شناسهٔ خبر: 66975531 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه دنیای‌اقتصاد | لینک خبر

پشت پرده یک پروژه دیپلماتیک

چرا عربستان برای آمریکا مهم است؟

دنیای‌اقتصاد : نشنال اینترست در مطلبی به بررسی نقش عربستان سعودی در بهبود و مدیریت تنش‌‌ها در منطقه پرداخت و نوشت که هر گونه نشانه‌‌ای در خصوص ازسرگیری روند عادی‌‌سازی بین عربستان سعودی و اسرائیل می‌تواند به عنوان شاخصی درباره حرکت به سمت آتش‌‌بس بین اسرائیل و حماس تلقی شود.

صاحب‌خبر -

به گزارش نشنال اینترست، از آنجا که جنگ اسرائیل در غزه به شدت ادامه دارد، اخیرا سیگنال‌‌های متفاوتی در مورد اینکه آیا درگیری در آستانه تشدید پرشدت یا در آستانه یک پیشرفت دیپلماتیک است، وجود نداشته است. با در نظر گرفتن حمله اسرائیل در رفح تا حملات مستقیم ایران علیه اسرائیل و دیپلماسی شاتل در سراسر خاورمیانه، به نظر می‌رسد که درگیری می‌تواند در هر زمانی به هر سمتی منحرف شود.

البته این جهت‌‌گیری نه تنها توسط اسرائیلی‌‌ها و فلسطینی‌‌ها، بلکه توسط بازیگران خارجی متعددی که در مناقشه درگیر هستند، از جمله حامیان امنیتی مانند ایالات متحده و ایران یا میانجی‌‌های دیپلماتیک مانند مصر و قطر، شکل خواهد گرفت.با این حال، بازیگر دیگری نیز وجود دارد که ممکن است به طور علنی یا مستقیم در درگیری دخالت نداشته باشد، اما از بسیاری جهات به همان اندازه در شکل دادن به مسیر آن تاثیرگذار بوده است: عربستان سعودی. موقعیت ریاض نه تنها عامل مهمی در تحولات جنگ اسرائیل و غزه در یک سال گذشته بوده است، بلکه می‌تواند به عنوان زنگ خطری مهم برای جهت‌‌گیری آینده درگیری و اثرات موج‌‌دار آن در سراسر منطقه و جهان باشد.

یک پس‌‌زمینه کلیدی برای جنگ اسرائیل و غزه و حملات ۷ اکتبر که منجر به آن شد، روند گرم شدن دیپلماتیک است که مدت‌‌ها بین اسرائیل و عربستان سعودی در جریان بود. طرفین در دهه گذشته در حال بررسی تقویت روابط بودند و این با توافق‌نامه ابراهیم در سال ۲۰۲۰ توسط ایالات متحده تسریع شد که اسرائیل روابط رسمی دیپلماتیک خود را با امارات متحده عربی و بحرین (و بعدا مراکش و سودان) برقرار کرد. انگیزه چنین توافق‌‌هایی با منافع مشترک در تشکیل وزنه تعادلی در برابر رقیب منطقه‌‌ای یعنی ایران و همچنین ایجاد پیوندهای تجاری بیشتر و یکپارچگی اقتصادی بین اسرائیل و کشورهای حاشیه خلیج‌‌فارس بود. روندی که در دولت ترامپ آغاز شد، در دولت جو بایدن با نگاهی خاص به یکی از بازیگران پیشرو در خاورمیانه یعنی عربستان سعودی ادامه یافت.

هر دو چشم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌انداز برای ریاض جذاب بود، زیرا به دنبال مقابله با منافع و قدرت ایران در منطقه بود و در عین حال برنامه بلندپروازانه تنوع اقتصادی چشم‌انداز ۲۰۳۰ به رهبری محمد بن‌سلمان، ولیعهد سعودی را اجرا می‌‌کرد. تا سال ۲۰۲۳، مذاکرات بین عربستان سعودی، اسرائیل و ایالات متحده با هدف دستیابی به عادی‌‌سازی دیپلماتیک بین عربستان سعودی و اسرائیل و همچنین تقویت روابط امنیتی و توافق هسته‌‌ای غیرنظامی بین ریاض و واشنگتن، شتاب قابل‌توجهی پیدا کرد. چنین توافقی به تنوع انرژی ‌برای سعودی‌‌ها کمک می‌کند و در عین حال ایالات متحده را قادر می‌‌سازد تا موقعیت خود را در قبال ایران تقویت کند و همچنین با افزایش نفوذ چین در منطقه خلیج فارس مقابله کند.

چنین توافقی با توجه به تاثیری که بر تغییر شکل چشم‌‌انداز منطقه خواهد داشت، از سوی ایران و همچنین فلسطینی‌‌ها که به دنبال تشکیل کشوری برای فلسطین به عنوان پیش‌‌شرطی با هدف ارتباط با هرگونه توافق عادی‌‌سازی بین عربستان سعودی و اسرائیل بودند، با مخالفت مواجه شد. حملات ۷ اکتبر توسط حماس و پاسخ نظامی متعاقب اسرائیل در غزه تاثیری بر برهم زدن این ترتیب داشت، زیرا مساله فلسطین بار دیگر در محاسبات تصمیم‌گیری ریاض قرار گرفت.زمانی که اسرائیل عملیات نظامی خود را در غزه آغاز کرد و آن را گسترش داد، عربستان سعودی به این نتیجه رسید که هزینه و ضربه احتمالی یک توافق عادی‌‌سازی با اسرائیل بدون پرداختن به موضوع فلسطین به شیوه‌‌ اساسی بسیار خطرناک خواهد بود.این نشان‌‌دهنده سرعت تند دیپلماسی است که از زمان آغاز درگیری اسرائیل و غزه بین بازیگران مختلف منطقه‌‌ای و جهانی در جریان بوده است.

در حالی که ایالات متحده، همراه با حمایت میانجی‌گری قطر و مصر، به دنبال مذاکره درباره توافق آتش‌‌بس برای پایان دادن به درگیری‌‌ها در غزه است، واشنگتن همچنین روابط دیپلماتیک موازی با عربستان سعودی را دنبال کرده است تا معاملات امنیتی و اقتصادی را که آنها در حال مذاکره بوده‌‌اند، پیش ببرد و اطمینان حاصل کند که از درگیری‌‌ها ناخشنود نمی‌‌شوند. با این حال، این یک نبرد دشوار بوده است، زیرا دولت نتانیاهو و حماس بر سر شرایط آتش‌‌بس بسیار از هم دور هستند، چه برسد به راه‌‌حل دو کشور. در همین حال، ایالات متحده و اسرائیل به طور خاص در مورد حمله اخیر در رفح و تلفات غیرنظامی گسترده در عملیات نظامی اسرائیل دچار اختلاف‌نظر جدی هستند که به نوبه خود منجر به اعتراضات داخلی و شعله‌‌ور شدن دو قطبی سیاسی در داخل ایالات متحده در سال انتخابات برای بایدن شده است.

این مناقشه برای عربستان سعودی، نه تنها روند عادی‌‌سازی با اسرائیل را پیچیده کرده است، بلکه باعث سرریز منطقه‌‌ای شده است؛ به گونه‌‌ای که مستقیما منافع این کشور را تهدید می‌کند. این شامل گسترش ناامنی منطقه‌‌ای از طریق حملات ضربتی بین اسرائیل، ایالات متحده و گروه‌‌های همسو با ایران در لبنان، سوریه و عراق است؛ مشاهده می‌‌کنیم که حوثی‌‌ها در یمن از طریق حملات پهپادی و موشکی حمل‌‌ونقل جهانی در دریای سرخ را مختل کرده‌‌اند. با توجه به اینکه دریای سرخ یک کریدور کشتیرانی حیاتی است و ۳۰‌درصد از ترافیک جهانی کانتینر و ۱۲‌درصد ترانزیت نفت (که بیشتر آن از عربستان سعودی می‌‌آید) را به خود اختصاص می‌دهد، این یک مسوولیت مهم برای ریاض و موقعیت گسترده‌‌تر آن است.این تشدید تنش با خود خطرات دیگری را به همراه داشته است؛ همچنان که در اولین حمله مستقیم ایران به اسرائیل در ماه آوریل پس از حملات اسرائیل به فرماندهان کلیدی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در کنسولگری ایران در دمشق مشاهده شد.

با این حال، عربستان سعودی نقش کلیدی و در عین حال آرامی در شکل‌‌دهی به این واکنش ایفا کرد؛ طبق گزارش‌‌ها، ریاض اطلاعات کلیدی در مورد برنامه‌‌های ایران را قبل از حمله به ایالات متحده و متحدانش منتقل کرد. تا حدی به دلیل دخالت عربستان سعودی، خطر تشدید درگیری مستقیم بین اسرائیل و ایران -حداقل در حال حاضر - مهار شده است.بنابراین عربستان سعودی نقش حیاتی در شکل‌‌دهی و تحت‌تاثیر قرار دادن درگیری اسرائیل و غزه ایفا کرده و اهمیت آن احتمالا در آینده افزایش می‌‌یابد. از منظر دیپلماتیک، هرگونه نشانه‌ای در خصوص از سرگیری روند عادی‌‌سازی بین عربستان سعودی و اسرائیل می‌تواند به عنوان شاخصی باشد که براساس آن، حرکت به سمت آتش‌بس بین اسرائیل و حماس در حال انجام است.

همین امر را می‌توان در مورد پیشرفت بین ایالات متحده و عربستان سعودی در معامله اقتصادی و امنیتی خودشان نیز بیان کرد. با این حال، سفر اخیر مشاور امنیت ملی ایالات متحده به ریاض نشان داد که پیشرفت در ترتیبات آنها می‌تواند قبل یا مستقل از توافق بین عربستان سعودی و اسرائیل اتفاق بیفتد و زمانی که آتش‌بس حاصل شود، این احتمال وجود دارد که ریاض، همراه با واشنگتن و سایر کشورهای منطقه، نقش تاثیرگذاری در بازسازی و تحول سیاسی غزه پس از جنگ ایفا کند.از منظر امنیتی، عربستان سعودی همچنین می‌تواند سرنخ‌‌هایی در مورد نحوه تشدید درگیری اسرائیل و غزه ارائه دهد. خلیج فارس در ساحل شرقی عربستان سعودی نیز ممکن است مانند دریای سرخ در سواحل غربی آن، در صورت تشدید جنگ دچار اختلالات امنیتی قابل‌‌توجهی شود. در مورد خلیج فارس، اختلال می‌تواند حتی چشمگیرتر باشد - تنگه هرمز ۳۰‌درصد از جریان جهانی نفت خام و ۲۰‌درصد از جریان جهانی ال‌‌ان‌‌جی را تشکیل می‌دهد که نه تنها بر عربستان سعودی و صادرکنندگان انرژی خلیج فارس مانند امارات و قطر، بلکه بر اقتصاد جهانی به عنوان یک کل تاثیر می‌‌گذارد.

هرگونه اقدام مقدماتی ریاض مانند انتقال دارایی‌‌های دریایی، آماده‌‌سازی مسیرهای صادرات انرژی جایگزین، یا افزایش کانال‌‌های دیپلماتیک با ایران می‌تواند به عنوان شاخص‌‌های کلیدی برای چنین تشدید تنشی باشد.به این ترتیب، نقش عربستان سعودی می‌تواند به‌‌طور غیرمنتظره‌‌ای در شکل‌‌دهی به روند درگیری اسرائیل و غزه و تاثیرات موج‌‌دار آن در سراسر منطقه موثر باشد. چه از طریق آتش‌‌بس بین اسرائیل و حماس، چه از طریق تشدید تنش‌‌های نظامی بزرگ، یا یک سازماندهی مجدد دیپلماتیک گسترده‌‌تر در منطقه، موضع ریاض برای تماشای حرکت رو به جلو حیاتی خواهد بود.

نظر شما