بدن درد ناشی از ترک نیکوتین واقعیت دارد؟
اغلب سیگاریها اعتقاد دارند که دردها و تیر کشیدنهای فاصله بین دو سیگار، یک ضربه روحی و روانی وحشتناک است که فرد سیگاری زمانی که نمیتواند سیگار بکشد و یا در تلاش برای ترک است تجربه میکند. این درست نیست، دردها و تیر کشیدنها اساس ذهنی و روحی دارد و ناشی از توهم فرد سیگاری به خاطر محرومیت از لذت سیگار و از دست دادن عصای کمکی در دوره ترک است. در ترک نیکوتین درد فیزیکی وجود ندارد، فقط کمی احساس بی قراری و پوچی میکنید، احساس میکنید که انگار چیزی سر جایش نیست یا چیزی را گم کردهاید، برای همین فرد سیگاری نیاز به انجام کاری با دستش دارد، اگر این احساس طول بکشد به تدریج فرد سیگاری عصبی، پریشان و زودرنج می شود و احساس ناامنی میکند. این احساس مثل گرسنگی است؛ گرسنگی برای سمی به نام نیکوتین!در عرض هفت ثانیه پس از کشیدن سیگار، نیکوتین به مغز میرسد و به دنبال آن زودرنجی و اضطراب پایان مییابد، در نتیجه احساس آرامش و امنیتی که ظاهرا سیگار به ما داده، پدیدار میشود. زمانی که پیوسته سیگار میکشیم، فکر میکنیم از سیگار کشیدن لذت میبریم و یا به آن عادت کردهایم، حقیقت این است که ما در دام افتادهایم و متوجه نمیشویم که یک هیولای نیکوتینی کوچک درون ما خانه کرده که شاید ابتدا اشتهایش کم باشد اما این اشتها مطمئنا زیادتر خواهد شد
گرفتارشدن در تله سیگار!
قسمت ناراحت کننده درباره سیگار این است که تنها لذتی که فرد از سیگار میبرد، رهایی موقتی از تنش و اضطرابی است که سیگار قبلی به وجود آورده است. وقتی اولین سیگار تمام میشود، نیکوتین بدنمان را ترک میکند و به جای آن احساس شدید پوچی و تهی بودن ما را فرامی گیرد؛ حسی شبیه به حس گرسنگی این نیاز به نیکوتین مجدد یا همان هیولای کوچک است. اگر ما دوباره سیگار بکشیم، نیکوتین جایگزین این احساس میشود. حس پوچی می رود و به جای آن آرامش، رضایت و اطمینان یا همان حس عادی و طبیعی بودن بر میگردد، ماجرا تازه شروع شده، نیکوتین سیگار دوم هم بدن را ترک میکند و دوباره آن حس خلا و پوچی سروکلهاش پیدا میشود در نتیجه برای برطرف کردن این حس نیاز به روشن کردن سیگار بعدی داریم و به این صورت در چرخه سیگارکشیدن گرفتار میشویم.گرسنه سیگار بودن!
بهترین روش درک تله مرموز نیکوتین، مقایسه آن با خوردن است. اگر در روز عادت به خوردن سه وعده غذا داشته باشیم، دیگر بین این وعدهها احساس گرسنگی نمیکنیم؛ اما زمانی که یکی از این وعدهها به تاخیر بیفتد، احساس گرسنگی میکنیم؛ بدون هیچ گونه درد جسمی، با یک حس خالی بودن و ناامنی میدانیم که نیاز به خوردن داریم و در این حالت ارضای گرسنگی به راستی میتواند لذت بخش باشد. اگر سطحی به سیگار نگاه کنیم تقریبا همین طور است. حس ناامنی و خلا یعنی خواستن یا نیاز به سیگار مانند نیاز به غذا خوردن است. مثل حالت گرسنگی هیچ درد فیزیکی وجود ندارد و یا آن قدر ناچیز است که در بخش اعظم روز حتی متوجه آن نمیشویم.بدانید که سیگار عادت نیست. بلکه اعتیاد به یک ماده است. وقتی شروع به کشیدن سیگار میکنیم بدنمان را مجبور می کنیم که با یک بوی نفرت انگیز و یک نوع سم سازگار شود. قبل از اینکه اینها را بدانیم سیگار را میخریم میکشیم و همیشه همراه داریم. اگر این کارها را نکنیم دچار اضطراب و عصبانیت میشویم و در طول زمان رفته رفته بیشتر به سیگار تمایل پیدا میکنیم.
نظر شما