جوان آنلاین: عملیات بیتالمقدس ۷ در ۲۳ خردادماه ۱۳۶۷ آخرین عملیات آفندی ایران در دفاع مقدس بود. علت انجام این عملیات، تکهای گسترده دشمن بود که در ماههای آخر جنگ یکی پس از دیگری انجام میگرفتند. در تاریخ جنگ میخوانیم که بعثیها در سه ماهه پایانی دفاع مقدس، پس از سالها از لاک دفاعی خارج شدند و حالت هجومی به خود گرفتند. در این مرحله از جنگ، دشمن ابتدا در ۲۸ فروردین ۶۷، فاو را از ایران پس گرفت و سپس با هجوم به شلمچه، متصرفات ایران در عملیات کربلای ۵ را دوباره ازآن خود کرد. در اینجا بود که فرماندهان نظامی کشورمان تصمیم گرفتند عملیات بیتالمقدس ۷ را طرحریزی و به اجرا بگذارند تا دوباره دشمن را به عقب برانند. در گفتوگویی که با علی محمودی از رزمندگان و راویان جنگ داشتیم؛ مروری به آخرین عملیات آفندی بزرگ کشورمان در دفاع مقدس انداختیم.
اگر میشود برای شروع، یک تحلیل از شرایطی داشته باشیم که باعث شد عملیات بیتالمقدس ۷ درخرداد ۶۷ انجام بگیرد.
در بهار سال ۶۷، روندی که عادت کرده بودیم در جبهه شاهدش باشیم برعکس شده بود. به این معنی که ما از سال ۱۳۶۰ حالت هجومی داشتیم و از شکست حصر آبادان (پنجم مهرماه ۱۳۶۰) تا عملیات والفجر ۱۰ (اسفندماه ۱۳۶۶) طرف حملهکننده ما بودیم و عراق در لاک دفاعی فرو رفته بود. اما به محض اینکه سال ۱۳۶۷ شروع شد؛ ورق برگشت. این بار عراق حمله میکرد و ما دفاع میکردیم. ۲۸ فروردین بعثیها به فاو که منطقه بسیار مهمی برای عراق بود؛ حمله کردند و ۳۶ ساعته آن را پس گرفتند. بعد اعلام شد که به شلمچه حمله خواهند کرد. ایران خط شلمچه را تقویت کرد منتها خط دفاعی ما در چهارم خرداد ۱۳۶۷ شکست و متصرفات ایران در کربلای ۵ هم از دست رفت.
الان در خردادماه قرار داریم و میخواهیم بیشتر روی حوادث این ماه تمرکز کنیم. چه اتفاقهایی در آن روزها میافتاد که خط مهمی، چون شلمچه اینطور سریع شکست؟
بعد از پایان عملیات کربلای ۵ که توان زیادی از دو طرف گرفت؛ اینطور احساس میشد که برخی از فرماندهان نظامی و تعدادی از سیاستمداران که امور جنگ را مدیریت میکردند نسبت به پیروزی قاطع در جنگ ناامید شده بودند. زمزمههایی شنیده میشد که قرار است جنگ تمام شود و این شایعات باعث دلسردی اقشاری میشد که بار اصلی جنگ را به دوش داشتند. از طرف دیگر جنگ در سال هشتم قرار داشت و توان مالی و انسانی کشور تحلیل رفته بود. جبهه ایران تکیه اصلیاش روی نفرات بود. به نوع حملات ما که دقت کنیم؛ میبینیم شبها رزمندگان ما میرفتند و خط دشمن را میگرفتند و روز که میشد مقابل تانکهای دشمن دفاع میکردند. جنگ نفر و تانک یعنی همین! یعنی نفر با هر چه توان داشت مقابل ادوات زرهی دشمن میایستاد و با جانفشانی خط را حفظ میکرد. نقطه قوت ما که همین نیروی انسانی جان برکف بود در اواخر جنگ رو به تحلیل رفت و اعزامها کمتر شد یا حتی در بین برخی از اقشار دلسردی به جود آمد؛ جبهه خودی به نسبت سالهای اول جنگ ضعیفتر شد. در طرف مقابل، عراق بعد کربلای ۵ آنقدر تسلیحات از ابرقدرتها گرفت که به تعداد لشکرهایش افزود.
گزارشهایی هم وجود دارد که در تک دشمن در فاو یا شملچه برتری نفری بعثیها نسبت به رزمندگان بسیار زیاد بود.
بله! همینطور است. در فاو آنها با سپاه گارد ریاست جمهوری که ۹ لشکر زرهی بود؛ حمله کردند. درحالی که ما آنجا شاید یک لشکر نیرو داشتیم. یا در شلمچه برتری عددی دشمن نسبت به رزمندگان چهار به یک بود. یعنی در خط تقویت شده شلمچه نهایتاً ما توانسته بودیم آنقدر نیرو جمع کنیم که تعداد نیروهای ما نسبت به دشمن یک نفر به چهار نفر میشد. عراق نسبت به فاو با نیروهای بیشتری به شلمچه حمله کرده بود. گزارش شده که تعداد یگانهای آنها تا حدود ۱۳ لشکر هم میرسید. (لشکرها را هر کدام ۱۰ هزار نفر در نظر گرفتهام) خب مگر وسعت منطقه شلمچه چقدر است که عراق با توان ۱۳۰ هزارنفر یا بیشتر به آنجا حمله کند؟ در آنجا آبگرفتگیهایی وجود داشت که در فصل گرما و خصوصاً داغی خردادماه، این آبگرفتگیها خشک شده بود و تانکهای دشمن توانستند از منطقه عبور کنند و خودشان را به خط دفاعی ما برسانند. به رغم مقاومت رزمندگان، خط شملچه ظرف چند ساعت شکست و متصرفات کربلای ۵ از دست رفت.
به عملیات بیتالمقدس ۷ بپردازیم. کمتر از ۲۰ روز بعد از حمله عراق به شلمچه، ما این عملیات را در همان منطقه انجام دادیم که ظاهراً پاسخی به تک عراق بود؟
درواقع عملیات بیتالمقدس ۷ واکنشی سریع به عملیات بعثیها و حملهشان به شلمچه بود. اگر ما میتوانستیم به سرعت وارد عمل شویم و قبل از این که بعثیها در شلمچه جا خوش کنند آنها را به عقب میراندیم، شاید میتوانستیم نوار پیروزیهایشان را در آن مقطع از جنگ قطع کنیم. عراق مهندسی قوی داشت. اگر به او اجازه میدادیم جاگیر شود؛ به حتم دوباره کانالها و موانع زیادی در منطقه ایجاد میکرد؛ لذا باید به سرعت به آنها حمله میکردیم و شلمچه را پس میگرفتیم. البته این شلمچه که رویش صحبت میشود قسمتی است که داخل عراق قرار دارد. به هرحال عملیات بیتالمقدس ۷ با هدف پس گرفتن منطقه شلمچه و متصرفات عملیات کربلای ۵ در ۲۳ الی ۲۵ خرداد سال ۱۳۶۷ انجام گرفت. در مرحله اول موفق، اما در مرحله دوم ناموفق بود و رزمندگان دوباره به خطوط قبلی بازگشتند و متأسفانه بیتالمقدس ۷ با عدمالفتح روبهرو شد.
چرا بیتالمقدس ۷ نتوانست به اهدافی که میخواست برسد؟
یکی از دلایلش همان توازن نداشتن قوا بود که در ماههای آخر جنگ شاهد بودیم. ایران با یگانهایی از چند لشکر به دشمن حمله کرد. منتها آنها هم لشکرهای تقویت شدهشان را وارد میدان کردند. جالب است که به رغم برتری نفری و تسلیحاتی دشمن، رزمندگان توانستند در شب اول عملیات، خط دشمن را بشکنند و تا غرب کانال پرورش ماهی هم پیشروی کنند. منتها با شروع پاتکهای دشمن، بعثیها آنقدر تانک و ادوات سنگین وارد میدان کردند که حفظ این خطها با نیروهای موجود امکانپذیر نبود. از طرف دیگر عمق منطقه عملیاتی از خط خودی تا خط دشمن بسیار زیاد بود. وسعت منطقه به لحاظ عرضی زیاد نبود، بلکه عمق منطقه زیاد بود که باعث میشد تدارکات به خوبی انجام نگیرد. وقتی که هوا روشن شد، گرمای آفتاب خردادماه، یک مشکل بزرگی را برای رزمندهها ایجاد کرد. اتفاقاً آن سال خردادماه به لحاظ گرما رکورد هم زده بود. فشار دشمن از یک طرف و گرمای هوا از طرف دیگر باعث شد که رزمندگان نتوانند خطوط تصرف شده را حفظ کنند. رزمندگان باید در گرمای ۵۰ درجه جنوب با تانکهای دشمن رو بهرو میشدند. آن هم در حالی که برخی از یگانها از تدارکات لازم مثل آب کافی برخوردار نبودند؛ لذا در ظهر روز دوم عملیات (۲۵خرداد) آخرین مقاومتها مقابل موج پاتکهای دشمن انجام گرفت و نهایتاً بعدازظهر دستور عقبنشینی صادر شد. همان مشکل عمق زیاد منطقه که عرض کردم اینجا خودش را نشان داد. بچههایی که خودرو گیرشان نیامده بود؛ مجبور شدند چند کیلومتر را پیاده زیر آفتاب داغ طی کنند و خودشان را به خط خودی برسانند. البته عملیات بیتالمقدس ۷ دستاوردهایی هم به لحاظ انهدام نیروهای دشمن و وارد کردن تلفات زیاد به آنها داشت.
بعد از این عملیات ما دیگر عملیاتی در دفاعمقدس نداشتیم؟
بیتالمقدس ۷ در واقع آخرین عملیات آفندی ما بود. یعنی عملیاتی که ما حملهکننده و دشمن دفاع کننده بود. بعد از این بیتالمقدس ۷، دو عملیات بزرگ دیگر هم انجام دادیم که هر دو به نوعی پدافندی بودند. عملیات گسترده «لبیکیاخمینی» که به آن عملیات سرنوشت هم گفته میشود؛ در پاسخ به هجوم سراسری دشمن در ۳۱ تیرماه ۱۳۶۷ بود. در این عملیات نیروهای دشمن با گذشتن از مرزهای بینالمللی مثل ابتدای جنگ قصد تصرف شهرهای مهمی، چون خرمشهر را داشتند که رزمندگان با ایستادگی مقابل دشمن آنها را مجبور به عقبنشینی کردند. عملیات مرصاد هم که مردادماه ۶۷ در پاسخ به هجوم نظامی منافقین صورت گرفت که آن هم موفقیتآمیز بود و نفاق با دادن تلفات بسیار مجبور به عقبنشینی و فرار شد.
نظر شما