شناسهٔ خبر: 67195460 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: ایکنا | لینک خبر

نکات مهم برای «ما شدن» در ازدواج

یک روانشناس و نویسنده کتاب‌های حوزه ازدواج در تشریح شاخص‌های ازدواج موفق از سلامت دینی، اصالت خانوادگی، سلامت اخلاقی، همسان همسری، سلامت جسمانی و عشق و علاقه نام برد.

صاحب‌خبر -
معیارهایی برای ما شدنبه گزارش ایکنا؛ ازدواج موفق به معنای ایجاد یک رابطه و زندگی سالم و رضایت‌بخش است که براساس عشق، احترام و تفاهم میان زوجین بنا شده است. در این زندگی، افراد می‌توانند مسائل و مشکلات خود را حل و برای رشد و تکامل همدیگر تلاش کنند. آنها با ایجاد هماهنگی در برنامه‌ریزی زندگی قادر هستند فضای امن و محبت‌آمیزی را فراهم آورند. همچنین آنها مهارت‌های ارتباط سالم را آموخته‌اند و برای حفظ این رابطه ارزشمند تلاش می‌کنند. روانشناسان شاخصه‌ها و معیار‌هایی را در این زمینه به دختران و پسران جوان معرفی می‌کنند تا پیش از ازدواج آنها را مدنظر قرار داده و انتخاب مناسبی داشته باشند.
 
ایکنا در این راستا به گفت‌وگو با زهیر احمدی، روانشناس و نویسنده کتاب «برای ما شدن» و «تحلیل و بررسی ازدواج سفید در ایران» پرداخته است که در ادامه مشروح این گفت‌وگو را می‌خوانید.
 
ایکنا ـ دختران و پسران برای تجربه زندگی موفق، باید چه معیار‌هایی را پیش از ازدواج مورد توجه قرار دهند؟
 
بسیاری از انسان‌ها در طول زندگی اهداف، برنامه‌ها، آینده و مسیر زندگی خود را براساس معیار‌های شخصی و فردی تنظیم می‌کنند. در واقع فردیت ما باعث می‌شود که هدف مشخصی براساس ارزش‌های خودمان طراحی کنیم تا بتوانیم در آن مسیر و افق راه خود را ادامه دهیم. این فردیت و خودمحوری وجود دارد تا زمانی که به مرحله‌ای می‌رسیم که باید ازدواج کنیم. برای اینکه بتوانیم ازدواج موفق و سالمی داشته باشیم، باید من بودن به ما شدن برسد و در مسیر ما شدن بتوانیم حرکت کنیم و این بزرگترین و مهمترین معیاری است که باید در ازدواج داشته باشیم. از این رو اگر افرادی که قصد ازدواج دارند، حتی در زمان ازدواج هم درگیر من بودن و خودمحوری باشند، قطعاً در آینده و زندگی مشترک خود به مشکلات متعددی برمی‌خورند. چون ارزش‌ها، آرزو‌ها و آنچه برای طرف مقابل مهم و ارزشمند است را نمی‌بینند و فقط خواسته‌های خود را در نظر می‌گیرند. 
 
سه معیار مهم برای اینکه بتوانیم به ما شدن برسیم، معرفی می‌کنم و یک کلید طلایی ارائه می‌دهم؛ اولین معیار این است که آگاهی داشته باشیم و این نخستین معیار برای ازدواج موفق است و این آگاهی در تمام زندگی انسان ساری و جاری است. یعنی ما می‌توانیم راننده، معلم و مکانیک خوبی باشیم، اما آگاهی اندکی داشته باشیم و لزوماً مهارت یا علم در یک زمینه، دلیلی بر آگاهی ما در رابطه با زندگی مشترک نیست. این آگاهی در زندگی مشترک اهمیت مضاعفی دارد، چون قرار است خانواده‌ای تشکیل شود و نسلی به وجود بیاید و زمینه‌ساز نسلی دیگر باشد تا مسیر انسانیت، بندگی و آرامش را تعیین کند.
 
اینکه من بدانم چه کنم و چگونه از خواسته‌ها و امیال خودم بگذرم و در آئینه وجود همسرم، خودم را ببینم، اینکه چگونه می‌توانم هم‌کفو سالم و صالحی را برای خودم انتخاب کنم، چگونه می‌توانم خود را بشناسم، چگونه می‌توانم آسیب‌های ازدواج را بدانم، جایگاه عشق کجاست، چه زمانی باید عاشق شوم، چه زمانی باید عشق و محبت واقعی خود را خرج همسرم کنم؟ همه اینها در آگاهی می‌گنجد و در این بخش باید تمام اطلاعاتی که لازم است برای شروع یک زندگی داشته باشیم، را کسب کنیم.
 
دومین معیاری که مهم است و باید به آن توجه شود، اختصاص زمان مناسب است، هر مهارتی زمان خاصی را می‌طلبد، وقتی می‌خواهیم یک رایانه، موبایل، یا وسیله گران‌قیمتی را خریداری کنیم، شاید ساعت‌ها، روز‌ها و هفته‌ها و ماه‌ها تحقیق کنیم تا آنچه را دوست داریم تهیه کنیم و به آن برسیم. این ضرب‌المثلی که بسیار رایج است؛ در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست، شاید به منظور تعجیل کردن باشد، اما روایت دیگری هم داریم که ما را از عجله کردن نهی می‌کند؛ بنابراین اختصاص زمان کافی برای ازدواجی که قرار است تا سال‌های سال ادامه داشته باشد و در کنار همدیگر با همسرمان زندگی کنیم، شاید ۵ ماه زمان گذاشتن، چندان زیاد نباشد. پس اختصاص زمان مناسب برای شناخت کافی همسر آینده بسیار کلیدی است.
 
در اتاق مشاوره با جوانان سر و کار داریم، وقتی مراجعه می‌کنند، می‌گویند کاری کنید که ما بتوانیم طی یک هفته به جواب قطعی برسیم، یا مثلاً هفته آینده در سالروز ازدواج حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه(س) یا عید غدیر بتوانیم ازدواج کنیم، جواب ما را بدهید. این عجله کردن می‌تواند آسیب‌های زیادی به دنبال داشته باشد.
 
سومین اصل مهم مشورت و استفاده از تجربیات دیگران است که می‌تواند به ما کمک کند. البته نباید از این نکته غافل بود که مشورت هم آدابی دارد و باید مورد توجه باشد. یعنی با هر کسی مشورت نکنیم. والدین، دوستان و آشنایان من دلسوز هستند، اما نمی‌توانند به عنوان مشورت دهنده کمک کنند، چون ممکن است دانش کافی و تخصصی نداشته باشند و از طرفی هم با هر مشاوری هم قرار نیست صحبت کنیم، مشاور باید متعهد، متخصص و آشنا به مبانی و اصول ازدواج باشد.  
 
این سه اصل، مهم و ضروری است و باید اصل چهارم و کلید طلایی هم مورد توجه باشد و آن عمل به این سه معیار مهم است. شاید بسیاری از ما از این سه معیار آگاه باشیم، اما عاملان خوبی نباشیم. مثلاً یک فرد سیگاری می‌داند که سیگار به ریه‌هایش آسیب می‌زند، اما در مقام عمل ضعیف است.  
 
ایکنا ـ شاخص‌های ازدواج موفق چیست؟
 
من در کتاب «برای ما شدن» به معیار‌ها و شاخص‌هایی پرداخته‌ام که برگرفته از مباحث دینی و اعتقادی است و رنگ و بوی روانشناسی و علمی دارد تا بتوانیم از آنها استفاده کنیم؛ اولین معیار و شاخص برای زندگی و ازدواج موفق سلامت دینی است. حضرت رسول اکرم(ص) می‌فرمایند؛ اگر کسی برای خواستگاری نزد شما آمد که دینداری و امانتداری او موجب رضایت شماست، با او ازدواج کنید. همانطور که امروز در بسیاری از خانواده‌ها به آن توجهی نمی‌شود و اگر دختری خواستگار داشته باشد، اولین سؤالی که پدر و مادر دختر می‌پرسند، درباره شغل و درآمد و ... است و به اینکه دیندار است یا خیر اصلاً توجهی نمی‌شود و این امر می‌تواند به ازدواج آسیب بزند. 
 
پژوهشی در رابطه با زوجین ساکن تهران انجام شده است که نشان می‌دهد سازگاری زناشویی در بین افرادی که تقیدات مذهبی زیادی دارند، نسبت به کسانی که تقیدات مذهبی کمتری دارند، بیشتر است. شخصی نزد امام حسن مجتبی(ع) آمد و گفت؛ دخترم را می‌خواهم به ازدواج فردی درآورم، او باید چگونه فردی باشد؟ امام فرمودند؛ او را به ازدواج مردی باتقوا درآور؛ که اگر دوستش داشته باشد، او را گرامی بدارد و اگر هم دوستش نداشته باشد به او ستم نکند. در دادگاه‌ها و مراکز مشاوره، زوج‌های بسیاری را می‌بینید که در آستانه طلاق هستند و یا به مشکلاتی برخورد کرده‌اند و یا در ارتباط با هم طوری هستند که انگار دشمن خونی هم هستند و غیبت، تهمت، الفاظ زشت و رکیک و ... را نثار هم می‌کنند و اینها در آستانه ازدواج خود را تنها عاشقان روی زمین می‌دانستند، در حالی که با اندک مشکلی پس از شش ماه و یک سال چنان به هم پشت می‌کنند که انگار از بدو تولد با هم دشمن خونی بوده‌‌اند.
 
پژوهش دیگری نشان می‌دهد، از ۲۳۰۰ مرد از سنین ۲۰ تا ۳۹ ساله افرادی که همسر خود را کتک می‌زنند فاقد اعتقادات دینی هستند و توجهی به مناسک و مراسم مذهبی و اعتقادات دینی ندارند. همه اینها نشان می‌دهد سلامت دینی بسیار مهمتر از ارزش‌های دیگر است.
 
دومین معیار ازدواج موفق، اصالت و شرافت خانوادگی است. اصالت خانوادگی به معنای خوشنامی، نجابت، پاکی و دینداری و مسائل در منظر دید مردم است. حضرت رسول(ص) می‌فرمایند؛ بپرهیزید از سبزه‌هایی که در مزبله می‌رویند. اصحاب گفتند؛ منظورتان از سبزه مزبله چیست؟ زنان زیبایی که در خانواده‌های پست و ناشایست به دنیا می‌آیند.  
 
معیارهایی برای ما شدن
 
متأسفانه امروزه در زمینه انتخاب همسر، زیبایی، جایگاه اقتصادی و اجتماعی پسران در اولویت قرار دارد و به اینکه این پسر در چه خانواده‌ای رشد پیدا کرده است، توجه نمی‌شود. همه شنیده‌ایم وقتی حضرت فاطمه(س) از دنیا رفتند، امیرالمؤمنین(ع) به برادرش عقیل دستور داد که برو از میان قبیله‌ای که اجدادش از شجاعان و دلیران هستند، همسری را برای من انتخاب کن، چون می‌خواهم فرزندی که داشته باشم شجاع باشد. پس این اصالت خانوادگی می‌تواند مهم و تأثیرگذار باشد. ازدواج با یک نفر به معنای ازدواج با خانواده است و نمی‌توانیم یک فرد را از پیوند خانوادگی‌اش قطع کنیم.
 
سومین معیار، سلامت اخلاقی است که طرف مقابل هر دو باید از سلامت اخلاقی برخوردار باشند تا در سایه یکدیگر زندگی کرده و به ارزش‌های انسانی دست یابند.  
 
شخصی نزد امام رضا(ع) آمد و گفت: می‌خواهم دخترم را شوهر بدهم، اما این فرد قدری اخلاقش تند است. امام رضا فرمودند، اگر بداخلاق است به او دختر ندهید. یا در روایت دیگری می‌فرماید، وقتی مردی از شما خواستگاری کرد و از دین و اخلاق او راضی بودید، به ازدواج با او رضایت دهید. مبادا فقر او تو را از این رضایت باز دارد. این نکته نشان می‌دهد اخلاق در کنار سلامت دینی قرار گرفته است.
 
شاخصه دیگر همسان همسری یا کفویت است؛ اینکه کسی که می‌خواهم با او زندگی کنم، چقدر شبیه من است و با من در یک مسیر و سنگر قرار دارد بسیار مهم است. اینه بتوانم با فردی ازدواج کنیم که شبیه به من فکر می‌کند، رفتار می‌کند، زندگی می‌کند، اینها قطعاً در سلامت و امنیت زندگی تأثیرگذار خواهد بود. پژوهش‌ها نشان داده که همسان همسری با مطلوبیت رابطه زناشویی، رابطه معنادار و مثبتی دارد. بهترین تشبیه برای این موضوع،  آیه «هُنَّ لِبَاسٌ لَّکُمْ وَأَنتُمْ لِبَاسٌ لَّهُنَّ؛ آنها برای شما لباس هستند و شما هم برای آنها لباس هستید» است.  
 
مقصود ما کفویت صد درصدی نیست. اینکه هر دو یک غذا و نوشیدنی و رنگ و ... را دوست داشته باشیم، کفویت نیست و این مسئله از کیفیت زندگی می‌کاهد. راهی که هیچ پستی و بلندی و پیچ و خمی نداشته باشد، قطعاً کسل کننده خواهد بود و در زندگی نیز همینطور است. کفویت اعتقادی نیز حائز اهمیت است، اینکه هر دو مسلمان باشیم، کفویت فرهنگی، اقتصادی، شخصیتی و روحی و روانی، سیاسی در ازدواج مهم است. در غیر این صورت چالش‌های زیادی در زندگی به وجود خواهد آمد.  
 
آنچه مهم و غیرقابل چشم‌پوشی است، کفویت یا همسانی دینی و ایمانی و شخصیتی است و کفویت فرهنگی، اقتصادی و سیاسی قابل چشم پوشی است، اما اگر باشد، قطعاً در کیفیت زندگی تأثیر خواهد داشت و سلامت و صمیمیت زندگی را افزایش خواهد داد.
 
معیار دیگر سلامت جسمانی است، یعنی باید با فردی ازدواج کنیم که بیماری خاصی نداشته باشد. در روایتی از حضرت رسول اکرم(ص) نقل شده است؛ با زن سیاه چهره‌ای که توانایی حمل بارداری دارد، ازدواج کنید ولی با زن زیبای نازای عقیم ازدواج نکنید. در واقع درست است که زیبایی در انتخاب همسر ملاک است، اما داشتن توانایی بارداری از زیبایی مهمتر است.  
 
سلامت عمومی نیز معیار مهم دیگری است که باید آن را مورد توجه قرار داد. بحث اعتیاد به مواد مخدر، مشروبات الکلی، قرص‌های روانگردان و یا اعتیاد به قمار، مردم  آزاری، بیماری‌های ژنتیکی و ... اهمیت زیادی دارد و عدم توجه به آن می‌تواند زندگی افراد با چالش‌های عدیده‌ای روبرو کند. در این راستا بیماری مقاربتی، HIV، HPV، مشکلات و هویت جنسی، همجنس‌گرایی، دگرجنس‌گرایی، فانتزی‌های جنسی یا نامتعارف، خودآزاری، دگرآزاری و ... هم می‌تواند در معیار‌های ما تأثیرگذار باشد.  
 
آخرین معیار برای زندگی موفق، علاقه و قصد ازدواج است. شخصی نزد امام صادق(ع) آمد و گفت می‌خواهم با زنی ازدواج کنم، اما پدر و مادرم مایلند با فرد دیگری ازدواج کنم. امام صادق(ع) فرمودند، با زنی که خودت مایل هستی ازدواج کن و زنی را که پدر و مادرت انتخاب کرده‌اند، رها کن. این مسئله نشان دهنده اهمیت عشق و علاقه است که نباید خواسته‌های خودمان را بر فرزندانمان تحمیل کنیم. وقتی امیرالمؤمنین به خواستگاری حضرت فاطمه زهرا(س) آمدند، حضرت نگفتند این فرد را انتخاب کن. بلکه از حضرت صدیقه طاهره، سوال کردند که مایل به این ازدواج هستی یا خیر؟ بنابراین باید این موضوع را مورد توجه قرار داد. چرا که قرار است با قلب و نه عقلمان ازدواج کنیم. از این رو اگر فردی همه معیار‌ها را داشته باشد و عقلم آن را تأیید کند، اما قلبم آن را تأیید نکند، قطعاً این زندگی سختی‌ها و ناملایمات زیادی را در پی خواهد داشت.
 
برای شاخص‌های ازدواج موفق ۶ معیار را گفتیم؛ سلامت دینی، اصالت خانوادگی، سلامت اخلاقی، همسان همسری، سلامت جسمانی و علاقه؛ که هر یک از آنها می‌تواند در ازدواج موفق تأثیرگذار باشد.
 
ایکنا ـ آیا دارا بودن همه این شاخص‌ها لازم است و نبود یکی ممکن است مانع ازدواج شود یا اینکه این شاخص‌ها نسبی است؟  
 
وجود این شش معیار ضروری است و نمی‌توانیم از آنها چشم‌پوشی کنیم، شاید بتوانیم در بحث سلامت جسمانی با فردی ازدواج کنیم که با فردی معلول یا جانباز ازدواج کند، مگر ما چند نفر را داریم که می‌تواند این سختی‌ها را به جان بخرد و در ازدواج با چنین فردی، زندگی خوب و موفقی داشته باشند. اما در مسائلی، چون کفویت فرهنگی و اقتصادی در صورتی که فرد ایمان و شخصیت بالایی داشته باشد، می‌تواند از آنها چشم‌پوشی کند. در غیر این صورت نمی‌توان از این معیار‌ها هم چشم‌پوشی کرد.  
 
ایکنا ـ اشتباهات رایج در انتخاب همسر چیست؟
 
برخی افراد را حتماً دیده‌اید که هنگام ازدواج با عشق و علاقه ازدواج کرده‌اند و با میلیارد‌ها تومان هزینه زندگی مشترک خود را آغاز کرده‌اند، اما کمتر از چند سال این زندگی از هم پاشیده و به طلاق ختم شده است. اکنون هم می‌بینیم که آمار‌ها نشان می‌دهد از هر سه ازدواج یک مورد طلاق است و از دو مورد باقی مانده نیز یک مورد دچار طلاق عاطفی می‌شوند و شاید بتوان گفت؛ یک سوم ازدواج‌ها، معیار‌های زندگی متعادل را دارا هستند.
 
در کتاب «برای ما شدن» مراحل ازدواج را به دو بخش تقسیم کرده‌ام، مراحل ازدواج عوامانه و مراحل ازدواج موفق. ازدواج عوامانه؛ قطعاً دیده‌ایم که دختر و پسری در دانشگاه یا محیط کار، مهمانی یا ... با هم آشنا می‌شوند و در ابتدا از ویژگی‌های ظاهری هم خوششان می‌آیند و جذابیت‌های ظاهری و ... سبب می‌شوند به سمت هم جذب شوند. در صورتی که این مدت آشنایی بیشتر شود، احساس وابستگی میان آنها ایجاد می‌شود و به قول خود این افراد که می‌گویند فقط به هم صبح بخیر می‌گوییم و صحبت رسمی داریم ولی اگر این پیا‌م‌ها و صحبت‌های رسمی قطع شود، ناراحت می‌شوند، چون این وابستگی ایجاد شده است و این شروع عشق است و تصور می‌کنند عاشق همدیگر و بهترین فرد برای همدیگر هستند و مراسم خواستگاری برپا می‌شود؛ بنابراین معیار‌های ازدواج عامیانه، آشنایی، عشق، خواستگاری و ازدواج است و با همین سرعت، دختران و پسران عاشق می‌شوند و وارد مقوله ازدواج می‌شوند. اما می‌دانیم که این ازدواج سرانجام خوبی ندارد و اشتباهاتی را به بار خواهد آورد و این اشتباهات می‌تواند غیرقابل جبران باشد.  
 
دختر و پسری که با هم آشنا و وارد رابطه عاطفی می‌شوند، در ابتدا شخصیت اصلی و ویژگی‌های فردی خود را بروز نمی‌دهند و به گفته یک دانشمند روانشناسی، انسان‌ها در روابط اجتماعی خود از نقاب استفاده می‌کنند. یعنی لزوماً در جامعه آنطور که در میان اعضای خانواده هستند رفتار نمی‌کنند. دختر و پسر هم وقتی وارد یک رابطه عاطفی می‌شوند، من و شخصیت اصلی نمایان نمی‌شود. یعنی اگر فرد خسیس، بددهن، بداخلاق، سلطه‌گر باشد و دست بزن داشته باشد، در روابط آشنایی نمی‌تواند نسبت به آنها شناخت پیدا کند و این شروع یک پیچ خطرناک در زندگی است که می‌تواند زندگی را به پرتگاه بکشاند.  
 
هر چند برخی از جوانان می‌گویند ما تجربه داریم و می‌توانیم به شناخت برسیم و ویژگی‌های فردی او را در مدت شش ماه یا یک سال رابطه آشنایی بشناسیم. کتابی با عنوان «تحلیل و بررسی ازدواج سفید در ایران» را نوشته‌ام و با افراد زیادی که هم‌خانگی را تجربه کرده بودند، مصاحبه کردم. خانمی می‌گفت، سه سال با فردی هم خانه بودم و بعد از سه سال گفتم، وقتش است که با هم ازدواج کنیم، چون یکی از دلایل ازدواج سفید، مقدمه‌ای برای ازدواج است و با هم ازدواج کردیم، اما بعد از یک سال طلاق گرفتم. دلیل طلاق هم این بود که می‌گفت؛ بعد از سه سال هم‌خانگی، برخی از ویژگی‌های فرد مقابلم را نفهمیده بودم. یکی از آنها خساست او بود و ما چون در هم‌خانگی، زندگی شراکتی(دانگی) بود من این موضوع را متوجه نشده بودم، اما در زندگی مشترک متوجه این موضوع شدم و آزادی عملی که پیش از ازدواج داشتم، در زندگی مشترک نداشتم؛ بنابراین این سیکل معیوب می‌تواند ما را در زندگی مشترک به عدم موفقیت سوق دهد.
 
بنابراین در ازدواج عوامانه، اختلالات شخصیتی فرد مقابل را نمی‌شناسم، چون عاشق او شده‌ام و به اینکه فرد خوشیفته، وابسته، مردم آزار و ... است، توجه نمی‌کنم. یکی دیگر از مشکلات، اختلالات بالینی است. ازدواج درمان نیست و ما از ازدواج انتظار معجزه نداریم که یک فرد مریض را تحویل دهیم و یک فرد سالم تحویل بگیریم؛ بنابراین ابتدا باید مشکلات شخصیتی را بشناسیم و آنها را مورد توجه قرار دهیم.  
 
یکی دیگر از اشتباهات رایج، اختلالات هویتی است، اینکه فردی هویت لازم را کسب نکرده و سردرگم است و آنچه را از او می‌خواهید، نمی‌تواند به طور مستقل درباره آنها فکر کند. اشتباه دیگر، ازدواج اینترنتی است که در فضای مجازی با هم آشنا می‌شوند و همان سیکل معیوب را طی می‌کنند و وقتی ازدواج می‌کنند، از همدیگر طلاق می‌گیرند.
 
اشتباه دیگر عدم توجه به باور‌های غیرمنطقی و غیرمعقول است، اینکه دختری معتقد است، فردی که به خواستگاری‌اش می‌رود باید صد درصد مورد اعتماد او باشد. یا ازدواج کنم، همه مشکلاتم حل می‌شود، یا می‌خواهد ازدواج کند تا نیاز‌های جنسی اش برطرف شود و یا اگر با فلانی ازدواج کمک کنم، حتماً خوشبخت می‌شوم.  
 
اشتباه رایج دیگر، داشتن دلایل غلط برای ازدواج است، افرادی که فلسفه صحیحی برای ازدواج ندارند، با مشکل مواجه می‌شوند، اینکه با ازدواج می‌خواهد جلوی والدینش بایستد و آنها را متوجه کند که بزرگ شده است و با این کار قدرت‌نمایی کند،‌یا بخواهد از زیرسلطه والدینش فرار کند.  
 
ایکنا ـ چطور می‌توان به این شاخص‌ها دست یافت؟
 
در ابتدا مطالعه کتاب‌ در این زمینه مؤثر است و کتاب قطعاً دوست خوبی برای رشد است و انسان را در مسیر زندگی صحیح هدایت می‌کند. راه دیگر مشاوره است، اینکه با فردی متخصص، عاقل و دانشمند مشورت کنیم و به خودشناسی برسیم و معیار‌ها را از صفات شخصی استخراج و به یک جمع‌بندی کلی برسیم. این مشاوره می‌تواند سازنده و مؤثر باشد. حضرت علی(ع) می‌فرمایند؛ کسی از لغزش و خطا، مصون می‌ماند که در کار‌ها با دیگران مشورت کند.  
 
راه سوم، شرکت در کارگاه‌ها و کلاس‌های مهارتی است. در موقعیتی هستیم که مراکز مشاوره آنلاین، حضوری، آفلاین، پادکست‌های صوتی و ... وجود دارد و می‌توان از آنها بهره گرفت. نکته قابل توجه در این زمینه، فردی است که آموزش می‌دهد، چون متأسفانه دو گروه افراد در حیطه روانشناسی فعالیت می‌کنند، افرادی که معتقد به روانشناسی اسلامی و مبانی دینی هستند و افرادی که مخالف مبانی دینی و اسلامی هستند. اگر ندانم که این فرد، معتقد یا غیرمعتقد است، در مسیری که انتخاب می‌کنم می‌تواند اثرگذار باشد و مرا به بیراهه بکشاند. راه دیگر که می‌تواند کمک کننده باشد، دوستی با افراد معتقد و موفق است که ما را در ریل صحیح قرار دهند.  
 
سخن پایانی؟
 
کتاب «برای ما شدن» را به این هدف نوشته‌ام که نکات کاربردی در آن مطرح شود و از بحث‌های نظری دور باشد. هر چند در برخی موارد مانند تعریف ازدواج، هدف ازدواج و ... بحث نظری لازمه کار است؛ بنابراین سعی شده قالب کتاب طوری باشد که نکات به روز و کاربردی بیان شود و توصیه‌ام به مخاطبان این است که کتاب را به ویژه فصل چهارم که درباره معیارها، تحلیل سؤالات خواستگاری و ... است را با دقت بخوانند؛ چراکه می‌تواند ما را در شناخت یک فرد ایده‌آل کمک کند.
 
صرفاً خواندن این کتاب و کتاب‌های دیگر نمی‌تواند ما را غنی و بی‌نیاز کند و ما با خواندن آنها نکات اصلی را به دست می‌آوریم، اما اینکه بخواهیم خودمان براساس دانش خودمان تصمیم بگیریم، غلط است و در نهایت چه کتاب خوانده باشید یا نه، مشورت کردن و مشاوره پیش از ازدواج توصیه می‌شود.
 
گفت‌وگو از سمیه قربانی
انتهای پیام

نظر شما