شناسهٔ خبر: 67209037 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: فرارو | لینک خبر

جنایتی که بادیگارد سوپراستار سینما، رقم زد

با اجرای طرح دستگیری سارقان و مالخران از سوی کارآگاهان پلیس آگاهی تهران، ۵۱ باند سرقت منهدم و ۲۲۹ سارق و مالخر دستگیر شدند.

صاحب‌خبر -

اجرای طرح‌های مختلف دستگیری سارقان و مالخران که از سال‌ گذشته با جدیت از سوی پلیس آگاهی تهران دنبال شده، دستاوردهای مهمی به دنبال داشته و سبب شده که از ابتدای امسال تا کنون نسبت به مدت مشابه سال قبل با کاهش ‌۲۰ درصدی سرقت روبه‌رو شویم. کاهش یافته است.

به گزارش همشهری‌آنلاین، در تازه‌ترین طرح پلیس آگاهی تهران نیز که از چند روز قبل شروع شده بود، ۲۲۹ سارق و مالخر دستگیر شدند که با دستگیری آنها ۵۱باند مخوف منهدم شد.

به گفته ‌سردار عباسعلی محمدیان، فرمانده انتظامی تهران، اجرای طرح کنترل هوشمند سارقان با استفاده از پابند الکترونیکی، نیز یکی از دلایل مهم کاهش آمار سرقت در پایتخت است و به همین دلیل پلیس آگاهی پیشنهاد داده که همه مجرمانی که دارای ۲فقره سابقه‌ کیفری هستند، هنگام آزادی ملزم به استفاده از پابند الکترونیکی شوند تا از طریق پلیس بتواند کنترل بیشتری بر مجرمان سابقه‌دار داشته باشد.

رئیس پلیس پایتخت همچنین به کنترل مالخران از سوی پلیس اشاره کرد و گفت: بخشی از اموال مسروقه در داخل کشور به‌عنوان کالای دست‌دوم به فروش می‌رسند و بر این اساس برای فروشندگان اجناس دست دوم، شناسنامه تهیه شده است و ماموران پلیس به صورت نامحسوس به واحدهای صنفی مربوطه مراجعه و اقدام به بازرسی می‌کنند و چنانچه کالای دست‌دوم سند نداشته باشد توقیف می‌شود.

بادیگارد قاتل

در بین مجرمانی که در طرح تازه پلیس آگاهی تهران دستگیر شده‌اند، ۲پسرخاله به نام‌های سعید و حمید حضور دارند. یکی از آنها مربی بدنسازی و دیگری بادیگارد سوپراستارهای سینماست. آنها مدتی قبل برای سرقت اموال یک مرد تاجر، نقشه گروگانگیری کشیدند اما این نقشه با جنایت همراه شد. گفت‌وگو با این دو سارق جنایتکار را بخوانید.

انگیزه‌تان از جنایت، فقط سرقت و اخاذی بود؟

سعید (مربی بدنسازی) : طمع و بلندپروازی باعث شد که حالا اینجا باشم.

حمید: من باید مهریه ۶ میلیاردی همسرم را می‌دادم اما نمی‌خواستم کسی را بکشم. این اولین جرمی است که من و سعید مرتکب شدیم.

مرد تاجر را از قبل می‌شناختید؟

سعید: همسایه مادر بزرگم بود و وقتی دیدم زیر پایش پورشه، بنز و بی ام دبلیو است، ‌وسوسه شدم از او اخاذی کنم. وضع مالی‌اش خیلی خوب بود. علاوه بر تجارت، در کار خرید و فروش عتیقه و زیرخاکی هم بود. به همین دلیل نقشه ربودن او را کشیدیم. باور کنید قصد کشتن او را نداشتیم اما بخت با ما یار نبود.

چه شد که نقشه‌شان با جنایت همراه شد؟

سعید: آن روز به بهانه معامله عتیقه، ‌ مرد تاجر را به خانه‌ای کشاندیم. خانه‌ را به مدت ۲۴ ساعت اجاره کرده بودیم. وقتی رسید، دست و پایش را بستیم. بعد به او آمپول آرام بخش تزریق کردیم. قرار بود ۱۵ میلیارد تومان رمزارز از خانواده‌اش اخاذی کنیم و بعد گروگان را رها کرده و از کشور خارج شویم اما نقشه ما خوب پیش نرفت.

یعنی چه اتفاقی افتاد؟

سعید: هنوز خانواده گروگان رمزارزها را تهیه نکرد بودند که متوجه شدیم مرد تاجر نفس نمی کشد و جانش را از دست داده است. فکر می کنم به خاطر بسته بودن دهانش و تزریق آمپول دچار خفگی شده بود.

با جسد چه کردید؟

سعید:جسد را مثله کردیم و در بیابان های حد فاصله جاجرود تا بومهن رهایش کردیم. باورتان می‌شود، ما به خاطر هیچ، ‌مرتکب قتل شدیم. بدون اینکه پولی گیرمان بیاید، پلیس ردمان را زد و دستگیر شدیم.

شغلتان چه بود؟

حمید: من بادیگارد بازیگران زن و کارگردان‌ها هستم. برای یک ماه حدود ۶۰ تا ۷۰ میلیون تومان می گرفتم اما خب در آمد ثابتی نبود. ممکن بود چند ماه بیکار باشم. من باید مهریه همسرم را پرداخت می‌کردم و به همین دلیل بود که تصمیم به اجرای نقشه گروگانگیری گرفتم.

سعید: من هم مربی بدنسازی بودم اما طمع و بلندپروازی باعث شد که مرتکب آدم‌ربایی و قتل شوم.

سرقت‌های مرد قمارباز

مجتبی ۴۲ ساله و قمار باز است. او یک شبه همه سرمایه‌اش را باخت و از آن شب بود که تصمیم به سرقت گرفت. او موجودی حساب افراد سالخورده را خالی می‌کرد.

با چه شگردی از افراد سالخورده سرقت می کردی؟

می رفتم پای دستگاه خودپرداز و افراد سالخورده را شناسایی می کردم. بعد به بهانه اینکه می خواهم کمکشان کنم، ‌ کارتشان را می گرفتم و عملیات انتقال یا هر کار دیگری که داشتند را انجام می دادند. در پایان به جای اینکه کارت خودشان را بدهم، یک کارت دیگر که از قبل آماده کرده بودم را تحویلشان می دادم و آنها می رفتند. البته قبل رفتنشان، ‌ رمز کارت را پرسیده بودم. مثلا هنگام انجام عملیات، ‌کارت را بیرون می آوردم تا به این بهانه بتوانم دوباره کارت را درون دستگاه قرار بدهم و رمزشان را بگیرم.

بعد از اینکه کارت را به دست آوردی، ‌چه می کردی؟

مجددا می رفتم پای دستگاه خودپرداز و کارت هدیه می گرفتم تا با کارت هدیه خرید کنم.

چند مورد سرقت با این شگرد انجام دادی؟

حدود ۵۰ مورد و ۴۰۰ میلیون تومان گیرم آمد.

چطور این ایده به ذهنت رسید؟

یک روز رفته بودم از دستگاه عابربانک، ‌پول بگیرم که یک پیرزن نزد من آمد و خواست تا در کار عملیات بانکی به او کمک کنم. همان لحظه بود که ایده سرقت با چنین شگردی به ذهنم رسید و انجامش دادم.

پرونده ات نشان می دهد که سابقه داری؟

سابقه قاچاق مواد مخدر دارم. شیشه جا به جا می کردم که دستگیرم کردند. دو سه سالی زندان بودم و بعد آزاد شدم.

متاهلی؟

بله. دو فرزند هم دارم. پسرم ۱۱ ساله است و دخترم یک سال و نیم.

همسرت خبر داشت که سرقت می کنی؟

نه. من قمار بازم. می رفتم بازی می کردم یا می بردم یا می باختم. بر سر برد و باخت تیم ها شرط بندی می کردم که گاهی جیبم پر می شد، گاهی هم خالی. حتی برای این بازی های یورو هم شرط بندی کرده بودیم که حالا دستگیر شده ام و نشد مسابقه را ادامه بدهم.

پس انگیزه ات از سرقت چه بود؟

چون این اواخر افتادم بودم تو دور بدشانسی. پشت سر هم می باختم. تقریبا هر چه پول در حسابم بود خالی شد و من که تا به حال دست به سرقت و کلاهبرداری نزده بودم، وسوسه شدم که قدم در این راه بگذارم هرچند که در نهایت دستگیر شدم.

نظر شما