محسن هاشمی رفسنجانی در سازندگی نوشت: ۸۰ نفر از مقامات فعلی، سابق و اسبق کشور که شرایط قانونی قبل از احراز صلاحیت در شورای نگهبان را داشتند، در وزارت کشور موفق به ثبتنام شدند. این هجوم که البته آسانترین بخش از رقابت برای صندلی ریاستجمهوری است، تعجب همگان را برانگیخت.
تحلیل آمار و ارقام اعلامی که به نظر تا حدودی صحیح است از ترکیب ۵۹ درصد اصولگرایان، ۱۹ درصد مستقلین، ۱۶ درصد اصلاحطلبان و ۶ درصد معتدلین خبر میدهد و حضور ۴ درصدی زنان هم مورد توجه قرار گرفته است، متوسط سن شرکتکنندگان ۶۰ سال است که مورد قبول جامعه است، جوانترین ۴۴ سال و پیرترین ۷۵ سال دارد. با توجه به مرحله تبعیضی بعدی احتمالاً ۱۰ درصد متقاضیان خدمت یعنی ۸ نفر، امکان عبور از صافی نهچندان خوشایند شورای نگهبان را خواهند داشت که به نظر نگرانی تورم نامزدها را برطرف خواهد کرد. ولی نگرانی یکدستسازی یا مهندسی انتخابات را افزایش میدهد.
طبیعی است اگر نمایندهای از همه طیفهای سیاسی در لیست نهایی دیده شوند، امیدواری به افزایش مشارکت بیشتر از ۶۰ درصد هم فراهم خواهد شد که به نظر حاکمیت چنین برنامهای را در سر میپروراند. در این صورت انشاالله شاهد انتخاباتی قابل تحسین خواهیم بود.
هرچند از نحوه حضور و صحبتهای ابتدایی و چند دقیقهای نامزدها از تریبون وزارت کشور- در حدی که اجازه پخش یافتند- نشان از اصرار به غیرحزبی نشان دادن اکثر نزدیک به تمام آنهاست و متاسفانه هیچکدام از حزب، گروه، دسته و جمعیت پشتیبان خود سخن نگفتند، اما به نظر بعد از اعلام لیست نهایی برای رقابت باز این احزاب، گروهها، جمعیتها، انجمنها و سازمانهای مردمنهاد و بالاخره نخبگان خواهند بود که با بررسی سوابق و کارآمدی آنها در شوراهای مرکزی خود نسبت به حمایت از یکی از نامزدها اعلام نظر و فعال خواهند شد و سعی خواهند کرد با همفکری، برنامهریزی، اعلام برنامهها و تبلیغات او را حمایت و شانس و رای او را در میان مردم بالا برده و تلاش نامزد را پشتیبانی کرده و در نهایت تیم مدیریتی او را در دولت چهاردهم تشکیل خواهند داد.
با توجه به اینکه در این انتخابات فرصت به مراتب کمتر بوده است، بعد از تایید، سومین مرحله انتخابات که همانا حضور تبلیغاتی در میان مردم است اصولاً باید برنامهمحور باشد و نباید با امید واهی و کاذب به میان مردم آمد؛ لذا نقش همراهان نامزدها در تبیین برنامهها و حمایتهای تبلیغاتی براساس برنامههای واقعبینانه از اهمیت دو چندان برخوردار است. همین تفکر برنامهای است که دولت آینده و مدیران آن را برای اجرای برنامه و اعتقاد به آن را شکل میدهد؛ لذا باید توجه داشت که نمیتوان از سختترین مرحله انتخابات که همان جذب آرای مردم است بدون برنامه واقعبینانه و قابل فهم و لمس توسط عامه مردم عبور کرد و از نامزد جمهور به رئیسجمهور تبدیل شد.
نحوه حضور اصلاحطلبان و معتدلین در این انتخابات نسبت به انتخابات سال ۹۲ و ۹۶ حاکی از افتراق اولیه است و به نظر اگر تا آخر چنین باشد، میتواند به سمت باخت هم پیش برود؛ لذا اولین حرکت، تلاش برای ایجاد وفاق در این مورد است که طبیعتاً بعد از لیست نهایی تایید شده، مدنظر قرار گرفته و به بحث و تصمیمگیری گذاشته میشود.
آنچه به جبهه اصلاحات برمیگردد به نظر میآید که در ساماندهی اولیه هنگام ثبتنام نامزدها تا به حال موفق عمل نکردهاند و براساس اخبار از جبهه اصلاحات نتوانستند حتی مصوبات درونی خود را به اجرا درآورند، ازجمله راهبرد شرکت مشروط قبل از ثبتنام که فعلاً به شرکت مشروط بعد از ثبتنام و قبل از تایید، تبدیل شده است و به نظر در نهایت به سمت شرکت مشروط بعد از تایید صلاحیتها خواهد رسید. جبهه اصلاحات باید توجه کند برای انجام وظیفه و علامت مثبت به حاکمیت وارد رقابت انتخاباتی نمیشود بلکه برای برد سیاسی و قدرت اجرایی، وارد رقابت میشود لذا برای رسیدن به برد انتخاباتی باید از همه ابزارها در هر مرحله استفاده کرد و با ایجاد محدودیتهای کاذب خاص که شاهد آن در این دو هفته بودیم، زمینه باخت را فراهم نکنند. برد همیشه به معنی رسیدن به هدف صددرصدی نیست بلکه رسیدن به حداقلهای امکانپذیر هم برد فرض میشود. آنچه مهم است، حل مشکلات مردم و کشور با دولتی کارآمد و دلسوز در چهاردهمین دوره آن است.