12آبان ۱۳۶۲ یک فروند هواپیمای جنگندهِ دشمن که در حال بمباران مواضع نیروهای ایرانی بود، توسط رزمندگان گردان پدافند لشکر ۲۷ سقوط کرد و خلبان آن با چتر به زمین آمده و توسط نیروهای ایرانی اسیر شد. اسارت این خلبان یکی از خاطرات جالب امیر راحمی، از همرزمان سردار شهیدعباس کریمی، است که در کتاب «حبیب تولدی دیگر» آمده است. در این روایت آمده است: «بچههای ما حین عملیات «والفجر۴» توانستند یکی از هواپیماهای میگِ عراقی را سرنگون کنند و خلبان آن را به اسارت بگیرند. این خلبان را آوردیم پیش عباس کریمی، فرمانده تیپ ۲ سلمان. خلبان، درشتهیکل و قوی بود. هیکلش در برابر جثه لاغر و ضعیف عباس، خیلی بزرگ به چشم میآمد. عباس با او همصحبت شد و توانست اطلاعات کافی از او بگیرد. چند روز بعد عباس دوباره آمد و گفت: «میخواهم خلبان را ببینم» وقتی با او شروع به صحبت کرد، خیلی زود خودمانی شدند. یکبار به خلبان گفتم: «فکر میکنی این مرد چه کاره است؟» خلبان گفت: «جُند مکلف» یعنی «سربازِ وظیفه.» وقتی به او گفتم که حاج عباس، فرمانده تیپ است، تعجب کرد. پرسید: «چطور یک فرمانده تیپ حاضر شده با من همصحبت شود و اینطور خودمانی و دوستانه رفتار کند؟!» برایش قابل تصور نبود. از آن وقت به بعد، خلبان بعثی هروقت حاج عباس را میدید، با او به احترام برخورد میکرد. حتی میگفت: «مرا بهعنوان سرباز خودت بپذیر و بگذار تا در کنارت بجنگم.» (منبع/ فارس)
∎وقتی خلبان بعثی میخواست سرباز ایرانی شود!
صاحبخبر -
نظر شما