شناسهٔ خبر: 67272916 - سرویس گوناگون
نسخه قابل چاپ منبع: سلام نو | لینک خبر

این ۳ خواهر با همدستی شوهران خود کار زشت می کردند! + عکس

همراه باشید تا بدانیم چرا سه خواهر به دستور همسرانشان جیب‌بری کردند.

صاحب‌خبر -

به گزارش سلام نو، سه باجناق سابقه‌دار، همسرانشان را مجبور کردند تا با اجرای نقشه جیب‌بری، هزینه زندگی خود را تأمین کنند. چند روز قبل، زن جوانی در یکی از ایستگاه‌های بی‌آرتی، متوجه رفتارهای مشکوک سه زن شد که دو نفر از آنها کودکی به آغوش داشتند. این دو زن با تنه زدن به مسافران، حواس آن‌ها را پرت می‌کردند و زن دیگر، گوشی‌های تلفن همراه مسافران را می‌دزدید. زن جوان وقتی متوجه شد که گوشی تلفن همراه خودش هم به سرقت رفته است، شروع به داد و فریاد کرد و با کمک سایر مسافران، سه زن مشکوک را دستگیر کرد.

دستگیری و اعترافات

پلیس بلافاصله وارد عمل شد و سه زن جوان را بازداشت کرد. در بازرسی بدنی، تعدادی گوشی تلفن همراه سرقتی از آن‌ها کشف شد. این زنان به سرقت‌های سریالی گوشی تلفن همراه مسافران بی‌آرتی و مراکز شلوغ اعتراف کردند. به دستور بازپرس شعبه ششم دادسرای ویژه سرقت، متهمان به اداره آگاهی منتقل شدند و تحقیقات برای دستگیری سایر همدستان و شناسایی مالباختگان احتمالی ادامه دارد.

تهدید برای سرقت

یکی از متهمان در این باره گفت که به خاطر ترس و تهدید شوهرانشان مجبور به سرقت شدند. او توضیح داد: "زمانی که ازدواج کردم، متوجه شدم که شوهرم خلافکار است. او سارق خودرو بود و به صورت حرفه‌ای این کار را انجام می‌داد. آخرین بار که به زندان افتاد با وحید و جمشید هم‌سلولی بود. وحید متخصص جیب‌بری و جمشید سارق منزل بود. دوستی آن‌ها بعد از آزادی هم ادامه یافت و هاشم، شوهرم، پیشنهاد داد که این دو هم‌سلولی با خواهرهایم ازدواج کنند."

آغاز نقشه سرقت

خواهرهایم بعد از ازدواج بچه‌دار شدند و با گذشت زمان، شوهرم و شوهران خواهرانم از ما خواستند که سرقت کنیم. آن‌ها گفتند که خودشان نمی‌توانند سرقت کنند، زیرا تصاویرشان در سیستم اداره آگاهی است و حتی اگر ماسک و کلاه هم داشته باشند، هویتشان مشخص می‌شود. وقتی ما مقاومت کردیم، آن‌ها ما را تهدید کردند که اگر همدستشان نباشیم، بچه‌هایمان را می‌گیرند و طلاقمان می‌دهند.

اجرای سرقت‌ها

چاره‌ای نداشتیم جز اینکه به خواسته‌هایشان تن بدهیم. ابتدا سرقت بلد نبودیم و یک هفته طول کشید تا خودشان به ما آموزش دهند. یکی از ما سه نفر سوژه می‌شدیم و دو نفر دیگر جیب‌بری می‌کردند. وقتی حرفه‌ای شدیم، به مراکز شلوغ و بی‌آرتی‌ها می‌رفتیم و سرقت‌ها را انجام می‌دادیم. دو خواهرم که فرزندانشان را در آغوش داشتند، به مسافرانی که به نظر می‌رسید وضع مالی بهتری دارند، نزدیک می‌شدند و یکی از آنها به سوژه تنه می‌زد و وقتی حواسش پرت می‌شد، خواهر دیگر گوشی یا کیف پول را سرقت می‌کرد و فوراً به من می‌رساند که اگر به آنها شک کردند، چیزی همراهشان نباشد.

فروش اموال سرقتی

شوهرهایمان مالخر سراغ داشتند و گوشی‌ها را می‌فروختند. اگر کیف پول بود، وسایل با ارزش داخل آن را برمی‌داشتیم و کیف را دور می‌انداختیم. شوهرم می‌گفت که همان ابتدای سرقت باید هر چیزی را که متعلق به مالباخته است، از خودمان دور کنیم تا اگر گیر افتادیم، مدرکی برای اثبات جرممان نباشد.

برچسب‌ها:

نظر شما