همسر شهید سپهبد صیاد شیرازی آسمانی شد
دیدار با عزیز سفرکرده
صاحبخبر - زنها می توانند روایتگر تمام روزهای سخت با شیرین ترین واژهها باشند چون هر ثانیه از زندگی را در حریر عشق میپیچند. زن ها می توانند اشک هایشان را در غلاف کلماتشان پنهان کنند و لبخندشان را بر تمام رنج هایشان بنشانند. بانوان این سرزمین کهن سالیان بسیار است، نماز صبر را پشت سر زینب کبری (س) قامت بسته اند تا چشمان جستوجوگر دشمنان را برای کاویدن روح شان و از هم پاشیدگی استواریشان ناامید سازند. به راستی که مردان بزرگ، همان ها که امید و پشتوانه بسیاری دیگراند خود تکیه گاهی لطیف و استوار دارند. بانو عفت شجاع، همسر شهید سپهبد علی صیادشیرازی در سالروز زیبای پیوند امیرالمؤمنین (ع) و حضرت زهرا (س) با روی سفید به همسر شهیدش پیوست. هر لحظه شهید شدن همیشه آن ها که می مانند دردهای بیشتری به جان میخرند، درد تنهایی، زندگی با خاطرات، دیدن دلتنگی فرزندان برای پدر و کوله باری از مسئولیت و امانت از راهی که شهید برایش جان در طبق اخلاق نهاده است. همه این ها شاید فرصت سوگواری را از همسر یک شهید دریغ کند. شهادت پایان درخشان زندگی است اما همسر شهید هر لحظه بعد از آن را در شهادت زندگی خواهد کرد و جهادش از همان لحظه آغاز خواهد شد. سخن گفتن از عزیز سفرکرده و تبیین راه و هدف او، منش و سیره زندگی اش، تربیت فرزندانش با رویکرد و دغدغه های پدری که معاملهای شیرین با پروردگارش کرده است پیش روی همسر شهید نمایان است. اشک های همسر شهید صیاد بعد از شهادت حاج قاسم سلیمانی و اشاره او به سختی این داغ برای همسر شهید شاید کوچک ترین نمود از این فراق باشد. همراه با شهید مرحومه عفت شجاع، دختر عموی شهید صیاد شیرازی، سال 1350 با وی در کمال سادگی و بیآلایشی ازدواج کرد. به گفته خود او هر چند از ابتدای ازدواج تا ترور و شهادت سپهبد صیاد شیرازی به دست منافقین، تقویم 27 سال زندگی مشترک را نشان می داد اما به واقع آن دو با همه مهر و محبت به یکدیگر بیش از پنج-شش سال کنار یکدیگر نبودند. مشغله ها و وظایف شهید به میزانی بود که در هشت سال دفاع مقدس و قبل و بعد از آن فرصت زیادی را برای بودن در کنار خانواده نداشته باشد، چنانکه در زمان تولد اولین فرزند نیز برای گذراندن دوره هواسنجی بالستیک در امریکا به سر میبردند اما فاصله مانع از اتصال قلبی و معنوی آنها نشد و روز تولد فرزند نامه ای به دست مادر رسید که روی آن نوشته شده بود «ربنا هب لنا من ازواجنا و ذریاتنا قره عین واجعلنا للمتقین اماما (سوره فرقان، آیه 74)». همین کافی بود که قلب مادر آرام گیرد و فرزند به سلامت به دنیا بیاید. ایمان به مسیر درست شهید سبب شد که مرحومه عفت شجاع در تمام این سال ها به این شرایط به دیده افتخار بنگرد و همراه و همگام قدم های کسی باشد که تمام زندگی اش را وقف حفاظت و حراست از ایران اسلامی کرده بود. پایان جدایی روز گذشته برای همسر شهید سپهبد صیاد شیرازی پایان سال های فراغ و آغاز وصال با محبوب بود تا با دیدن لبخند رضایت شهید تمام دلتنگی های این سال ها را از تن بشوید و تمام ناگفته هایش را از سال های تنهایی بازگو نماید. شهید سپهبد صیاد شیرازی فرمانده نیروی زمینی ارتش در دوران دفاع مقدس بود که پس از جنگ به سمت جانشین ستادکل نیروهای مسلح منصوب شد و در ۲۱ فروردین سال ۷۸ مقابل منزلش توسط منافقین ترور و به شهادت رسید. علت اصلی ترور ایشان عداوت و کینه منافقین از حضور تاثیرگذار شهید در عملیات مرصاد بوده است. همسر شهید صیاد: مدام منتظر خبر شهادتش بودم همسر شهید صیاد شیرازی در خاطراتش می گوید: بعد از فرماندهی، حضور علی در خانواده خیلی کمرنگ شد! گاهی میشد که مثلا یک ماهی بود که به خانه نیامده بود! حتی گاهی اتفاق میافتاد که برای جلسه به تهران میآمد، اما فرصت نمیکرد به خانه سر بزند! ارتباط ما بیشتر به صورت تماس تلفنی بود و خیلی از امورات و مشکلات منزل را هم، با وجود اینکه در خانه حضور نداشت، با یک تلفن رفع و رجوع میکرد. فقط هر چند وقتی مجروح میشد و برای نقاهت به خانه میآمد، که آن هم نیامده و سر پا نشده، مجددا راهی جبهه میشد! شرایطی بود که من مدام منتظر خبر شهادتش بودم و بهقدری از این بابت دلشوره داشتم که تا در خانه را میزدند میگفتم: حتما خبر آوردهاند که شهید شده! یک بار، چند نفر به درِ منزل ما آمدند. به محض باز کردن در و دیدن لباسهای مشکیای که تنشان بود، بر سرم زدم که دیگر تمام شد! این ها خندهشان گرفته بود. بعد فهمیدم که یکی از دوستانشان شهید شده و پوشیدن لباس مشکی، از این بابت بوده است. فقط پیامی از جانب علی داشتند، که دادند و رفتند. یک بار هم که خیلی دلم برایش تنگ شده بود، پاکتی از او به دستم رسید که آرامم کرد. پاکت حاوی یک انگشتر عقیق بود و یک یادداشت. در یادداشت نوشته بود: «برای تشکر از زحمتهای تو، همیشه دعایت میکنم.» اما بالاخره زمانی که همه این سال ها خانم شجاع منتظر رسیدنش نبود، فرا رسید! روزی که شهید صیاد شیرازی مقابل منزلش به خون پاک خود غلتید و درد فراق دامن گیر عفت خانم شد. «آن روز برخلاف روزهای دیگر، که میرفتم و تا دم در مشایعتش میکردم، سرگرم کاری بودم و متوجه خروج علی از منزل نشدم. ناگهان صدایی شنیدم که شبیه به ترقه زدن بود. اهمیتی ندادم. ناگهان دیدم پسرم مهدی بهسرزنان پیش من آمد و با گریه گفت: بابا را کشتند! تا دم در، دو دفعه زمین خوردم! وقتی دم ماشین رسیدم، دیدم شیشههای آن خرد شده و تمامی سر و صورت و لباسهای علی، خونآلود است. حالت صورت و سرش که روی شانهاش افتاده بود، طوری بود که انگار به خوابی آرام و عمیق فرو رفته است! خودش چند وقت قبل از شهادت، خواب این واقعه را دیده و آماده بود. میگفت: «همین روزهاست که شهید بشوم؛ خواب دیدهام که یکی از دوستان شهیدم، آمده و دست مرا گرفته که با خودش ببرد!» ------------------------------------------------------ پیام های تسلیت مسئولان کشوری و لشکری به مناسبت درگذشت همسر شهید صیاد شیرازی بسیاری از مسئولان کشوری و لشکری درگذشت همسر شهید سپهبد صیاد شیرازی را تسلیت گفتند. روسای قوای مقننه و قضاییه و سرپرست قوه مجریه در پیام های جداگانه ای این مصیبت را به بازماندگان شهید تسلیت گفتند. همچنین رئیس ستاد کل نیروهای مسلح، جمعی از فرماندهان ارتش، فرمانده سپاه، رئیس بنیاد شهید و مسئول ایثارگران ستاد کل نیروهای مسلح نیز در پیام های جداگانه ای با تجلیل از مقام این بانوی مکرم، به فرزندان و خانواده شهید سپهبد صیاد شیرازی تسلیت گفتند.∎