شناسهٔ خبر: 67242189 - سرویس علمی-فناوری
نسخه قابل چاپ منبع: حوزه | لینک خبر

سبقت «ترجمه» بر «تألیف» در حوزه فلسفه!

حوزه/ کسی در مقام نفی مطلق ترجمه نیست. نمی‌توان و نمی‌بایست مطلقا بساط ترجمه را در حوزه معقول تعطیل کرد بلکه سخن اینجاست که این نسبت بین تالیف و ترجمه نگران کننده است. مساله روی مقدار وزنی است که فلسفه غرب و اندیشه‌های وارداتی در این کشور پیدا کردند.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرگزاری حوزه، سید مهدی ابن الرضا در مطلبی با عنوان «سبقت «ترجمه» بر «تألیف» در حوزه فلسفه!» آورده است:

تنها حوزه ای که ترجمه بر تالیف پیشی گرفته است حوزه فلسفه و مبانی نظری است. خبر خوبی نیست. زیربنای وارداتی در حوزه «اندیشه‌ها» به تدریج «انگیخته‌ها» را نیز وارداتی میکند.


البته کسی در مقام نفی مطلق ترجمه نیست. نمی‌توان و نمی‌بایست مطلقا بساط ترجمه را در حوزه معقول تعطیل کرد بلکه سخن اینجاست که این نسبت بین تالیف و ترجمه نگران کننده است. مساله روی مقدار وزنی است که فلسفه غرب و اندیشه‌های وارداتی در این کشور پیدا کردند. سخن اینجاست که این مملکت با این هویت ایرانی و اسلامی، چه دلیل دارد اینقدر کتب فلاسفه غربی که گاها هیچ تناسبی با مبانی فکری ما ندارند، در آن ترویج، تدریس و ترجمه شود؟ چه کمکی به فرهنگ ما کرده یا می تواند بکند؟

اینکه عده‌ای باشند و کانت و هگل را فهمیده و حرف نو و پاسخ موجه در قبال این اندیشه‌ها تولید کنند حرفی است ولی این وضعیت نابسامان که هر اندیشه‌ای را ترویج و ترجمه کرده و با ترجمه بی‌رویه، کتاب‌های اینان را رفیق کافه نشینی جوان و نوجوان مملکت کنیم حرفی دگر است.


توصیه و تاکید آیت الله جوادی آملی مبنی بر آشنایی با اندیشه‌های کانت و دکارت نیز که گاها در فضاهای نخبگانی مطرح میشود، موطن و مخاطبش کاملا مشخص است. کلمه «قم» و «درس و بحث» و «تبلیغ» را که در فرمایش ایشان کنار هم بگذاریم پر واضح میشود که مخاطبشان فضلای فلسفه‌خوان و اهل معقول حوزه است که مثلا ۲۰ سال فلسفه کار کرده‌اند. به «اینان» می‌فرماید از فلسفه غرب و آشنایی با اندیشه‌های رقیب غافل نباشید و نه «مخاطب دیگری».

ترجمه، ذاتا مذموم نیست (البته با صرف نظر از حکم فقهی آن و اندراج برخی ترجمه‌ها تحت عنوان کتب ضاله که در اینصورت گاهی ذاتا هم مورد نهی و ذم است مگر برای خواص) اما «مهندسی غیراسلامی علوم» در جامعه اسلامی، مذموم است اشد ذمّا. اگر این کشور، حکومت اسلامی تشکیل داده و ادعای تقابل تمدنی با تمدن مدرن دارد با این وضعیت کنونی علم و فلسفه در فضای آکادمیک هیچ تناسبی ندارد. نقد مطروحه مبتنی بر این پیش‌فرض‌هاست و الا با نگاه لیبرال و در یک حکومت لائیک، هیچ یک از این گلایه‌ها قابل طرح نیست.

به عنوان مثال اگر کسی هدفش تهیه فلان نوع آش باشد الا و لابد میبایست نسبت درستی بین سبزی و آب و لوبیا و... برقرار کند و الا اگر ۲۰ کیلو آب با نیم کیلو سبزی و ده کیلو نمک ترکیب کند نه تنها آشی طبخ نمیشود بلکه حتی برای حیوان نیز قابل خوردن نیست.

حال ماییم و یک بودجه محدود، نیروی متخصص محدود و اهداف و ادعاهایی بزرگ! در چنین حالتی واجب اندر واجب است که مهندسی درست و نسبت صحیحی بین فعالیت‌ها و تخصص‌ها و نیز ترجمه‌ها و تالیف‌ها رقم بزنیم و الا شدیدا جای مذمت باقی است.

وضعیت موجود در زمینه مهندسی علوم و بالاخص علوم معقول، با حداکثر سرعت ممکن ما را به قعر چاه ویل مدرنیته می‌رساند و نه قله تمدن نوین اسلامی! خواندن مقاله و مصاحبه دکتر گلشنی در زمینه مافیای ترجمه و همچنین هشدارهای مکرر و به‌جای دکتر زرشناس نیز می‌تواند موید نقد مطروحه باشد.

سبقت «ترجمه» بر «تألیف» در حوزه فلسفه!

نظر شما