شناسهٔ خبر: 67260630 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: الف | لینک خبر

جلیلی، پزشکیان و قالیباف؛ این سه ضلع انتخابات است

با عبور از مناظره اول و رجوع به برخی نظرسنجی‌های قابل اعتماد معلوم است رقابت اصلی میان یک سه‌ضلعی رخ می‌دهد: سعید جلیلی، مسعود پزشکیان و محمدباقر قالیباف.

صاحب‌خبر -

روزنامه فرهیختگان نوشت: اول. مناظره خسته‌کننده دوشنبه بین نامزدهای پست ریاست‌جمهوری بیش از همه مخاطب را به این فکر فرو می‌برد که بعد از سال‌ها کار سیاسی و جابه‌جایی مسالمت‌آمیز قدرت آیا تمام زور نیروهای سیاسی درون نظام همین بزرگواران است؟ سوالی که اعضای محترم شورای نگهبان باید پاسخ بدهند. بعید می‌دانم جواب قانع‌کننده‌ای وجود داشته باشد ولی به هرحال هنگام پخش مناظره‌‍‌ها و تلاش آقایان کاندیدا برای رقابت انتخاباتی اگر ناظران محترم به این سوال فکر کنند به خیر و صلاح کشور نزدیک‌تر است. متاسفانه هنوز به میانه مناظره اول نرسیده بودیم که گویا حرف حساب همه کاندیداها تمام شده بود و باقی زمان، اضافی به نظر می‌رسید. و سوال جدی‌تر اینکه چگونه قرار است چهار مناظره دیگر برگزار شود؟ سوال‌های کلی که نیازمند یک ترم دانشگاهی برای جواب هستند و پاسخ‌های کلی‌تر با کرور‌کرور شعار، به چه درد مخاطب می‌خورد؟ این سازوکار مناظره در لباس «رقابت اخلاقی» پوشانده شده، ولی مگر در بن‌بست حرف‌های کلی یا بی‌اخلاقی گیر کرده‌ایم؟ قاعدتا سرکار گذاشتن مخاطب و شب‌نشینی کاندیداها و پخش زنده هرچه باشد، مناظره نیست.

دوم. با عبور از مناظره اول و رجوع به برخی نظرسنجی‌های قابل اعتماد معلوم است رقابت اصلی میان یک سه‌ضلعی رخ می‌دهد: سعید جلیلی، مسعود پزشکیان و محمدباقر قالیباف که از قضا در قرعه‌کشی مناظره دوشنبه شب کنار هم نشسته بودند. دو کاندیدای پرسابقه در انتخابات، یعنی جلیلی و قالیباف که پیش از این بارها با مخاطب عمومی حرف زده‌اند با تغییرات اندکی نسبت به قبل، قابل پیش‌بینی ظاهر شدند. پزشکیان اما مثل اولین گفت‌وگوی تلویزیونی همچنان از ضعف شدید ارتباط با مخاطب رنج می‌برد و تقریبا نتوانست در فرصت خوبی که در اختیار داشت تغییری در نحوه حرف زدن و جذاب کردن ایده‌هایش ایجاد کند. او با اینکه در سال‌‌های اخیر در مجلس در موقعیت سخن گفتن با اهالی سیاست و افکار عمومی بوده، برای رقابت در انتخابات ریاست‌جمهوری آماده نیست. حرف‌های کلی پزشکیان وقتی با بعضی کنایه‌های سیاسی پیشنهادی مشاورانش تقاطع پیدا می‌کند، حس خنثی و بی‌رمقی به مخاطب می‌دهد. سه ضلع اصلی انتخابات اما هرکدام روی مسائلی پافشاری می‌کنند که به داغ شدن رقابت کمکی نکرده است. شاید اساسا آنها ظرفیت چنین کاری را ندارند و انتظار یک گفت‌وگوی پینگ‌پنگی پرفشار از این شخصیت‌ها دور از واقعیت باشد.

سوم. محمدباقر قالیباف می‌خواهد روی مزیت خودش ایستادگی کند. او در همه وقت‌هایی که در مناظره داشت، می‌خواست به مخاطب یادآوری کند کارنامه خوبی دارد. اشاره مکرر او به اینکه انتخاب «مدیر توانمند» در «پنجره طلایی انتخابات» فرصت حل چالش‌ها را می‌دهد، محوری‌ترین ایده ستاد قالیباف است. از جهت سلبی قالیباف اصلا نمی‌خواست با دیگر کاندیداها به خصوص دو ضلع اصلی وارد چالش شود. تا آنجا که بعضی حرف‌های دیگران را به عنوان گزاره‌ای قابل قبول تکرار می‌کرد و حرف خودش را روی آن سوار می‌کرد. قالیباف حتی در واکنش‌ها دقت می‌کرد و تلاش داشت با لبخندی از کنار بعضی کنایه‌ها عبور کند. او اصلا برای مچ‌انداختن خیز برنداشت و مخاطب را به جای صندلی‌های کناری پشت دوربین انتخاب کرده بود. مزیت این ایده برای او، عبور سلامت از مناظره اول بود. اما به هر حال دو چالش پیش روی قالیباف است: اول اینکه برای عینی‌کردن و هیجان‌آمیز بودن صحبت‌ها نیاز است کمی از کلی‌گویی کم شود. او باید مخاطب مردد که دست به گریبان مشکلات زندگی است را راضی به رای کند و برای این کار لحن متفاوت و جملاتی اثرگذار نیاز است. تغییر زمین بازی به کارآمدی و داشتن کارنامه قابل ارجاع، مزیت اوست ولی برای نقد کردن این پتانسیل در مناظره ایده مناظره اول کافی نیست. دومین چالش هم به زمانی برمی‌گردد که رقبا به او حمله کنند. هنوز معلوم نیست قالیباف برای آن زمان چه نقشه‌ای دارد. شاید عبور از بعضی حملات شدنی باشد ولی آیا می‌توان همه توپ‌ها را نادیده گرفت؟

چهارم. سعید جلیلی با تغییر میلی‌متری با سال 92 و 1400 از لحاظ محتوا به مناظره اول انتخابات 1403 رسید. تغییر مهم جلیلی موهای سفید اوست. گذر زمان فقط افعال او را تغییر داده ولی همچنان غیر از انگیزه‌های گفتمانی و ایدئولوژیک برای رای دادن به جلیلی، سبد رای دیگری یافت نمی‌شود. بدیهی است برای جمع‌آوری رای در حد پیروزی در کارزار انتخابات ریاست جمهوری، سبد رای گفتمانی کافی نیست. سعید جلیلی اما گویا انگیزه‌ای برای اضافه کردن به این سبد ندارد. حتی با فرض اینکه تمام ایده‌های جلیلی دقیق و عملی باشند، مخاطب عمومی کار سختی برای فهم آنها دارد. جلیلی برای حل این مشکل یک روش قدیمی دارد و امسال زیادتر از آن استفاده می‌کند. روش جلیلی مثال‌هایی است که با لحن و نحوه ارائه او آنچنان که باید «خط‌شکن» و «رای‌آور» نیست. لحن معلم‌گونه جلیلی برای انتخابات نیاز به اصلاح دارد. هرچند سرعت گفتار او نسبت به قبل بیشتر شده ولی باز ناکافی به نظر می‌آید. نقطه تمرکز او «برنامه‌‌داشتن» است. اینکه دولت جلیلی برنامه‌های آماده‌ای دارد و قبلا در سطوحی آنها با موفقیت آزمایش شده‌اند. این برنامه‌ها اما موجوداتی زنده و قابل لمس که بدنه رای را به حرکت دربیاورند نیست. جلیلی اساسا به ایده‌های خودش وفادار است و با اینکه کمی از میزان «ایدئولوژیک‌بودن» ایده‌‌ها کاسته اما همچنان موج‌ساز نیست. جلیلی احتمالا در مناظره‌های پیش رو باید منتظر دوگانه‌سازی رقیب اصلاح‌طلب در حوزه سیاست خارجی باشد. جایی که خاطرات سیاسی مخاطب را زنده می‌کند و شاید پاسخ‌های جلیلی برای عبور از آن به اندازه کافی کارآمد نباشد. راه حل چیست؟ اینکه جلیلی اشتباه جناب فواد ایزدی را تکرار نکند و وارد زمین بازی حریف نشود.

پنجم. مسعود پزشکیان در دوگانه «خود واقعی» و «آنچه همه خوبان دارند» گیر کرده است. او دوست دارد «زبان خودش» را حفظ کند و وارد بعضی دعواها نشود، ولی گروه مشاوران چیز دیگری می‌خواهند. آنها دنبال یک پزشکیان با «حملات روحانی» و «جذابیت خاتمی» هستند. این ایده چقدر شدنی است؟ لحن او اولین مانع کاندیدای اصلاح‌طلبان است. جملاتی که تمام نمی‌شود و حتی فاعل و فعل به هم نمی‌آیند. پزشکیان حتی در موقع حمله به‌خاطر ویژگی‌های شخصیتی برای گروه مشاوران جذاب نیست. به میدان آوردن یار کمکی مثل جواد ظریف معنای عینی ضعف پزشکیان در گفتار است. واقعیت اینکه معلوم نیست او چه می‌گوید؟ راست‌اندیش بازار آزادی است یا چپ‌روی مدافع محرومان؟ این تناقض در نشست اقتصادی پزشکیان عیان شد و در مناظره هم جز حملات سیاسی کم‌رمق تثبیت شد. یار کمکی شاید در نشست سیاست خارجی کنار دست او نشست و کمی کمک کرد ولی در مناظره غایب است. پزشکیان مخاطب را برای اینکه او را نماد یک گفتار جدید و کارآمد بداند، قانع نمی‌کند. او در دانشگاه تهران در مقابل هجمه رادیکال‌ها ایستاد ولی تا کی زیر بار این فشار تحمل می‌کند؟

نظر شما