حج یک مناسک است؛ اعمالی مشخص و به صورت دقیق از پیش تعیین شده که همه مسلمانان حاضر در این مراسم باید به صورت دقیق آن را انجام دهند. اما آیا منظر و مقصود خداوند از قرار دادن حج به عنوان یکی از فروع دین اسلام انجام ظاهری همین اعمال است؟
مطالعه احادیث حضرت رسول(ص) و ائمه اطهار(ع) و نیز کتابهای بزرگان دین در خصوص حج حکایت از وجود اسراری ژرف در پس هر عملی در این مناسک دارد. اسراری که مطالعه و آشنایی با آنها موجب به کمال مطلوب رساندن عمل عظیم حج میشود.
خبرگزاری ایکنا ضمن آرزوی حجی مقبول برای همه زائران بیتالله الحرام، درس گفتارهای اسرار حج را با تدریس حجتالاسلام عبدالحسن افتخاری، استاد حوزه و دانشگاه و روحانی کاروانهای حج تهیه کرده است تا گامی در جهت آشنا کردن هرچه بیشتر زائران با اسرار حج برداشته شود.
هجدهمین بخش از این مجموعه با موضوع «قربانی و حلق» را با هم میبینیم و میخوانیم.
سخن از منا بود و مبارزهای که در منا با تمامی نمادهای شیطانی وجود دارد و کندن چنگالهای شیطان که در قلب و روح زائر حج فرو رفته و پرتاب آن چنگالها به سمت خود شیطان که سهم خودت از من را بگیر که پلیدی، ظلمت و تاریکی را نمیخواهم. من به دنبال نورانیت هستم و در روایت این چنین آمده است که هر سنگی را که حاجی پرتاب میکند خداوند به او نورانیتی میدهد.
وقتی رمی جمره تمام شد، آنوقت زائر از معرفتی که در عرفات به دست آورده، از نزدیکی که با ذکر در مشعر به دست آورده و از مبارزهای که دارد توان خود را کامل کرده، اما یک چیزی باقی مانده و آن این است که با علاقههای طبیعی خودش، با عشقهای عادی خود، با تمایلات نفسانی خود چه کار باید کند؟ حاجی نزدیکی به خدا را دوست دارد، با دشمن خدا میجنگد، اما چیزهایی هم درون او وجود دارد که باید تکلیف خودش را با آنها روشن کند و آن احساسهای خوب او برای لذت بردن از مسائل طبیعی زندگی است.
کسی به زائر حج نگفته لذت نبر اما اگر این لذت بخواهد مانع او شود چه؟ حاجی! شیطان را با سنگ زدی و با او درگیر شدی اما اگر هوا و هوسها و علاقهها و تمایلاتت مانع رفتن تو به سوی خدا شود با آنها چه کار میکنی؟ اگر ابراهیم(ع)، پیامبر توحیدی و شیخالانبیاء هم باشی اما علاقه به اسماعیل بخواهد راه تو را ببندد تو چه خواهی کرد؟ آنجاست که زائر حج بعد از رمی جمره قربانی ذبح میکند.
زائر حج تمامی مسیری که ابراهیم(ع) رفته همه را یکجا جمع میکند و به جای ذبح اسماعیل خودش، تمام هوسهای خودش را که در حیوانیت انسان جمع شده است به شکل حیوانی در بیرون ذبح و اعلام میکند: من هر چیزی را که بخواهد مانع از رسیدن من به خدا شود را ذبح میکنم و از مسیر برمیدارم.
زائر حج گوسفند ذبح میکند و بعد از آن تهماندههای خطا، اشتباه، هوس و زیباییهای ظاهری خودش را با تراشیدن سر(نه کوتاه کردن مو) بیرون میریزد و با حلق سر و تراشیدن مو و کندن زیباییها، خود را از آخرین نمایشهای خودنمایانه بیرون میکشد.
و اینجاست که حاجی تو دیگر خودنما نیستی. اگر قرار است از حالا به بعد خودت را نشان دهی، وقتی کسی تو را میبیند، دیگر نباید تو را ببیند؛ باید خدا و ایمان را در وجود تو ببیند. پاکی، تعهد و علاقه به خوبیها را در تو ببیند و باید بوی خدا بدهی.
آن زمان است که روز دهم ذیالحجه عید خواهد بود. عید قربان، عیدی که همه چیز را پای دوست قربانی کردی و این میشود اعمال روز عید قربان و پاکی فرد و در اینجا فرد حاجی میشود اما اعمال دیگر او که با ورود در حرم کامل میشود هنوز باقی مانده است.
بعد از آن وارد حرم و مسجدالحرام میشود و به طواف کعبه میپردازد و دیگر این حاجی آن فردی نیست که یک زمانی احرام پوشید و از حرم رفت، بلکه فرد دیگری شده، منزلهایی را طی کرده و حاجی شده و یک بار دیگر با حس و حال دیگری به حرم بازگشته است.
انتهای پیام
نظر شما