شناسهٔ خبر: 67084573 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: ایکنا | لینک خبر

خانواده مقاوم/ ۱۷

اثرات نامطلوب نظریه جنسیت بر خانواده در مقیاس جهانی

نظریه جنسیت بسیار فراتر از اختلال ژنتیکی به دنبال یک آنارشی در مردانگی و زنانگی بوده و جایگاه طبیعت در ساخت مرد و زن بودن را به سخره گرفته است. این تحولات در عرصه‌های بی‌شماری آثاری داشته‌اند، اما در خانواده تأثیرات مخرب‌تری پدید آوردند.

صاحب‌خبر -

آثار مخرب نظریه جندر بر خانوادهبه گزارش ایکنا، رهبر معظم انقلاب در بیانیه گام دوم با تأکید بر معنویت و اخلاق به مثابه نیاز اصلی جامعه و جهت‌دهنده همه حرکت‌ها و فعالیت‌های فردی و اجتماعی و با توجه به تهاجم روزافزون دشمنان و کانون‌های ضداخلاق و معنویت به دل‌های پاک جوانان و نوجوانان و نونهالان مسئولیت خطیر نهاد‌های حاکمیتی، غیر حاکمیتی و اشخاص را برای ایفای نقش هوشمندانه و مسئولانه خود خاطرنشان کرده‌اند. در همین راستا پژوهشکده زن و خانواده، موضوع رویکرد مقاومتی به خانواده را به مثابه یک کلان‌پروژه، در برنامه راهبردی خود جای داد که برگزاری همایش بین‌المللی «خانواده مقاوم؛ چالش‌های اخلاقی در جهان متحول» یکی از آنهاست و چکیده مقالات پژوهشگران و اندیشمندان براساس محور‌های این همایش در قالب کتاب منتشر شده است.

خبرگزاری ایکنا بنابر رسالت خود در راستای تقویت ارزش‌های اخلاقی در نهاد خانواده اقدام به انتشار این مقالات به صورت روزانه کرده است. در ادامه چکیده مقاله فریبا علاسوند، عضو هیئت علمی پژوهشکده زن و خانواده با عنوان «نظریه جنسیت و اثرات نامطلوب آن بر خانواده در مقیاس جهانی» را با هم می‌خوانیم.

اگرچه تحولات معنایی قرن بیستم در مفاهیم کرامت، عدالت و حقوق بشر، آغازی برای بسیاری از تغییرات زندگی اجتماعی انسان بود، مهمترین پایه برای تحولات خانواده، جندر (جنسیت) به مثابه یک نظریه و سیاست‌ها، قوانین و برنامه‌های مبتنی بر آن است که طی شش دهه و دو مرحله کلان، باتوجه به بسته معنایی‌اش، بر خانواده تأثیر‌ منفی گذاشته است. بخش اول بسته معنایی جندر، شامل نفی تفاوت‌های طبیعی، برساختگی جنسیت و بی‌معنایی رابطه نقش یا جنس بود که نهاد خانواده را در طول دهه شصت تا نود میلادی تخریب کرد. در بخش دوم، مفهوم حداقلی جنس بیولوژیک مخدوش شد که خانواده طبیعی با تأکید بر ناهمجنس‌خواهی را به چالش کشید. همه نکات بیان شده به این معناست که جندر یک واژه نیست؛ بلکه یک نظریه است که در دل خود اصول و نظام معنایی داشته و این همه اثرات نامطلوب در تحولات خانواده در مقیاسی جهانی داشته‌اند.

درک بسته معنایی یادشده، نیازمند شناخت ریشه‌ها و آثار این تحول معنا‌شناختی است. در دهه ۶۰ میلادی، نویسندگان فمینیست تلاش کردند «Gender» را به مثابه یک برساخت در تحلیل‌های خود از زنانگی و مردانگی مطرح کنند و از اهمیت تفاوت‌های مردان و زنان به سود برابری بکاهند. در تحقیقات متعدد فمینیستی، جنسیت یک امر فرهنگی و به معنای طبقه‌بندی جنسیتی است و جبرگرایی بیولوژیکی درباره تفاوت‌ها بی‌معناست. بیولوژی جنس شاید ظرف تحقق تفاوت‌های جنسیتی، از جمله تقسیم کار اولیه بر مبنای تولید‌مثل باشد؛ ولی از نظر دلفی، این تفاوت‌ها فرهنگی، اجتماعی و کاملاً تحول‌پذیرند. از نظر برخی فمینیست‌ها «Gender» بُعد هنجاری مفهوم انسانی جنس (به عنوان امر بیولوژیکی و فیزیکی) است که به یک ساخت اجتماعی گسترده بی‌قواره یا شکل یافته به صورت دلخواه توسعه یافته است. این مسئله به حدی در ایجاد تغییرات فرهنگی و اجتماعی مؤثر بوده که جایگزینی «Gender» به جای «Sex» مقوله‌ای اساسی در تحول روشنفکری قلمداد شده است.

در مسیر چهار دهه‌ای این تحول، رویکرد‌های آندروژنی، آندروسنتریک و ژنوسنتریک هر کدام پس از دیگری جای گرفته و به نوعی نظریه برساختگی جنسیت آزمایش شد و هر یک از این رویکرد‌ها با تسلط بر نظامات تعلیم و تربیت رسمی، نظام عمومی فرهنگی به ویژه رسانه در کشور‌ها باعث پدید آمدن خودبیگانگی جنسی و جنسیتی در افراد شدند. این تحولات در این سطح متوقف نماند و در دهه پایانی قرن بیستم به آرامی زمینه برای تئوریزه کردن همجنسگرایی فراهم شد و مفهوم پایه آن، جندر بود. از این زمان به بعد جندر به انواع جنسیت‌ها معنا شد و جنسیت هر کسی براساس تمایل و نوع گرایش جنسی او قابل تعریف بود. در واقع بر‌هم‌زدن مفهوم «Gender» (جنسیت) و تقویت جایگاه فرهنگ و جامعه در شکل‌گیری مردانگی و زنانگی پس از مدتی جای خود را به ایجاد تردید در مفهوم و مرزشناسی (جنس) داد. اگر چه وجود برخی اختلالات جنسی در بدو تولد سبب شد، این نظر که تنها دو جنس و دو رسته برای جنس انسان‌ها وجود دارد، مخدوش شود، اما نظریه جندر بسیار فراتر از اختلال ژنتیکی به دنبال یک آنارشی در مردانگی و زنانگی بوده و جایگاه طبیعت در ساخت مرد و زن بودن را به سخره گرفته است. این تحولات در عرصه‌های بی‌شماری آثاری داشته‌اند، اما در خانواده تأثیرات مخرب‌تری پدید آوردند.

از سوی دیگر با تشدید جریان‌های همجنس‌گرایی در جهان و به‌ویژه اجبار آموزش‌های جنسی در مدارس در افراطی‌ترین مرحله تحول و در دهه اخیر، جریان‌های خانواده‌گرا به سوی تشکل‌سازی در برابر آن رفته و به خودآگاهی درباره این نظریه رسیدند. این جریان‌ها که به طور عمده مذهبی بوده، باوجود تمام عملکرد پیش‌دستانه خود مبنی بر حفاظت از کودکان با روش‌هایی مانند تحصیل در خانه، ممانعت از حضور فرزندان در کلاس‌های مخصوص آموزش جنسی در حال حاضر به تقابل هوشمند روی آورده‌اند.

این نوشتار درصدد است با ایده اصلی نظریه بودن جندر، به شکل مبسوطی به آثار آن در شش دهه بپردازد که عبارت‌اند از تحولات امر جنسی به مثابه پدیده و پدیدار جدید، پیامد‌های روابط جنسی متکثر بر زنان، سقط جنین، تحول در ادبیات تمایل به هم‌جنس، گسترش بیماری‌های مقاربتی در بستر سانسور علمی و فرهنگی، ایجاد و تشدید مقابله هوشمند جریان‌های خانواده‌گرا و مذهبی در جهان. هدف از این پژوهش نیز تبیین نظریه بودن جندر با اشاره به سطح تأثیرات آن و تبیین اثرات این نظریه بر خانواده در مقیاس جهانی و روش کتابخانه‌ای و تمرکز بر منابع غیرفارسی برای جمع‌آوری داده‌ها و سپس تحلیل و تبیین آنهاست.

انتهای پیام

نظر شما