از تفلیس و پاریس تا عراق و دربار قجری و کوچه و بازار؛ زنانی که در حرمسراهای پادشاهان قاجار کنار یکدیگر نشسته و به دوربین زل زدهاند، مردمی عادی که یا مشغول کارهای عادی روزمرهاند یا تفریح، افرادی که به شکارهای شاهی رفتهاند، مراسمهای مذهبی و ملی، انواع مهمانیها، ابنیههایی که حالا میراث فرهنگیاند و...
به گزارش هممیهن، اینها بخشی از تصاویری اند از دوران قاجار در ۷۴ آلبوم که یک منبع ناشناس از آرشیو عکس کاخ گلستان منتشر کرده است. این منبع در پیامی که به همراه فایل تصاویر در گوگل درایو بارگذاری شده، نوشته که آنها را برای علاقهمندان هنر و فرهنگ منتشر میکند تا این اسناد تاریخی را از «حبس» نجات دهد؛ حدود ۳ هزار و ۲۰۰ قطعه عکس که بخشی از گنجینه آلبومخانه کاخ گلستان است، مسئولان این کاخ سالهای متمادی دسترسی عموم به این گنجینه را محدود کرده بودند و نسخهای عمومی و دیجیتال از این عکسهای تاریخی در دسترس عموم قرار نداده بود. عکسهایی که بیشتر مربوط به دوره سلطنت مظفرالدینشاه و ناصرالدینشاهاند و پایین بسیاری از آنها توضیحاتی درباره موضوع عکس یا عکاسش نوشته شده. بعضی از این تصاویر را یا همین شاهان قاجار گرفتهاند یا عکاسانی مانند ابراهیمخان و آقارضا عکاسباشی. این عکسهای تاریخی و منحصربهفرد، پیش از این اجازه انتشار نیافته و حالا خیلی از کاربران ایرانی را در شبکههای اجتماعی به وجد آورده است.
آلبومخانه کاخ گلستان یکی از گنجینههای غنی عکس و فیلم است؛ در این مجموعه، عکسهایی از دورانِ سلطنت پادشاهان قاجار و آلبومهای اهداشده به آنها وجود دارد و پیشینه آن به بیش از ۱۷۰ سال میرسد. براساس اطلاعاتی که مجموعه میراث جهانی کاخ گلستان منتشر کرده است، اسناد مصور و عکسهایی که در آلبومخانه موجود است درباره سفرها، اعیاد، سوگواریها، روزمرگیها، حرمسراها و ابنیهی تاریخی است، بهاضافه عکسهایی از کشورهای روسیه، اتریش، آلمان و بسیاری دیگر از کشورها. آلبومخانه شامل ۱۵۲۰ آلبوم و حدود ۹ هزار شیشه است و عکسهای سیاه و سفید، رنگی، باسمهای، لیتوگراف و... را دربرمیگیرد.
یک ماجرای قدیمی
بعد از واکنشهای گسترده به انتشار این عکسها در شبکههای اجتماعی بود که روابطعمومی مجموعه میراث جهانی کاخ گلستان در یک بیانیه رسمی، درباره انتشار این عکسها توضیح داد و اعلام کرد که نمیداند این عکسها را چه کسی منتشر کرده، اما خود مجموعه قصد داشته آنها را منتشر کند. در مقابل، اما هادی میرزایی، مدیرکل موزههای وزارت میراث فرهنگی گفت که این کارها تخلف است و باید اصول قانونی رعایت شود: «انتشار بدون اجازه اسناد یک تخلف است. در تمام کشورها انتشار بدون اجازه گنجینه یک موزه، ماهیت جرمانگارانه دارد. این اتفاق احترام نگذاشتن به تعهدات درباره دسترسی به آثار و گنجینه است. استفاده از این آثار منع قانونی دارد و هرگونه استفاده پژوهشی و... از آن نیز باید منوط به اجازه از موزهها باشد. حتی یک درخواست وجود ندارد که بدون پاسخ مانده باشد. سختگیری برای در اختیار قرار دادن اسناد و مدارک نداریم؛ اما حفظ محرمانگی، رعایت اصول مالکیت معنوی و تعهدات طرفین هم مهم است. هر پژوهشگری که پروپوزال مشخص با هدف مشخص ارائه کرده، اسناد مورد نیاز را دریافت کرده است.».
اما در بیانیه مجموعه میراث جهانی کاخ گلستان در یک بیانیه رسمی عکسهای منتشرشده «بخش کوچکی» از آلبوم عکسهای تاریخی کاخ گلستان خوانده شده که به «آلبومهای سایه» شهرت دارند: «آلبومهای سایه درواقع آلبومهای اسکنشده از روی نسخه اصل هستند که بهمنظور خدماتدهی به پژوهشگران و دانشگاهیان تهیه شده است؛ بنابراین شیء یا آلبومی مفقود نشده، بلکه نسخه دیجیتالی آلبومها منتشر شده است. برخی از این عکسها، بارها با توجه به تقاضای پژوهشگران داخلی و حتی خارجی، در اختیار آنان قرار گرفته است و موضوع غیرقابل انتشار نبوده است.»
آنطور که در این بیانیه آمده، مجموعه میراث فرهنگی کاخ گلستان برای خدمترسانی بهتر به جامعه دانشگاهی و پژوهشی و در راستای شعار امسال ایکوم که «موزهها برای آموزش و پژوهش» است، تصمیم به انتشار عمومی آلبومهای سایه داشته، ولی این عکسها شتابزده منتشر شده که در دست بررسی مجموعه است: «یادآوری میشود در سالیان اخیر، انتشار دیجیتالی اسناد و تصاویر در موزههای دنیا رونق گرفته است و این موضوع، علاوه بر افزایش ارزش و اعتبار یک موزه نزد مخاطبان، افزایش بازدیدکنندگان آن را در پی دارد.»
روابط عمومی کاخ گلستان در حالی اعلام کرده این عکسها موضوع غیرقابل انتشاری نبوده که در سالهای گذشته، آلبومخانه سلطنتی از بخشهای غیرقابل بازدید عموم کاخ گلستان بوده و ورود به آن حتماً باید با مجوز از سوی سازمان میراث فرهنگی و مدیریت مجموعه صورت بگیرد.
از طرفی درحالی روابط عمومی کاخ گلستان به گفته خودشان قصد انتشار این عکسها را داشتهاند که این اتفاق چهار سال پیش بهشکل دیگری تکرار شده بود. آن زمان یعنی در مردادماه سال ۱۳۹۹، آفرین امامی، رئیس وقت مجموعه تاریخی کاخ گلستان اعلام کرد که اواخر اسفندماه سال ۹۸ امیناموال آلبومخانه کاخ گلستان در آخرین انبارگردانی خود متوجه شده یک آلبوم ناصری حاوی ۱۰۰ قطعه عکس کوچک در قفسه نیست و این موضوع را به او اطلاع داده است: «بلافاصله برای پیشگیری از موضوعات سوءبعدی، اقدامات حقوقی انجام شده و با واحدهای ذیصلاح وزارت میراث فرهنگی، پلیس اینترپل و قوهقضائیه نیز در این زمینه مکاتباتی انجام شده است. با بررسی یگان حفاظت میراثفرهنگی مشخص شد هیچ نشانهای مبنی بر سرقت اثر وجود ندارد. حتی مشخصات و تصاویر نیز برای پلیس بینالملل ارسال شده است.»
هرچند بعد از پنجماه از اطلاع یافتن مسئولان کاخ گلستان درباره گم شدن این آلبوم، این موضوع خبررسانی شد، اما حدود ۱۵ روز بعد ـ یعنی اواخر مردادماه همان سال ـ روابط عمومی وزارتخانه میراث فرهنگی اعلام کرد که این آلبوم تاریخی در انبارگردانیای که توسط کمیتهای متشکل از نمایندگان اداره کل موزهها و اموال منقول فرهنگی تاریخی، اداره کل حراست، یگان حفاظت میراثفرهنگی و ذیحسابی و اداره کل امور مالی وزارتخانه و مدیریت کاخ گلستان انجام شد، در آلبومخانه کاخ گلستان پیدا شد. آفرین امامی درباره جزئیات این آلبوم گفته بود، این آلبوم به شماره ۳۶۲ در ابعاد ۲۲ در ۱۵/۵ سانتیمتر مربع بوده و شامل ۱۰۰ قطعه عکس از کودکان و زنان قاجاری است که با سرشماری حساب اموال که توسط این کمیته انجام شده در یکی از قفسههای آلبومخانه کاخ گلستان پیدا شده و تمام ۱۰۰ قطعه عکس در این آلبوم موجود است.
قرار نبود فعلاً عکسها منتشر شوند
پروین ثقةالاسلام که از سال ۱۳۸۰ تا اردیبهشتماه ۱۳۸۹ و از شهریورماه ۱۳۹۲ تا دیماه ۱۳۹۴ ـ به مدت ۱۲ سال ـ مدیر مجموعه تاریخی کاخ گلستان بوده میگوید، نمیداند دقیقاً چه اتفاقی روی داده که این تعداد عکس بهصورت عمومی منتشر شده است. به گفته او، از سالها پیش یکسری از عکسها در آلبومخانه کاخ گلستان چاپ شده و در اختیار عموم قرار گرفته بوده است: «مستندسازان و پژوهشگرانی که روی تاریخ قاجار کار میکردند با مجوزهای رسمی و معتبر میتوانستند از این عکسها استفاده کنند. در دوران مدیریت من نگهداری بسیار آگاهانه و بسیار مناسبی از آلبومهای عکس موجود در کاخ گلستان صورت میگرفت. کسانی که هیچ نوع اطلاعی از عکس و تاریخ آن ندارند عکسها را ببینند که چه کار کنند؟ معمولاً به کسانی که روی این عکسها پژوهش تاریخی میکنند، اجازه داده میشد که از این عکسها استفاده کنند.»
ثقةالاسلام میگوید، یکسری از عکسهای موجود در عکاسخانه کاخ گلستان در زمان دکتر عدل (کارشناس تاریخ هنر و معماری ایرانی و کارشناس پروندههای ثبت میراث جهانی در ایران) در فرانسه چاپ شد و به ایران بازگشت: «دقیق یادم نیست که چه تعداد عکس در آلبومخانه کاخ گلستان موجود بود. شاید حدود ۵۰ هزار عکس.» او میگوید، وقتی در یک موزه عکسهایی موجود است که با تمهیدات خاصی نگهداری میشود، نمیشود همه را در دسترس عموم قرار داد: «اما بهنظر من یکسری از این عکسها باید منتشر میشد، مثل جاهای دیگر دنیا که همه مردم بتوانند آنها را ببینند. اما فعلاً قرار بوده این عکسها از کاخ خارج نشود و اینکه چطور این عکسها منتشر شده را نمیدانم. نمیدانم منظورشان از اینکه گفتهاند میخواستند خودشان منتشر کنند، دقیقاً چیست.»
لازم بود منتشر شوند
در سه روزی که از انتشار سههزار و ۲۰۰ عکس از آرشیو آلبومهای کاخ گلستان میگذرد، موافقان و مخالفان زیادی در این باره حرف زدهاند؛ عدهای این کار را غیراخلاقی و عدهای آن را لازم دانستهاند.
رجبعلی لبافخانیکی، باستانشناس و کارشناس میراث فرهنگی که در مهرماه سال ۱۳۹۲ مدیرکل میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری استان خراسان رضوی شد، اما موافق در دسترس عموم قرار گرفتن این عکسهاست. او میگوید، این عکسها باید در معرض دید مردم قرار بگیرد تا از کموکیف این اسناد مطلع شوند: «باید اطلاعرسانی شود که در کاخ گلستان، کاخ نیاوران، کتابخانه ملی، مرکز اسناد، کتابخانه مجلس و مکانهای دیگر چه اسناد و مدارک ارزشمندی موجود است. انسان در طول هزاران سال پیش روی کره زمین زندگی کرده و آنچه باعث میشود ما تعریفی از انسانها داشته باشیم، اسناد و مدارک و آثاری است که از آنها باقی مانده است؛ چه آثار غیرمنقول، چه منقول. قاعدتاً عکسهایی که بهتازگی در نت منتشر شده، جزو آثار منقولاند. فرقی هم نمیکند که دوران تاریخی این عکسها چه زمانی باشد، چون بالقوه نفیساند که میتوانند از ۱۰۰سال پیش به آیندگان اطلاع دهد.»
او میگوید در وزارت میراث فرهنگی معاونتهای مختلفی وجود دارد که یکی از این معاونتها، معرفی و آموزش است: «وظیفه این معاونت هم معرفی آثار و اشیای تاریخی به مردم است؛ چه از طریق موزهها و نمایشگاهها یا همایشها و سمپوزیومها. آموزش دادن به مردم از این طریق هم مدنظر این معاونت بود. خود موزهها را یک واحد آموزشی میشود در نظر گرفت. ولی متاسفانه این اهداف محقق نشده است و این جای سوال هم دارد که چرا این اتفاق هنوز نیفتاده است؟»
خانیکی درباره بعضی انتقادها درباره نوع نگهداری این عکسها که در شبکههای اجتماعی مطرح شده هم میگوید: «این موضوع میتواند یک مطالبه باشد و مورد پرسشگری قرار بگیرد. نحوه نگهداری اشیای موجود در موزهها مثل عکسهای موجود در کاخ گلستان بسیار مهم است. اینها اسنادی مانند شیشه عکس یا خود عکساند که از جهات مختلف در مقابل نور، حرارت و ذرات معلق در هوا آسیبپذیرند. کسانی که با این عکسها سروکار دارند میدانند که از نظر فیزیکی و شیمیایی خیلی حساسند و باید در جهت حفظ آنها تلاش شود. مسئله مطالبهگری بسیار مهم است که از مسئولان مربوطه سوال شود، اسنادی که متعلق به ملتاند چگونه نگهداری میشوند و چطور باید در دسترس عموم قرار بگیرند.»
از کبوتر تنگه واشی تا یهودیه بلقیس دماوندی
تنوع عکسهایی که منتشر شده، علاوه بر توجه گسترده کاربران شبکههای اجتماعی، توضیحاتی را هم از سوی آنها به دنبال داشته؛ کاربری درباره یکی از این عکسها که با هشتگ عکسهای لورفته از آرشیو کاخ گلستان دستبهدست میشود و چند درخت را نشان میدهد، نوشته: «در آلبوم شماره ۱۴۱۵ کاخ گلستان، این درختان اقاقیای حدوداً ۱۰ ساله هم جالبند. اقاقیا، بومی شمال آمریکا و اروپاست و در ایران بهصورت زینتی در باغها و برای جنگلکاری در مناطق خشک و شنی کاشته شده است.»
یکی از عکسهای منتشرشده چهره مردی را نشان میدهد که به دوربین زل زده، درحالیکه تا گردن در ماسهها خوابیده است و فقط سر او پیداست. یکی از کاربران شبکه ایکس این توضیح را درباره چرایی این کار در آن زمان داده: «دفنشدن در ماسه یا شن برای تسکین درد مفاصل، کاهش درد عضلات و بهبود گردش خون بوده است. ماسه گرم نوعی از گرمادرمانی طبیعی را فراهم میکنه که میتواند آرامبخش و مفید برای بیماریهای مفصلی مثل رماتیسم باشد.»
کاربر دیگری از انتشار این عکسها حمایت کرده و نوشته: «رانتی نبودن دانش و اطلاعات باعث میشود افراد متخصص مختلف به سهم خودشان در گسترشدادن محدوده آگاهی انسانی نقش داشته باشند. تمام توئیتهای مربوط به عکسهای لورفته از آرشیو کاخ گلستان در این هفته از افراد مستقل، نشانه کوچکی از این اتفاق مهم است. بیش باد.»
نوید کمالی، خبرنگار هم انحصار در دسترسی به این عکسها را خیانت فرهنگی خوانده است: «۳۲۰۰ عکس افشاشده کاخ گلستان تصاویری ناب از تاریخ، فرهنگ و تمدن ماست. اینکه عدهای با ایجاد انحصار در دسترسی به این منابع تنها به نفع خود از این گنجینههای تصویری بهرهبرداری میکنند، یک خیانت فرهنگی است.»
تعداد این تصاویر آنقدر زیاد است که بررسی دقیقش روزها طول میکشد؛ تصاویری منحصربهفرد مانند عکسی که کبوتری را نشان میدهد و زیر آن این توضیح نوشته شده است: «کبوتری است در تنگه واشی به فاصله خیلی زیاد که عقل تصور او را نمیکند با گلوله به دست مبارک زده شده، در هشتم محرم سنه ۱۳۱۱. دست مبارک منظور دستان ناصرالدینشاه که دو سال پیش از مرگش این کبوتر را شکار کرده است.»
عبدالحسین میرزا فرمانفرما، برادرزاده ناصرالدینشاه و دایی دکتر مصدق هم سوژه چند عکس از این مجموعه عکس بوده است؛ عکسی از او و پسرش نصرتالدوله در سنین کودکی که منطقه فرمانیه در تهران از سوی پدرش به او واگذار شد. یک عکس هم نیروی انتظامی آنزمان را نشان میدهد که فردی را دستگیر کرده و زنجیری به گردن او آویخته است.
یک زن پیرِ قلیان بهدست که روی زمین نشسته و به دوربین نگاه میکند، سوژه یکی دیگر از این عکسهاست. عکس حدود ۱۳۱۱ هجری قمری گرفته شده و زیر آن حاشیهنویسی شده: «یهودیه بلقیس نام دماوندی بسنّ صدوپنج سالگی.» کاربری در این باره نوشته: «یعنی متولد حدود ۱۲۰۶ ق یا ۱۱۷۰ شمسی. اگر سن او درست باشد احتمالاً این زن قدیمیترین ایرانیای است که عکسی از آن موجود است.»
در چندین عکس از این آلبوم منتشرشده، شخصی دیده میشود که در توضیحات آن اسمش حاجی رحیم که فردی خواجه است، نامیده شده است. فردی که یک اردک همیشه همراه او بوده و زیر آن نوشته شده: «حاجی رحیم و اردک عاشقش».
عکسهای درز کرده کاخ گلستان چه ارزشی دارد؟
در مرکز توجه قرار گرفتن این عکسها را غنیمت دانستیم و نگاهی کردیم به سابقه عکس و عکاسی در دوره قاجار.
دوربین عکاسی در سال ۱۸۴۲ میلادی، تقریبا ۳ سال بعد از اختراع آن در سال ۱۸۳۹، به عنوان پیشکش نیکولای اول تزار روسیه به شاه ایران، محمدشاه قاجار، وارد ایران شد. مدتی بعد، یک دوربین هم از طرف ملکه انگلیس به محمدشاه هدیه شد.
دوربین روسها را دیپلماتی به نام نیکلای پاولوف که آموزش کار با دوربین را دیده بود به ایران آورد و هم او بود که احتمالا اولین عکس در ایران را از محمدشاه برداشت. در برخی منابع آمده که در این عکس پسر محمدشاه، ناصرالدین میرزای ولیعهد و دخترش عزتالدوله که بعدها همسر امیرکبیر شد هم حضور داشتند.
دوربینهایی که به ایران رسید داگرئوتایپ بود و بعد از پاولوف کسی در دربار ایران طرز کار آنها را نمیدانست و دوربینها عملا بلااستفاده مانده بودند. کلید حل این مشکل در دست مسیو ژول ریشار فرانسوی بود که در زمان محمدشاه به ایران آمده بود و بعد از تغییر دینش به اسلام نام میرزا رضاخان را برای خود برگزیده بود. میرزا رضاخان نقش مهمی در گسترش عکاسی در ایران داشت.
همزمان با مسیو ریشار، به اعتقاد برخی پژوهشگران، قاسم میرزا، پسر بیست و چهارم فتحعلی شاه، هم به شیوه داگرئوتایپ عکاسی کرده بوده.
دوره شکوفایی عکاسی در ایران، دوره به قدرت رسیدن ناصرالدینشاه بود. ناصرالدینشاه در دوران نوجوانی از مسیو ریشار عکاسی داگرئوتایپ را آموخت و بعدها زیر نظر فرانسیس کارلهیان شیوههای جدید عکاسی را فراگرفت. در واقع ناصرالدینشاه را باید در زمره عکاسان پیشگام ایران به حساب آورد.
آقارضا به فرمان شاه زیر نظر کارلهیان فنون عکاسی را فراگرفت و شد «عکاسباشی» دربار. آموزش عکاسی به برنامه درسی مدرسه دارالفنون هم اضافه شد. در این مقطع، عکاسی فن بود نه هنر و عکاسان خود را مهندس مینامیدند.
بعد از تاسیس عکاسخانه همایونی زیر نظر آقارضا، به فرمان ناصرالدینشاه، عکساخانهای برای استفاده عموم افتتاح شد و مدیریتش را عباسعلی بیگ، شاگرد آقارضا، عهدهدار شد. بعد از آن بود که عکاسخانههای دیگری در تهران و سایر شهرهای کشور افتتاح شد.
اعلانی به مناسبت تاسیس نخستین عکاسخانه عمومی زیر نظر عباسعلی بیگ به این مضمون منتشر شد: «چون اغلب مردم زیاده از حد مایل و راغب هستند که عکس خود را بیندازند و در عکاسخانه مبارکه دولتی همه کس نمیتوانست برود و عکس خود را بیاندازد، عکاسباشی، «عباسعلی بیگ» آدم خود را که مدتها در زیر دست او بوده و تربیت شده و در عکاسی کمال مهارت را پیدا کرده بود، قرار گذاشت در خیابان جباخانهً مبارکه (بابهمایون کنونی) حجرهای ترتیب واسباب عکاسی آماده نماید تا هر کس را میل انداختن عکس خود باشد، درآنجا رفته عکس بیندازد و قیمت آن هم موقوف به بزرگ و کوچکی عکس است: عکس بزرگ یکی چهار هزار دینار است تا دوازده عدد. پس از آن، هر کس زیادتر طالب باشد، یکی سه هزار دینار است، عکس کوچک یکی دوهزار دینار است تا دوازده عدد. بعد از آن هر کس زیادتر بخواهد، یکی سی شاهی است.»
عکسهای منتشرشده از کاخ گلستان را میتوان با مسامحه در چند دسته زیر طبقهبندی کرد:
اشخاص درباری: شاه، رجال، وزراء، امراء و...
اشخاص درباری غیر رجال: زنان و کودکان
اشخاص غیر درباری فرادست: تجار، روحانیون، معلمان، اطبا و...
اشخاص غیر درباری فرودست: رعایا، کارگران، عابران و...
امکنه: کاخها، باغها، بقاع متبرکه، مهمانخانهها، ابنیه و...
مراسم: آیینها، مناسک و مناسبتها (مثل اسبدوانی و روز آشپزان)
حیوانات: ببریخان (گربه ناصرالدینشاه) و...
کیفیت این عکسهای درزکرده از آلبومخانه کاخ گلستان با اصل آنها زمین تا آسمان فرق دارد، اما باز هم در بیمیلی نهادهایی مثل موزهها و کاخهای تاریخی به انتشار اسناد و مدارک تاریخی امانت در نزدشان، این عکسها غنیمیت است.
تحلیلهای جامعهشناختی و مردمشناختی و زیباییشناختی عکسهای قاجار در سالهای قبل از سوی پژوهشگرانی همچون مرحومان شهریار عدل و یحیی ذکاء انجام شده، اما انتشار این عکسهای جدید فرصت ذیقیمتی برای تحلیلهای تازه در اختیار متخصصان قرار میدهد.
نظر شما