شناسهٔ خبر: 67274128 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: جوان | لینک خبر

داماد تبهکار به میز محاکمه رسید

روزنامه جوان

من و همسرم نازنین چند سال قبل با هم آشنا شدیم و ازدواج کردیم. ما در یک شرکت همکار بودیم که امروز صبح سر کار نیامد. هرچه با تلفن همراهش تماس گرفتم گوشی‌اش خاموش بود، به همین دلیل با تلفن خانه‌شان تماس گرفتم که کسی به تماسم جواب نداد. گوشی تلفن همراه مادرش هم خاموش بود برای همین نگران شدم و خودم را به اینجا رساندم که متوجه شدم هر دو به قتل رسیده‌اند

صاحب‌خبر -

جوان آنلاین: داماد خطاکار که برای رسیدن به میراث همسرش برای قتل مادرزن و خواهرزنش، سه آدمکش اجیر کرده بود به زودی در دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه می‌شود. 
صبح روز ۱۵ بهمن‌ماه سال گذشته، مردی با مرکز فوریت‌های پلیس ۱۱۰ تهران تماس گرفت و گزارش یک قتل را اعلام کرد. وقتی مأموران کلانتری باغ‌فیض در محل که برجی مسکونی بود، حاضر شدند، مشخص شد زن میانسال و دخترش به قتل رسیده‌اند. با تأیید حادثه، بازپرس ویژه قتل به همراه تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی در محل حاضر شدند. بررسی‌های بیشتر نشان داد زن ۳۱ ساله در اتاق پذیرایی و مادر ۵۱ ساله‌اش هم در اتاق خواب به کام مرگ رفته‌اند. بررسی اولیه کارشناسان پزشکی قانونی بعد از معاینه اجساد نشان داد هر دو نفر به دلیل فشار روی عناصر حیاتی گردن جانشان را از دست داده‌اند. پس از آن به دستور بازپرس، اجساد برای تعیین علت اصلی مرگ به پزشکی قانونی منتقل شد و تحقیقات در این باره ادامه پیدا کرد. 

 شرح ماجرا
مردی که پلیس را از ماجرا باخبر کرده بود، خودش را داماد خانواده معرفی کرد و گفت، دو مقتول مادرزن و خواهرزنش هستند. او گفت: من و همسرم نازنین چند سال قبل با هم آشنا شدیم و ازدواج کردیم. ما در یک شرکت همکار بودیم که امروز صبح سر کار نیامد. هرچه با تلفن همراهش تماس گرفتم گوشی‌اش خاموش بود، به همین دلیل با تلفن خانه‌شان تماس گرفتم که کسی به تماسم جواب نداد. گوشی تلفن همراه مادرش هم خاموش بود برای همین نگران شدم و خودم را به اینجا رساندم که متوجه شدم هر دو به قتل رسیده‌اند. داماد جوان سرنخی هم به دست پلیس داد و گفت: وقتی مقابل خانه رسیدم، دیدم دو مرد جوان از روی دیوار ساختمان پایین پریدند. آن‌ها کیف ابزاری هم با خود داشتند که علت را سؤال کردم که گفتند برای تعمیر ماشین لباسشویی طبقه چهارم آمد‌ه‌اند. طبقه چهارم همانجایی بود که خانواده همسرم زندگی می‌کردند. بنابراین تلاش کردم مانع رفتن‌شان شوم، اما به سرعت از محل فرار کردند. بعد هم وارد ساختمان و با اجساد مواجه شدم و به پلیس خبر دادم. 

 ردپای داماد دوم
بررسی‌های بعدی پلیس نشان داد پدر خانواده، مردی ثروتمند بود که در دوران کرونا به دلیل ابتلا به این بیماری فوت شده و ثروت او به همسر و دخترانش رسیده است. همچنین معلوم شد فریبا دختر دیگر خانواده مدتی قبل با پسری به نام آرش آشنا شده و با هم ازدواج کرده‌اند. براساس تحقیقات صورت گرفته، مادر و خواهر فریبا با این وصلت موافق نبودند، با این حال به اصرار فریبا آن‌ها با هم ازدواج کردند و از مدت‌ها قبل فریبا با خانواده‌اش رفت و آمد نداشت. وقتی معلوم شد آرش به تازگی ورشکسته شده او به عنوان مظنون تحت مراقبت قرار گرفت. بررسی حساب‌های بانکی آرش نشان داد او ۵/۴ میلیارد تومان به حساب مردی به نام کمال واریز کرده است. بررسی حساب بانکی کمال نشان داد او ۲ میلیارد از این پول را به حساب دو مرد به نام‌های داود و عطا واریز کرده است. در شاخه دیگری از تحقیقات و با توجه به مدارک به دست آمده آرش، کمال، داود و عطا تحت پیگرد قرار گرفتند و دستگیر شدند. 

 کشف قتل
آرش وقتی مورد تحقیق قرار گرفت، گفت: وقتی پدرزنم فوت شد بر سر تقسیم ارثیه با نازنین و مادرش اختلاف پیدا کردم، برای همین کینه‌شان را به دل و تصمیم گرفتم از آن‌ها انتقام بگیرم. برای این کار با کمال مشورد کردم و او نیز دو نفر را اجیر کرد که آن‌ها را بترسانند. قرار نبود مرتکب قتل شوند، اما آن‌ها مرتکب حادثه‌ای خونین شدند. 

 اعتراف متهمان
عطا یکی از دو متهم به قتل در بازجویی‌ها، ماجر را این‌طور شرح داد: من کارگر کمال بودم و همیشه مشکل مالی داشتم. یک روز کمال به من گفت اگر بتوانم دو زن را به قتل برسانم، پول خیلی خوبی گیرم می‌آید. کمال گفت یک نفر هست که می‌تواند در قبال قتل دو زن، ۲ میلیارد تومان پرداخت کند. من که به شدت به پول نیاز داشتم به پیشنهادش جواب مثبت دادم. البته من به تنهایی نمی‌توانستم این کار را انجام دهم، به همین خاطر نقشه را با دوستم داود که کارگر مغازه کبابی بود در میان گذاشتم که او هم قبول کرد. اگر حادثه را رقم می‌زدیم هر کدام یک میلیارد تومان به جیب می‌زدیم. کمال، ۲ میلیارد تومان به حساب من و داود ریخت و ۵/۲ میلیارد هم برای خودش ماند. 
 معهم در ادامه افزود: کمال به ما گفت سفارش‌دهنده قتل گفته که ماشین لباسشویی مقتول خراب است، برای همین ما به عنوان سرویس‌کار وارد ساختمان شدیم. وقتی وارد آپارتمان شدیم، دختر جوان ما را راهنمایی کرد. دیدیم که فرصت برای اجرای نقشه فراهم است، برای همین دهانش را گرفتیم و او را با روسری‌اش خفه کردیم. بعد به اتاق خواب رفتیم و دیدیم مادرش خوابیده که او را هم خفه کردیم. وقتی خواستیم از ساختمان خارج شویم در بسته بود و راه باز کردنش را نمی‌دانستیم، برای همین از روی دیوار بیرون پریدیم. آن سوی دیوار مردی که قصد ورود به ساختمان را داشت به ما مظنون شد که او را با چاقو تهدید و فرار کردیم. داود هم وقتی مورد تحقیق قرار گرفت حرف‌های عطا را تأیید کرد. 
با کامل شدن تحقیقات، بازپرس متهمان را مجرم شناخت و پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری یک استان تهران ارجاع شد.

نظر شما