شناسهٔ خبر: 67274585 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه خراسان | لینک خبر

یادداشت

پناه پیگیری مشکلات ما

صاحب‌خبر - وحید تفریحی - قصه به اندازه کافی دردناک است؛ آن‎قدر دردناک که حتی شنیدنش از زبان هر فردی و یا حتی فکر کردن به آن اشک را از چشمانت سرازیر می کند، چه برسد به آن‎که راوی مادر باشد، مادری سراسر بغض و حسرت، مادری که هنوز رد غم بر چهره اش سنگینی می کند و گویی قرار نیست حالا حالاها از آن رخت بربندد. تلخی سیل اخیر مشهد از همان دقایق اولیه وقوع، چنان بر قامت ما اهالی تحریریه «خراسان» نشست که آب دست‎مان بود گذاشتیم کنار تا پای کار پیگیری مشکلات سیل‎زدگان استان باشیم، از پیگیری مجدانه اقدامات پیشگیرانه متولیان برای جلوگیری از خسارات جدی سیل در همان ساعات اولیه گرفته که به رفتار سخیف و غیرحرفه ای و غیرمسئولانه آقای مسئول پیشگیری از بحران در شهرداری مشهد و برکناری او انجامید تا پیگیری مداوم وضعیت سیل زدگان که تا همین دیروز هم در ماهگرد وقوع این حادثه پیگیر آن بودیم. در این یک ماه و اندی یکی از سرفصل های هرروز پیگیری های ما که گاه بخشی از آن در روزنامه منتشر می شد و بخشی صرفا پیگیری از روی وظیفه مطالبه گری و رسیدگی به مشکلات مردم بود، ماجرای سیل خسارت‎زای اخیر، پیگیری قصورها و اهمال های احتمالی و مطالبه تسریع در پیگیری مشکلات سیل زدگان بود. در یکی از همین روزها که درگیر هماهنگی برای گفت و گو با مسئولان قضایی و رسیدگی به مطالبات سیل‎زدگان بودیم، تماس یکی از همین همشهریان سیل‎زده هم غم ما از وقوع این حادثه را دوچندان کرد و هم مسئولیت جدی «خراسان» در پیگیری مطالبات و مشکلات مردم را بیش از پیش به ما گوشزد کرد؛ «شما پناه ما هستید، پناه ما برای پیگیری مشکلات مان، ما هنوز گرفتاریم، هنوز خانه زندگی مان برای اسکان مناسب نیست، هنوز غم داریم، هنوز محله مان بوی تعفن ناشی از رطوبت شدید می دهد، شما که از همان اول پیگیر مشکلات ما بودید دوباره سری به محله ما بزنید که ببینید وضع ما چگونه است، سری به ما بزنید، خواهش می کنم پیگیری مشکلات ما را ول نکنید!» صدای پشت خط پر از بغض بود، از اهالی سیل زده خیابان سپاه 69 که یکی از محلات با بیشترین خسارت در سیل اخیر بود و هنوز گرفتار در مشکلات. چند روز بعد یکی از همکاران شماره تلفنی داد از مادری که در تماس با روزنامه «خراسان» خواسته بود که برای رسیدگی به مشکلات‎شان دوباره سری به محله بزنیم. مادر همان مادری بود که دو کودک دلبندش را در سیل اخیر جلوی چشمانش از دست داده بود. رفتیم، در ماهگرد سیل دوباره سری به سیل زدگان زدیم و روایت ها و گلایه های شان را منتشر کردیم تا آیینه ای باشد از وضعیت سیل زدگان و تلنگری باشد برای مسئولان به منظور تسریع در پیگیری مشکلات آن ها. آن قصه تلخ که در بدایه این مطلب نوشتم، روایت های دردناک همین مادر است که در گزارش روز گذشته روزنامه خراسان از وضعیت سیل زدگان منتشر شد. روایتی تلخ از چند دقیقه آخری که این دو فرشته کوچک پر کشیدند و دردی که به جان آن مادر افتاد.این ها را نوشتم که یادآوری کنم به خودمان و همه آن ها که صاحب قلم هستند و رسانه؛ این که چشم امید این مردم به همین قلم و پیگیری ها و مطالبه گری های ماست؛ این که جدی تر و مسئولیت پذیرانه تر از گذشته قلم به دست بگیریم.

نظر شما