[شهروند] «به نام سعادت ملت ایران و به منظور کمک به تأمین صلح جهانی، امضاکنندگان ذیل پیشنهاد مینماییم که صنعت نفت ایران در تمام مناطق کشور بدون استثناء ملی اعلام شود یعنی تمام عملیات اکتشاف، استخراج و بهرهبرداری در دست دولت قرار گیرد.» ٢٤ اسفند ١٣٢٩ خورشیدی، مجلس شورای ملی قانون «ملی شدن صنعت نفت» را تصویب کرد. کمتر از یک هفته بعد مجلس سنا نیز این قانون را تایید کرد تا ٢٩ اسفند در تقویم ایرانیان به عنوان روز ملی شدن صنعت نفت درج شود. پس از این واقعه حسین علاء نخستوزیر وقت که میدانست نه قادر به جلوگیری از اعمال فشار انگلیسیها و ایادی داخلی آنهاست و نه میتواند نظر دربار پهلوی را در این خصوص تأمین کند از کار کناره گرفت تا کابینه محمد مصدق برای پنجه در پنجه انداختن با بریتانیای کبیر وارد صحنه شود. حالا دیگر تنها کاری که باقی مانده بود خواستن عذر انگلیسیها از صنایع نفت ایران بود.
نخستین اقدام عملی برای ملی کردن نفت
73 سال پیش، برابر ١٨ خرداد ١٣٣٠ خورشیدی، هیأت خلع ید از کمپانی بریتانیایی «بریتیش پترولیوم»، درمیان استقبال مردم وارد استان خوزستان شد. حسین مکی، مهدی بازرگان، اللهیار صالح و دیگر اعضای هیأت از طرف دولت مأموریت داشتند امر خلع ید انگلستان از منابع نفت ایران را عملی کنند. کمتر از 24 ساعت پیش از این تاریخ، تهران پیشنهاد لندن مبنی بر مشاركت 50-50 در استحصال نفت ایران را رد کرده بود. پیام دولت ایران برای دولت انگلستان این بود که از این پس شما نیز مانند سایر كشورها، میتوانید فقط یك خریدار عادی نفت ایران باشید و نه چیزی بیشتر. یک روز پس از عزیمت هیأت به آبادان، پرچم ایران بر فراز ساختمان اداره مرکزی شرکت نفت در خرمشهر به اهتزاز درآمد. عملیات خلع ید در فاصله ۳۰ خرداد تا ۱۲ تیر در خوزستان انجام شد و سپس در کرمانشاه، نفتشهر و پالایشگاه تهران اتفاق افتاد.
دست و پا زدن انگلیسیها برای بازگشت
با ورود هیأت خلع ید به آبادان، عوامل انگلیسی از قبول نظارت و سرپرستی این هیأت سرباز زدند. همین بهانهای شد تا حسین مکی رئیس هیأت خلع ید دستور خروج آنان از خاک ایران را صادر کند. البته این وسط لندن نیز بیکار ننشست و پس از تنظیم یک شکایت بلندبالا آن را به دادگاه لاهه فرستاد. در نتیجه دکتر مصدق برای دفاع از حق ملی شدن صنعت نفت ایران راهی هلند شد و دادگاه 31 تیرماه ١٣٣١ اعلام کرد خود را برای رسیدگی به شکایت انگلستان از ایران صالح نمیداند. این اما پایان کار نبود و استعمار پیر با ممانعت از فروش نفت ایران، پرداخت نکردن طلب تهران از فروش نفت، توقیف نفتکشهای شرکت نفت و محاصره دریایی ایران برای ممانعت از ورود تانکرهای دیگر کشورها به سواحل کشورمان، همه تلاش خود را برای پشیمان کردن ایرانیها از ملی کردن صنعت نفت به کار بست.
نظر شما