شناسهٔ خبر: 66900571 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: انتخاب | لینک خبر

خاطرات «سایه» قسمت نوزدهم؛

ماجرای ممنوعیت موسیقی در اوائل انقلاب و گروهی که با شجریان و لطفی تشکیل دادیم

استاد اصلا چی شد که چاووش تشکیل شد؟ در سال ۵۷ که انقلاب شد به جلسه‌ای تو خونه لطفی تشکیل دادیم نگرانی از اونجا شروع شد که موسیقی داره ممنوع میشه من گفتم غصه نداره، در همه جای دنیا هشتاد و چند درصد برنامه‌های رادیو موزیکه و شصت و چند درصد برنامه‌های تلویزیون موسیقیه؛ دریافت شخصی من نبود این حرف در اونجا گفتیم چی کار باید کرد و بچه‌ها بعضی‌ها کار‌های جالبی کردند؛ مثلاً جمشید تمام دنیا این طور بود عندلیبی گفت من پنج هزار تومن دارم خوب یادمه، اینو در اختیار گروه می‌ذارم...

صاحب‌خبر -
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب» کتاب پیر پرنیان اندیش، جمعآوری خاطرات هوشنگ ابتهاج توسط میلاد عظیمی و عاطفه طیه است که در سال ۱۳۹۱ توسط انتشارات سخن منتشر شد. هوشنگ ابتهاج در این کتاب به خاطرات خود در مواجهه با سؤالات گردآورندگان میپردازد. این کتاب در دو جلد و بیش از هزار صفحه منتشر شده است. «انتخاب» روزانه بخشهایی کوتاه از این کتاب را در سی قسمت برای علاقهمندان به تاریخ منتشر خواهد کرد.

-استاد اصلا چی شد که چاووش تشکیل شد؟

در سال ۵۷ که انقلاب شد به جلسه‌ای تو خونه لطفی تشکیل دادیم نگرانی از اونجا شروع شد که موسیقی داره ممنوع میشه من گفتم غصه نداره، در همه جای دنیا هشتاد و چند درصد برنامه‌های رادیو موزیکه و شصت و چند درصد برنامه‌های تلویزیون موسیقیه دریافت شخصی من نبود این حرف در اونجا گفتیم چی کار باید کرد و بچه‌ها بعضی‌ها کار‌های جالبی کردند؛ مثلاً جمشید تمام دنیا این طور بود عندلیبی گفت من پنج هزار تومن دارم خوب یادمه، اینو در اختیار گروه می‌ذارم،  گروه چاووش مقصود بود که ترکیب گروه شیدا و عارف بود و چند نفر هم اضافه بر گروه عارف و شیدا مثل مجید درخشانی و چند نفر دیگه عضو چاووش شدند. جمشید گفت که من پنج هزار تومن دارم و در اختیار همه می‌ذارم، ماهی فلان قدر به من بدید و بیژن کامکار اعتراض کرد و گفت چرا ۱۴۰۰ تومن برام مقرر کردید، من ۱۲۰۰ تومن برام کافیه (بغض می‌کند)... بچه‌ها با این روحیه ایثار وارد کار شدن و همه ش جانب موسیقی رو نگه می‌داشتند بعد هم ما به فکر تولید کاست افتادیم و یه بابایی با ما قرار گذاشت که کاست تولید کنیم.

- درباره امور مالی چاووش هم توضیح بدید.

وقتی تولید تو چاووش شروع شد و قرار شد که کاست به بازار بدیم اومدیم درجه‌بندی کردیم. اصلاً نفس موضوع رو درجه‌بندی کردیم نه اشخاص رو. گفتیم خواننده درجه یک درجه دو و درجه، سه بدون اینکه بگیم اصلاً خواننده درجه یک و دو و سه داریم یا نداریم نوازنده درجه یک درجه دو و سه. بعداً گفتیم آقای شجریان خواننده درجه یکه آقای ناظری خواننده درجه دو... حرف اون زمانه... با حالا کار ندارم پس این‌ها به ضریبی شد... حالا ما یه کاست تولید کردیم و به بازار فلان قدر خرج کاست شد، این قدر هم فروختیم، یه رقمی هم سود کردیم. ۲۰ درصد این سود د مالِ خود چاووش باشه که برای کارهاش بنیه مالی داشته

فروختیم. گفتیم باشه. این بیست درصد در واقع متعلق به همه اعضای چاووش بود؛ یعنی اگه چاووش منحل می‌شد این بیست درصد بر می‌گشت به همه اعضا به طور مساوی... ماهی دو هزار تومن هم به نوازنده‌ها پرداخت می‌کردیم جز مشکاتیان و علیزاده و لطفی و من که هیچ وقت پولی از چاووش نگرفتیم حتی بابت آهنگسازی و نوازندگی و شعرمون. یادمه یه جلسه تشکیل دادیم من بودم و آقای لطفی و آقای علیزاده و آقای مشکاتیان داشتیم ارزیابی می‌کردیم که این نوار مثلاً چاووش ۱ رو که منتشر ک ر کردیم حب هزار تومن سود کردیم ۲۰ درصدشو می‌ذاریم کنار، باقیشو می‌خوایم قسمت کنیم. من اونجا ضرایبی گذاشتم که مثلاً خواننده درجه یک از یک ساعت کاست چند درصد رو اشغال کرده.

- تا این حد ریز شدید؟

بله... این کار من بود. با لحن جدی و قاطع من تو این کار اوستا بودم در سیمان تهران اولین طبقه‌بندی مشاغلو برای چند هزار کارگر انجام داده بودم... بله، می‌گفتم که آقای شجریان تو این کاست یک ساعته ۳۵ دقیقه آواز خونده پس این خواننده درجه یک

سی و پنج شصتم این کاست رو اشغال کرده؛ این ضریب و اون عدد یه عددی می‌شد و همین طور برای تمام نوازنده‌ها و شاعر‌ها... یادمه سر تصنیف سپیده «ایران ای سرای امید» آقای علیزاده و لطفی خندیدن و گفتن شعر شما که دیگه حرفی نداره، گفتم نه آقا آقای لطفی گفت: باز آقای ابتهاج داره درباره خودش تعارف می‌کنه گفتم نه آقا! بحث تعارف نیست، من به عنوان یه آدم حرفه‌ای اینجا هستم در این تصنیف ایران ای سرای امید یه عیبی هست که من به خاطر این عیب ده پوئن از صد کم می‌کنم تو اون قسمت «صلح و آزادی» یه کلمه دوپاره شده. البته خواننده اگه «آ» رو ادامه می‌داد و به «زا» وصل می‌کرد، چاره داشت، عیبش کمتر می‌شد این مسأله رو مطرح کردم که همه یاد بگیرن.... درسته که آهنگساز‌های بزرگی هستن ولی اگه آهنگشون اشکالی داره انصاف داشته باشن و بگن و نگن که ما بهترین کار ممکنو کردیم. این کار من جنبه تعلیم داشت. وانگهی من که نمی‌خواستم پول بگیرم.

- مقام رسمی و اجرایی شما در چاووش چی بود؟

از اول قرار شد من دبیر دائمی چاووش باشم در کلیات امور هم بی تأثیر نبودم کاری که برای من خیلی سنگین بود و خیلی مشکل بود حفظ چاووش بود و در وهله اول حفظ رابطه این آدم‌ها باهم بود... در رادیو اینا تابع مسئول رادیو بودند که من بودم. من می‌تونستم بگم از آقای عظیمی من ساز ضبط نمی‌کنم. مختار بودم که از کسی ضبط بکنم یا نکنم. در هر صورت اونجا حاکم من بودم ولی من هیچ وقت در رادیو استبداد نکردم، اما در چاووش این حکومت رو من نداشتم برای اینکه اختیار مالی چاووش دست من نبود؛ اختیار مالی مال همه بود.

- آیا همه اونچه که در چاووش اتفاق افتاد مطابق میل شما بود؟

چیزی مخالف میل من نبود ه یه حرفی مطرح شده که اگه استاد شجریان کار چاووش (سپیده) رو نمی‌خونده باید مثل خواننده‌های رادیویی مثل شهیدی و قوامی و محمودی خونه نشین می‌شد و موقعیت کنونی استاد شجریان مدیون چاووش  است.

لینک کوتاه کپی لینک

نظر شما