شناسهٔ خبر: 67108516 - سرویس علمی-فناوری
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه‌ آسیا‌نیوز | لینک خبر

فردای روشن، حرکت به سمت پایداری؛

مزایا و معایب انرژی های تجدید پذیر

افزایش دمای زمین در اثر پدیده اثر گلخانه‌ای و تغییرات اقلیمی، از بزرگترین چالش‌های زیست‌محیطی عصر حاضر هستند که توجه اندیشمندان بسیاری از حوزه‌ها را به خود جلب کرده‌اند.

صاحب‌خبر -

آسیانیوز -  در این میان سوخت¬های فسیلی در اثر سوزاندن باعث واردشدن حجم زیادی از گاز کربن‌دی‌اكسید به جو می‌شوند که تاثیر مستقیمی بر افزایش دمای زمین و گرمایش جهانی(global warming) دارد؛ افزایش مصرف سوخت¬های فسیلی یکی از دلایل اصلی این پدیده می باشد. به علاوه مصرف انرژی به طور جهانی با افزایش تقاضا همراه بوده است به¬طوری¬که برای چشم‌انداز انرژی جهانی، پیش‌بینی می¬شود که تحت یک سناریوی معمول با در نظرگرفتن مصرف انرژی کشورهای پیشرفته و در حال توسعه، تقاضای انرژی تا سال2030، 60%(نسبت به سال2019) افزایش یابد که دوسوم این رشد تقاضای انرژی را کشورهای درحال توسعه‌ای مانند چین و هند تشکیل می‌دهند. به علاوه امروزه 78% انرژی دنیا از منابع فسیلی به دست می آید و با توجه به تجدیدناپذیر بودن منابع فسیلی احتمال تمام شدن این منابع نیز وجود دارد که در این صورت باید به دنبال جایگزین‌هایی برای آن¬ها بود. با توجه به تمام این اوصاف مدت¬هاست بشر به دنبال پیداکردن جایگزین¬هایی اقتصادی و تجدیدپذیر برای سوخت¬های فسیلی است.

میدان نفتی kern river در سال 1899 کشف شد و زمانی که مهندسان شرکت chevron برای استخراج نفت بیشتر، شروع به تزریق گاز و بخار به زمین کردند، احیا شد. تولید این میدان که در دهه 1960 به ده بشکه در روز کاهش یافته بود، هم‌اکنون به 85 هزار بشکه در روز رسیده است.شرکت chevronتکنولوژی مشابهی را در میدان نفتی Duri در اندونزی که در سال 1941 کشف شده بود، به کار برد که باعث افزایش تولید آن از 65 هزار بشکه در روز در اواسط دهه 1980 به 200 هزار بشکه شد.

در تحقیق گسترده‌ای که در سال 2000 توسط مؤسسه آمریکایی ژئولوژیک انجام گرفت، برآورد شد که نهایت ذخایر قابل کشف نفتی تحت قواعد بین‌المللی، حدود 3/3 تریلیون بشکه است که تاکنون حدود یک سوم آن استخراج شده است. انجمن تحقیقات انرژی دانشگاه کمبریج نیز برآورد کرد که کل ذخایر قابل دسترسی نفتی 8/4 تریلیون بشکه است؛ این برآورد بیشتر که توسط دانشگاه کمبریج زده شده، نشان می‌دهد که چگونه تکنولوژی جدید باعث کشف منابع بیشتر شده است.با برآورد افکار عمومی در این باره که ذخایر نیازهای آینده بشریت را تأمین خواهند کرد، شرکت‌های نفتی همچنین می‌توانند قانونگذاران را در زمینه باز کردن مناطقی مانند آلاسکا و دیگر مناطق برای اکتشافات جدید علاقه‌مندتر کنند.
در سطح جهانی، اوپک درآمد خود در سال‌های آینده را تضمین‌شده می‌بیند. این کارتل ِ 12 کشوری، که اخیرا آنگولا را به جمع خود اضافه کرد، 50% بازار نفتی جهان را در اختیار دارد که با توجه به کاهش تولید نفت در غرب، از 35% به این میزان افزایش یافته است.

صنعت نفت شهرتش را به خاطر کشف ذخایر جدید سوخت‌های فسیلی، در نقاط گوناگون جهان از صحراهای یخ‌زده سیبری تا آب‌های عمیق غرب آفریقا دارد؛ اما جستجوهای امروزی شکل دیگری به خود گرفته است. شرکت‌ها به میادین قدیمی روی آورده‌اند، چراکه تنها چند نقطه محدود دست نخورده در جهان باقی مانده است و از این چند نقطه نیز تنها چند تایشان قابل سرمایه‌گذاری است! عده‌ای در مورد مصرف سالانه نفت تحقیق کرده و این بحث را مطرح کردند که تولید جهانی نفت در سال 2017 به نقطه اوج خود می‌رسد و پس از آن شروع به افت می‌کند که در این مورد اظهار نگرانی کردند، اما بسیاری از مدیران نفتی، این تئورسین‌ها را متهم به نادیده گرفتن تکنولوژی می‌کنند. آنان بر این باورند که شرکت‌های نفتی، معمولا تنها یک بشکه از سه بشکه‌ای را که کشف می‌نمایند، استخراج می‌کنند و دو بشکه به علت سختی استخراج آن¬ها یا گرانی، همان¬جا باقی می‌ماند و معتقدند که رفتن به دنبال این منابع نادیده گرفته شده، شانس بزرگی ایجاد می‌کند.

«نانس سالری»، از مدیران شرکت Aramco عربستان می‌گوید: " ابزار جدید پنجره جدیدی را در توانایی‌های حفاری و استخراج نفت باز کرده است. کل ذخایر عربستان، حدود سه برابر میزانی است که در آمار رسمی این کشور، یعنی 260 میلیون بشکه اعلام شده که حدود یک چهارم کل ذخایر جهان است."

سال 2019، جهان حدود 31 میلیارد بشکه نفت مصرف کرد و به علت رشد اقتصادی و جمعیت به ویژه در کشورهای آسیایی و کشورهای در حال توسعه پیش‌بینی می‌شود تا تقاضای نفت تا سال 2030، 40% افزایش یابد و به 43 میلیارد بشکه برسد.

کارشناسان برآورد می‌کنند، در مناطقی مانند کانادا، ونزوئلا و آمریکا حدود یک تریلیون نفت خام سنگین به اشکال گوناگون وجود دارد که با روش‌ها و تکنولوژی‌های جدید بازیافت و بهره‌برداری و استخراج، می‌تواند به سوخت مایع تبدیل شود.

اما این پیش بینی اتمام نفت تا چند سال دیگر، هر از چند یک بار موعد جدیدی برای اتمام ذخایر فسیلی تعیین کرده؛ اما هنوز که هنوز است این اتفاق رخ نداده و ذخایر نفتی دنیا محکم سر جایشان ایستاده اند! اما خب این دلیلی نمی‌شود که فکر شود این ذخایر ابدی هستند.

در چند وقت اخیر دوباره این بحث‌ها سر زبان‌ها افتاده است. یکی از علمی‌ترین این بحث‌ها را نشریه اکوتریسیتی انجام داده که عمر ذخایر فسیلی جهان را نهایتا تا پایان قرن حاضر می‌داند. (2100 میلادی)

سوخت‌های فسیلی همان گونه که از نامش هم برمی¬آید، از روزگاران دیرین بر زمین جای گرفته اند. کارشناسان عمر نفت دریای شمال را ۱۵۰ میلیون سال تخمین می‌زنند، که به این معناست که زغال سنگ بریتانیا ریشه در حدود ۳۰۰ میلیون سال پیش دارد. با این که به احتمال زیاد انسان‌های باستان، مثلا در عصر آهن نیز از سوخت‌های فسیلی استفاده می‌کردند، اما تازه حدود دویست سال می‌شود که استخراج گسترده از منابع فسیلی آغاز شده است، یعنی از زمانی که عصر انقلاب صنعتی نام گرفته و در آن کارخانه‌ها برای چرخیدن دستگاه هایشان نیازمند انواع سوخت‌های فسیلی شده اند.حالا این منابع که میلیون‌ها میلیون سال دست نخورده و بکر در اعماق زمین خفته بودند، در اندک زمانی به جایی رسیده اند که نه تنها دانشمندان و کارشناسان آن‌ها را رو به پایان ارزیابی می‌کنند، بلکه استفاده بی رویه از آن‌ها تاثیرات مخربی نیز روی محیط زیست گذاشته است.

سوخت‌های فسیلی فرم‌های متراکمی از انرژی را در خود دارند. این انرژی متراکم در طی میلیون‌ها سال در این سوخت‌ها گرد آمده است. نکته مهم، اما این که اگر این سوخت‌ها به پایان برسند، می‌توان گفت که برای همیشه تمام شده اند و باید میلیون‌ها سال بگذرد تا چنین ذخیره‌ای از این نوع سوخت‌ها در اعماق زمین شکل گیرد. مدت‌ها تصور می‌شد منابع نفتی محدود و در افق زمانی میان‌مدت تمام شدنی است، و طبعا هر چه زمان می‌گذرد ارزش واقعی آن بیشتر می‌شود. بنابراین کشورهای نفت‌خیزی مثل ایران بهتر است در استخراج نفت عجله نکنند.

توجیه دیگر هم این بود که منابع زیرزمینی یک ثروت بین نسلی هستند و ما حق نداریم آن‌ها را بیش از حد (بیش از سهم نسل خودمان) استخراج کنیم. در واقع برای مدت‌ها مساله اصلی تحلیلگران بازار انرژی «پیک عرضه نفت» بود و این که چه زمانی عرضه‌ی نفت به اوج خودش می‌رسد و از آن پس کم‌تر و کم‌تر می‌شود و محدودیت آن بر اقتصاد کشورها فشار می‌آورد. اما پیشرفت تکنولوژی (بهره‌ وری تولید)، ظهور انرژی‌های تجدیدپذیر و حتی کشف ذخائر مختلف و متنوع‌تر نفت و گاز به ما نشان داد این باور غلط است. آنچه در این میدان اهمیت دارد «پیک تقاضای نفت» است نه عرضه‌ی آن. به عبارت دیگر خیلی زودتر از آن‌که عرضه‌ی نفت در جهان محدود شود، تقاضا برای آن فروکش خواهد کرد و آن جاست که روزی برسد که ما نفتی در زیر زمین داشته باشیم که خواهانی ندارد!

بنابراین مساله این نیست که تا کِی نفت داریم. مساله اصلی این است که تا کِی نفت ما خریدار دارد. به نظر می‌رسد به اندازه کافی متوجه این موضوع مهم نیستیم و این فرصت خدادادی و ارزشمند را به سرعت از دست می‌دهیم.

ما در استخراج نفت جدا کوتاهی کرده‌ایم!

اگر توضیحاتی که در بالا آمد را بپذیریم، می‌بینیم که نفت یک دارایی ارزشمند است که به نظر می‌رسد ارزش واقعی آن در طول زمان در حال کاهش است. در این شرایط استراتژی درست برای استخراج چه باید باشد؟

طبیعی است که در چنین شرایطی باید همه‌ی ظرفیت خود را معطوف به استخراج حداکثری نفت و تبدیل آن به یک دارایی ارزشمند دیگر بکنیم. در این صورت می‌توانیم قبل از آن که نفت بی‌ارزش یا کم‌ارزش شود آن را به فروش برسانیم و از کاهش ارزش آن جلو‌گیری کنیم، و با سرمایه‌گذاری منابع حاصل از فروش نفت به منابع جدیدی دست ‌یابیم. در این صورت نه تنها نسل حاضر به خوبی از منافع آن بهره‌مند می‌شود بلکه می‌توانیم سهم نسل‌های آتی را هم بپردازیم. البته واضح است که اینجا یک «اگر» بزرگ وجود دارد:

اگر سیاستمداران و سیاستگذاران فعلی طمع نکنند و به بهانه‌های مختلف (افزایش حقوق کارمندان دولت، افزایش انواع یارانه‌ها و...) به جای سرمایه‌گذاری بلندمدت به عواید حاصل از استخراج نفت دستبرد نزنند! به هر حال تا بیش از این دیر نشده باید برای این «اگر» (که به کیفیت حکمرانی دولت ها برمی‌گردد) هم باید فکری بکنیم!

اول این که اگر ما با استخراج حداکثری نفت تلاش می‌کردیم سهم بیشتری در بازار نفت داشته باشیم، هزینه‌ی تحریم‌ برای امریکا بسیار بیشتر بود. فراموش نکنیم که رییس‌جمهور امریکا طبق قانون داخلی این کشور‌ موظف است تنها تا جایی با ابزار تحریم به ایران فشار بیاورد که عرضه نفت در بازار جهانی با مشکل روبرو نشود و متاسفانه می‌بینیم که در این زمینه موفق هم بوده است. هرچند تقریبا ایران از بازار نفت کنار گذاشته شده، همچنان عرضه نفت بر تقاضا مسلط است. در حالی که اگر ایران سهم بیشتری از این بازار را در دست داشت، (و البته مانند عربستان سرمایه‌گذاری‌های قابل توجهی در خارج از کشور انجام داده بود!) دیگر تحریم ایران به این سادگی نبود.

دوم این که اگر استخراج و فروش نفت ایران در انحصار دولت نبود، تحریم‌ها نمی‌توانست تا این اندازه اثربخش باشد. به عبارت دیگر قبل از تحریم اگر به بخش خصوصی به اندازه کافی میدان داده می‌شد تا مسیرها و مقاصد فروش نفت را متنوع کند تحریم‌ها فروش نفت ایران را قفل نمی‌کرد. حتی بعد از تحریم هم اعتماد و ورود بخش خصوصی می‌تواند در دور زدن تحریم‌ها بسیار راهگشا باشد. اما ظاهرا عدم اعتماد تاریخی به بخش خصوصی که هنوز در ذهن برخی تداعی‌کننده چپاول و غارت ثروت ملی است از یک سو و این باور باطل که نفت در آینده ارزشمندتر خواهد شد ازسوی دیگر، موانع جدی در برابر این تصمیم حیاتی حاکمیت است.

فرجام داستان و راهکارها

ظهور رویکردها و ابعاد جدید در رابطه با امنیت انرژِى بر پیچیدگی آن افزوده و ارائـه چـارچوب منسجم نظرى در مورد آن را بسیار سخت کرده است. درواقع، از یک سو ماهیت چندجانبه ایـن مفهوم ارائه تعریفی از آن را مشکل کرده و از سوى دیگر، از این مفهوم بـه عنـوان چتـرى بـراى پوشش بسیارى از موضوعات مرتبط با انرژى از جمله رشد و توسعه اقتصادى و قدرت سیاسـی وابزار سیاست خارجی در قالب دیپلماسی انرژى نیز استفاده می¬شود.

با وجود آنکه امنیت انرژى از دهه ١٩٧٠ به صورت جدى وارد ادبیات روابط بین الملل شده، اما بر امنیت عرضه که براى مصرف کنندگان حائز اهمیت است، در قالب رویکردى واقع گرا و ژئوپلیتیک تأکید بیشترى شده و امنیت تقاضاى مورد نظر تولیدکنندگان نادیده انگاشته شده است. این در حالیست که به هم پیوستگی امنیت انرژى کشورهاى تولیدکننده و مصرف-کننده را می¬توان از نقاط مشترک متعدد بین الگوهاى امنیت عرضه و امنیت تقاضا اثبات کرد؛ به طورى که هرگونه اختلال در امنیت تقاضاى کشورهاى تولیدکننده درنهایت امنیت عرضه مصرف کنندگان را نیز متأثر خواهد کرد.

درحالی که هر کشور امنیت انرژى خود را در قالب پارادایم امنیت ملی تعریف می کند، به غیر از ماهیت فراملی موضوع سیاست هاى انرژى، تصمیم گیرى در مورد چالش¬هایی مثـل تغییـرات آب و هوایی ناشی از استفاده از انرژى هاى فسیلی، فقر انرژى و دیگر موضوعات مربوط به توسـعه پایدار در پارادایم محدود و مضیق امنیت ملی امکان پذیر نیست و ضـرورت دارد یـک پـارادایم امنیتی جایگزین براى سیاست¬هاى انرژى تبیین شود که موضـوعات ملـی و فرا ملـی مـرتبط با انرژى را پوشش دهد.

امنیت انرژی عمدتًا به امنیت نفت و گاز اشاره دارد چرا که بخش عمده ای از سبد انرژی را ایــن دو حامــل انــرژی در اختیــار دارنــد. بطــور سـنتی امنیـت انــرژی، آمــال و آرزوی مصرف کننـدگان انـرژی در دریافـت منـابع کـافی انـرژی در قیمـت¬هـای قابـل پرداخـت ودریافت به موقع انرژی در همه زمان¬ها تعریف می شد. اما اکنون مفهوم امنیـت انـرژی تغییـریافته و امنیـت انـرژی چیـزی جـز امنیـت عرضـه انـرژی، تقاضـای انـرژی و صـنعت انـرژی به گونه ای توامان تعریف نمی گردد. در ادبیات اقتصاد انـرژی اکنـون همـه قبـول دارنـد کـه امنیت انرژی شبکه به هم تنیده ای از مـصرف کننـدگان، تولیدکننـدگان، شـرکت¬هـای نفتی و سیستم¬هـای انـرژی در هـر یـک از کـشورهای تولیـد ومصرف کننده است. بنابراین واضـح اسـت کـه اکنـون کـشورهای مـصرف کننـده بایـد ایـن واقعیت را بپذیرند و با شفاف سازی سیاست¬های انرژی خود و نیز غیرسیاسی کـردن صـنعت انرژی، فضای کافی را برای سرمایه گذاری مناسب و به موقع کشورهای دارندة ذخایر و نیـز شرکت¬های بین المللی نفتی فراهم آورنـد. در سـایه تـداوم همکـاری عناصـر اصـلی امنیـت انرژی و ادامه گفت وگوهای بین مصرف کنندگان و تولیدکنندگان و رفع موانع سیاسـی ـ مـالی در صنعت انرژی؛ می توان شاهد امنیت پایدار انرژی بود.

بنابراین و بر اساس آنچه گفته شد امروزه توسعه انرژی‌های تجدید پذیر در دنیا به یک امر «بی‌بازگشت» تبدیل شده و عمده کشورهای دنیا ازجمله ایران نیز در این زمینه برنامه‌های طولانی‌مدت برای خود دارند. فارغ از دغدغه‌های محیط‌زیستی و بالا بردن بهره ‌وری انرژی که عمدتاً به‌عنوان دلایل اولیه برای توسعه انرژی‌های تجدیدپذیر در دنیا ذکر می‌شود، بایستی اشاره کرد که بر اساس ارزیابی‌های انجام‌شده از سوی مرکز تحقیقات انرژی بریتانیا، توسعه این انرژی‌ها می‌تواند تحولی بنیادی در اشتغال ایجاد کند. به طوری که بر اساس ارزیابی‌های این مرکز، در حال حاضر متوسط ایجاد اشتغال در سوخت‌های فسیلی برابر با ۰.۱۴ شغل به ازای هر گیگاوات ساعت تولید انرژی است، این در حالی است که این رقم برای تولید هر گیگاوات ساعت انرژی از منابع تجدید پذیر برابر با ۰.۶۵ شغل است، که اگر بهره‌وری انرژی را نیز به آن اضافه کنیم این رقم برابر با ۰.۸۰ شغل برای هر گیگاوات ساعت انرژی می‌شود؛ یعنی حدود ۶ برابر بیشتر از ایجاد اشتغال در سوخت‌های فسیلی!

همچنین بر اساس آمار بانک جهانی، هر میلیون دلار سرمایه‌گذاری در بخش انرژی حدود ۵.۲ شغل در صنایع نفت و گاز، ۶.۹ شغل در بخش زغال‌سنگ، ۱۶.۷ شغل در بخش تعمیرات و بازسازی ساختمان، ۲۲.۳ شغل در بخش حمل‌ونقل، ۱۲.۵ شغل در بخش شبکه‌های هوشمند، ۱۳.۳ شغل در بخش انرژی باد، ۱۳.۷ شغل در بخش انرژی خورشیدی و ۱۷.۴ شغل در بخش بیومس (زیست‌توده) ایجاد خواهد کرد؛ و این یعنی اینکه سرمایه‌گذاری در بخش انرژی‌های تجدید پذیر می‌تواند حدود ۳ برابر حوزه‌های نفت و گاز اشتغال ایجاد کند.

بنابراین به نظر می‌رسد توسعه انرژی‌های تجدیدپذیر علاوه بر تضمین افزایش بهره‌وری و تأمین سلامت محیط‌زیست، می‌تواند متضمن ایجاد اشتغال بیشتر و رونق اقتصادی در صنعت انرژی شود. بد نیست اشاره شود که توسعه انرژی‌های تجدیدپذیر در کشور تا پایان سال ۹۵ توانست بیش از ۱۲ هزار شغل ایجاد کند؛ یعنی به ازای هر یک مگاوات ظرفیت نصب‌شده(نه انرژی تولیدشده) انرژی‌های تجدید پذیر در کشور، حدود ۳۴ نفر مشغول به کارشده‌اند.

حال اگر برنامه اعلام ‌شده از سوی ایران برای توسعه انرژی‌های تجدید پذیر را برای سال ۲۰۳۰ مبنا قرار دهیم باید گفت که تا پایان برنامه چشم‌انداز ۲۰۳۰ این میزان به بیش از ۲۵۰ هزار نفر می‌رسد. بالطبع اگر به‌جای ظرفیت نصب‌شده، میزان انرژی تولیدشده و بهره‌وری را در نظر بگیریم، پیش‌بینی‌های ایجاد اشتغال در بخش فراتر از این‌ها خواهد رفت. مضافاً اینکه این امر خواهد توانست در بخش رفع آلودگی از شهرهای ایران بسیار مؤثر افتد و از هدر رفت بسیاری از هزینه‌های اجتماعی و بهداشتی در کشور جلوگیری به عمل آورد. بنابراین به نظر می‌رسد با احتساب همه جوانب می‌توان نتیجه گرفت که امروز توسعه انرژی‌های تجدید پذیر برای کشور یک «ضرورت» است، نه صرفاً یک «انتخاب».

از یاد نبریم که ایران در بخش باد دارای ظرفیت ٤٠ هزار مگاواتی است؛ ولی به دلیل کمبود منابع مالی تاکنون نتوانسته‌ایم از این ظرفیت بهره‌مند شویم و در بخش انرژی خورشیدی نیز ایران دارای متوسط تابش بیش از ٥ کیلووات ساعت در مترمربع در روز است که در طول ٣٠٠ روز سال و در ٩٠% خاک کشور اتفاق می‌افتد.

استان های جنوبی و شرقی کشور به دلیل داشتن روزهای آفتابی و تابش نور خورشید در بیشتر ایام سال این قابلیت را دارند که حتی خودکفا بوده و انرژی مورد نیازشان را از منابع خود استانها تأمین کنند و در شمال و غرب کشور و همچنین جزایر ایرانی خلیج‌فارس نیز افزایش تعداد توربین های بادی می‌تواند جهش خوبی را در تولید برق کشور رقم بزند و در این مسیر با یک برنامه‌ریزی و سرمایه‌گذاری بلندمدت می‌توان اثرات مثبت آن را شاهد بود و در صورت استفاده از این انرژی‌های پاک، بدون تردید استفاده از گاز و فرآورده‌های نفتی در این مناطق کاهش می‌یابد.

متاسفانه فراوانی و ارزانی انرژی‌های فسیلی در ایران سبب شده تا کمتر به فکر استفاده از انرژی‌های نو و تجدید پذیر باشیم، حال آن که رویکرد دنیا به سمت بهره‌گیری از انرژی‌های نو است و باید با عزمی ملی و مشارکت فعال تر بخش خصوصی و نیز حمایت دولت در آینده وابستگی به سوختهای فسیلی را کاهش دهیم.

بدون شک همیشه پیشگیری مقدم بر درمان است؛ بر اساس همین اصل بهتر است تا با اجتناب از مصرف بیشتر سوخت¬های فسیلی و کنترل مقدار کربن آزاد شده به جو، جلوی تغییرات اقلیمی را گرفت، اما متاسفانه با توجه به اینکه فرایند سوزاندن سوخت¬های فسیلی و سایر راههایی که انسان از طریق آن بر اقلیم اثر گذاشته است سال¬هاست در حال انجام میباشد. به نظر میرسد مواجهه شدن با تغییرات آن و آثار آن امری اجتناب ناپذیر است. چه بسا دانشمندانی هستند که عقیده دارند تغییرات اقلیمی مدت¬هاست آغاز شده و تاثیرات آن به کندی در حال تغییر محیطزیست سیاره زمین میباشد و اثرات اقدامات گذشته، امروزه آهسته آهسته در حال بروز و ظهور است. با توجه به اثراتی که تغییرات اقلیم بر کشاورزی، وقوع خشکسالی¬ها، جوامع شهری و روستایی، بیابانزایی، کاهش طول دوره یخبندان و... در کشور ما می¬گذارد. بنابراین لازم است تا با درنظر گرفتن برنامههای بلندمدت اصولی و مهندسی به مقابله با این اثرات که تبعاتی همچون گسترش کویر، آتشسوزی بیشتر جنگل¬ها، افزایش مهاجرت از روستا به شهر، نابودی حیات وحش و.. را در بردارد، پرداخت. همچنین باید توجه داشت که تاثیرات تغییر اقلیم با توجه به ماهیت چند ببعدی خود بر بخش¬های مختلف اجتماعی،اقتصادی و زیستمحیطی کشور تاثیرگذار بوده و بنابراین در نظر گرفتن یک مدیریت بهینه فضا و سرزمین برای جلوگیری یا کاهش این اثرات ضروریست.

با توجه به اطلاعات بانک جهانی(WORLD BANK) و هیات بینالمللی تغییر اقلیم(IPCC)، بر اثر تغییر اقلیم منابع آب در حوضههای آبخیز خاورمیانه و ایران تا 12%، تا سال 2050 کاهش پیدا خواهد کرد و همچنین میزان بارش تا 20% کاهش خواهد داشت. این مسئله در شرایطی است که کشور ما از دیرباز با مشکل کمآبی روبرو بوده است و در صورت به وقوع پیوستن این پیشبینی¬ها بزودی شاهد چالش بزرگ کمآبی در کشور و خاورمیانه خواهیم بود که در صورت عدم مدیریت میتواند نا امن¬ هایی را در منطقه بوجود آورد. بنابراین لازم است تا برنامههای مدیریت منابع آب و احیای منابع آب در برنام¬ های بلند مدت کشوری گنجانده شوند. در کنار کمبود منابع آب در صورت وقوع تغییرات اقلیمی خشکسالی های متعدد و طولانی مدت گریبان کشور خواهد شد، که موضوع بیابانزایی را هم تشدید میکند. با این همه، به نظر میرسد برای مقابله با آثار تغییرات اقلیمی باید از همین امروز دست بهکار شد و در برنامههای توسعه بلند مدت کشور با در نظر گرفتن مدیریت چندجانبه و فراگیر به این مسئله نگاه کرد.

یکی از مزیت‌های بزرگ انرژی باد و سلول‌های خورشیدی بخصوص برای کشورهای خشکی مانند ایران نیاز نداشتن به آب برای تولید برق است. با توجه به کاهش منابع آب کشور در سال‌های اخیر و قرار گرفتن شرایط آب بسیاری از استان‌ها در وضعیت تنش آب و بهره‌مندی بیشتر استان‌ها از نعمت تابش آفتاب، تغییر الگوی مصرف انرژی به سوی استفاده بیشتر از منابع انرژی‌های نو و به ویژه انرژی خورشیدی باید در دستور کار قرار گیرد. در این زمینه ابتدایی‌ترین کار می‌تواند طراحی پنجره‌های بزرگ‌تر برای آپارتمان‌ها و دفاتر کار باشد. معماری ساختمان‌ها می‌تواند به گونه‌ای انجام شود که از حداکثر نور خورشید برای روشنایی واحدهای ساختمان در روز استفاده شود. به این ترتیب ضمن بهره‌گیری از حداکثر روشنایی آفتاب در طی روز، از انرژی برق برای روشنایی اتاق‌ها در روز کمتر استفاده خواهد شد و در مجموع لامپ‌های گرمازای کمتری که برای تولید برق‌شان انرژی زیادی مصرف شده روشن خواهد شد. همین می‌تواند گام کوچک ما برای محدود کردن منابع تولیدکننده گرما در سیاره‌مان باشد.

پر واضح است که مسئله استفاده از سوخت های فسیلی با روند کنونی، محیط زیست را تبدیل به زباله دانی خواهد کرد که دیگر جایی برای یکه تازی های انسان در عرصه نخواهد ماند. تنها راه حل عملی و کاربردی اجماع جهانی برای کاهش استفاده از سوخت های آلاینده و تلاش در جهت جایگزینی هر سریع تر انرژی های پاک و سالم است. در این راه نهاد های بین المللی مستقل باید با اعمال اهرم فشار بر قدرت های صنعتی سیاست های این دولت ها را در جهت سالم سازی و پاکسازی محیط زیست هدایت کنند.

چطور می‌شود اوضاع را بهتر کرد؟

پاسخ در ظاهر روشن است: باید میزان تولید گازهای گلخانه‌ای را کم کنیم؛

به جای ترسیدن، یا نشستن و حساب کردن که چند سال دیگر به پایان عمر ذخایر نفتی باقی مانده، دنیا نیازمند سیاستی است که بنشیند و درباره آلترناتیو‌های موجود فکر کند. جایگزین‌هایی بسیار بسیار بیشتر و بهتر از انواع سوخت فسیلی که سالیان سال دنیا و صنایع دنیا را پیش بردند.

منابع تجدیدپذیر انرژی پیشنهادی دیگر هستند که پیش پای جوامع بشری قرار دارند. راهی برای عبور از بحران انرژی و بمب ساعتی که انگار کوک شده تا هر لحظه پایان انرژی را خبر دهد. در واقع باید به پیشنهاد وزیر انرژی عربستان در دهه ۱۹۷۰ گوش کنیم که گفته بود: «عصر حجر به این دلیل که سنگ به پایان رسید تمام نشد.عصر نفت هم باید خیلی زودتر از این که نفت به اتمام برسد، به پایان برسد». این که در اروپا در سال‌های ۲۰۱۶ و ۲۰۱۷ انرژی‌های تجدید شونده نه دهم از انرژی‌های جدید ورودی را تشکیل می‌دهند، برای تمام دنیا می‌تواند سرمشق باشد.

پس باید به سمت استفاده از انرژی‌های پاک به جای سوخت‌های فسیلی برویم و در عین حال تلاش کنیم با احیای جنگل‌ها و اکوسسیستم‌های کوچک‌تر، بخشی از گازهای تولیدشده را به اکسیژن تبدیل کنیم. یعنی اجازه دهیم زمین خودش را ترمیم کند. راه دیگری که تا به حال عملی نشده ولی ممکن است در آینده ممکن شود، جمع کردن گازهای گلخانه‌ای از جو و ذخیره‌ی آن‌ها در زیر زمین است.

در هر صورت، به گفته‌ی پنل بین‌دولتی تغییر اقلیم (IPCC) ما حدودا ۱۲ سال وقت داریم تا میزان تولید گازهای گلخانه‌ای را به نصف میزان فعلی برسانیم. تنها راه نجات کره‌ی زمین، همین است.

امضای توافق‌نامه‌ی پاریس از سوی ۱۹۷ کشور (شامل ایران) در سال ۲۰۱۶ گامی مثبت در جهت نجات زمین بود. اما خروج آمریکا -بعد از انتخاب ترامپ به عنوان رئیس جمهور- و تبدیل نشدن مفاد توافق‌نامه به قانون در ۱۳ کشور بزرگ امضاکننده مثل روسیه، ترکیه و ایران، باعث شد که تاثیر توافق‌نامه‌ی پاریس زیر سوال باشد. (توافق‌نامه باید به نحوی از پارلمان یا مجلس قانون‌گذاری هرکدام از کشورهای امضاکننده بگذرد تا ضمانت اجرایی پیدا کند.)حال پس از انتخاب جو بایدن در سال 2020 و بازگشت احتمالی ایالات متحده به کلیه توافقات انجام شده قبل از دولت ترامپ، که در آن دولت لغو شده بود، باید منتظر ماند و دید آینده دنیا به چه سمت و سویی خواهد رفت!

نظر شما