بین توانایی‌ها و استعداد‌های جوان و الگو‌های مورد علاقه او کم باشد درصد رسیدن به الگو‌ها بیشتر خواهد بود. الگو‌ها نباید براساس احساسات، تبلیغات و عشق‌های گذرای دوره جوانی انتخاب شوند. همچنین در انتخاب الگو‌ها نباید براساس شبکه‌های مجازی و تبلیغات بیگانگان عمل کرد، بلکه الگو‌های ماندگار با فرهنگ خودی و ایرانی و اسلامی ما آمیخته هستند. 
وی درخصوص اینکه چگونه می‌توان الگو‌های منطقی واقعی را از الگو‌های کاذب تشخیص داد و من واقعی را تقویت کرد، می‌گوید: هرچقدر جوانان ما از یک خود و من ارزشمند برخوردار باشند، به همان میزان می‌توانند الگو‌های واقعی انتخاب کنند و از الگو‌های کاذب و نمایشی فاصله بگیرند. اگر در یک خانواده و با جامعه کاری کنیم که نوجوانان خود را دوست داشته باشند و به خود احترام بگذراند این توانایی را خواهند داشت که در مورد الگو‌های خوب، فکر و آن‌ها را انتخاب کنند. در درون جوانان سه من و خود وجود دارد که باید با آن‌ها آشنا شوند و نوع بهره‌برداری از آن‌ها را مدیریت کنند. اولین آن من واقعی است، یعنی آنچه هستم. دوم من آرمانی است؛ آنچه می‌خواهم باشم و سومین مورد من نمایشی و کاذب است، منی که نیستم، اما نمایش می‌دهم که هستم. 
علیزاده کوزه‌کنان ادامه می‌دهد: جوان و نوجوان باید من واقعی را بپذیرد و روی آن سرمایه‌گذاری کند و استفاده سودمند از من واقعی و احترام به من واقعی، نوجوان را برای من آرمانی آماده می‌کند، اما کسانی که غرق در من دروغین و نمایشی هستند بدترین وضع روانی را دارند، چراکه هم به خود و هم به خانواده و جامعه آسیب می‌زنند. 
وی خاطرنشان می‌کند: احترام به جوانان، پذیرش آن‌ها در جمع، شنونده خوب برای آن‌ها بودن، عدم مقایسه آن‌ها با دیگران و تشویق کار‌های خوبشان می‌تواند من و خود با ارزش را در آن‌ها شکل بدهد و آن‌ها را به خوبی‌ها برساند. احترام به داشته‌های نوجوانان و جوانان آن‌ها را ازمن دروغین دور می‌کند و به من واقعی سوق می‌دهد.

نظر شما