جوان آنلاین: اولیای دم پسر جوان، قاتل فرزندشان را پس از ۱۲ سال به احترام عید قربان بخشیدند و از قاتل درخواست کردند پس از آزادی برای تعدادی از کودکان کار و نیازمند، پوشاک و مواد غذایی تهیه کند. 
یکی از روز‌های مهرماه ۱۳۹۱ به مأموران پلیس یکی از شهر‌های اطراف تهران تلفنی خبر رسید چند مرد جوان داخل تعمیرگاه خودرو درگیری خونینی را رقم زده‌اند. 
با اعلام این خبر به سرعت تیمی از مأموران به محل حادثه رفتند. آنطور که شاهدان می‌گفتند لحظاتی قبل صاحب تعمیرگاه همراه شاگردش با یکی از مشتریان بر سر دستمزد تعمیر خودرویش درگیر می‌شوند و در جریان آن شاگرد تعمیرگاه که مرد جوانی به نام سعید است زخمی و برای درمان به بیمارستان منتقل می‌شود. 

 خودروی سرقتی 
در حالی که تحقیقات درباره این حادثه ادامه داشت، تیم پزشکی اعلام کرد سعید بر اثر شدت ضربه جسم سخت به سرش در بیمارستان فوت کرده است. بدین ترتیب با اعلام خبر قتل مرد جوان، کارآگاهان مبارزه با قتل پلیس آگاهی برای بررسی حادثه وارد عمل شدند. مأموران پلیس خیلی زود قاتل فراری به نام ایرج را شناسایی کردند و دریافتند وی مرد خلافکاری است که چندین سابقه سرقت و درگیری در پرونده‌اش ثبت شده است. وی روز حادثه خودروی سرقتی را برای تعمیر به تعمیرگاه می‌برد، اما زمان تسویه‌حساب به دستمزد اعتراض می‌کند و با صاحب تعمیرگاه و شاگردش درگیر می‌شود. ایرج در جریان درگیری میله آهنی از داخل مغازه برمی‌دارد و با آن ضربه محکمی به سر شاگرد مغازه می‌زند و سپس با خودرو فرار می‌کند. 

 بازداشت 
با به دست آمدن این اطلاعات، مأموران ایرج را تحت تعقیب قرار دادند و او را در مخفیگاهش بازداشت و به اداره پلیس منتقل کردند. 
متهم در بازجویی‌ها با اظهار پشیمانی به قتل اعتراف کرد. قاتل در توضیح ماجرا گفت: «چند سال قبل در یکی از آموزشگاه‌های رانندگی مشغول کار بودم و وضع زندگی‌ام خوب بود تا اینکه در رفت و آمد با دوستان ناباب معتاد به موادمخدر شدم. اعتیاد به مواد زندگی‌ام را سیاه کرد، به‌طوری‌که کارم از دست دادم و از آن روز به بعد وارد جرگه خلافکاران شدم. مجبور بودم برای تهیه مواد سرقت کنم و اموال سرقتی را بفروشم و هزینه موادم را دربیاورم. سرقت‌های سریالی من ادامه داشت و چند باری هم دستگیر شده و به زندان افتاده بودم.»

 راز 
وی ادامه داد: «روز حادثه خودرویی را که سرقت کرده بودم خراب شد. تصمیم گرفتم آن را به تعمیرگاه ببرم و پس از تعمیر به یک مالخر بفروشم. وقتی خودرو را به تعمیرگاه بردم، شاگرد مغازه متوجه شد خودرو سرقتی است؛ رازم برملا شد و مجبور بودم حرفی نزنم، اما او می‌خواست سوء‌استفاده کند و دستمزد بیشتری از من بگیرد. همین موضوع باعث درگیری ما شد و وقتی درگیری بالا گرفت، چوب‌دستی برداشتم تا او را بترسانم و به طرفش حمله کردم. ضربه‌ای به او زدم، اما فکر نمی‌کردم همان یک ضربه باعث مرگش شود. پس از حادثه فرار کردم تا اینکه متوجه شدم شاگرد مغازه فوت کرده است. عذاب‌وجدان به سراغم آمد، اما می‌ترسیدم خودم را به پلیس معرفی کنم تا اینکه دستگیر شدم. الان پشیمان هستم و از اولیای دم درخواست بخشش دارم.»

 بخشش 
متهم مدتی بعد در دادگاه کیفری پای میز محاکمه رفت و با درخواست اولیای دم به قصاص محکوم شد. حکم قصاص قاتل در دیوان عالی کشور تأیید شد و نام او در لیست قاتلان قصاصی قرار گرفت و چند سال قبل هم برای اولین‌بار پای چوبه دار رفت، اما با میانجیگری تیم صلح و سازش زندان موفق به گرفتن مهلت از اولیای دم شد و به سلولش بازگشت. پس از این تیم صلح و سازش تلاش‌های خود را برای جلب رضایت خانواده مقتول ادامه داد تا اینکه چند روز قبل یکی از اولیای دم اعلام کرد به احترام عید قربان قاتل را بخشیده است. وی گفت: خانواده ما اصرار داشتند قاتل را قصاص کنند، اما مدتی قبل از طریق مددجویان زندان باخبر شدم متهم در این مدت اعتیادش را ترک کرده، مشغول کار‌های فرهنگی است و حتی قرآن را هم حفظ کرده و تصمیم گرفته راه درست را انتخاب کند. پس از تحقیق فهمیدیم او واقعاً توبه کرده و در زندان مرتکب جرمی نشده است. از این‌رو تصمیم گرفتیم به مناسبت عید قربان او را ببخشیم و الان از او می‌خواهیم وقتی از زندان آزاد شد برای تعدادی از کودکان کار و نیازمند، پوشاک و مواد غذایی تهیه کند. بدین ترتیب با اقدام خداپسندانه اولیای دم، متهم به زودی از زندان آزاد می‌شود و پس از ۱۲‌سال حبس به آغوش خانواده‌اش بازمی‌گردد.