[ شهروند ] از امروز دور جدید اجراهای تئاتر در تالارهای دولتی نمایش- از قبیل تئاتر شهر، تالار هنر و تماشاخانه سنگلج- آغاز و طبق برنامه اعلامشده نمایشهای «گالیله»، «توو»، «بیرون پشت در»، «شاید»، «گربه جان»، «دوازده سیوشش»، «اتاق ورونیکا»، «جادوی شهرزاد» و «انگشتر اسرارآمیز» اجراهای خود را دنبال خواهند کرد. در این میان البته بیراه نیست اگر مهمترین اجرای این روزهای تئاتر ایران را «گالیله» با نمایشنامهای پرآوازه از برتولت برشت بدانیم که به کارگردانی شهابالدین حسینپور از 29فروردینماه در تالار اصلی تئاتر شهر روی صحنه رفته و با توجه به استمرار استقبال مخاطبان بهنظر میرسد تا چند هفته دیگر نیز روی صحنه خواهد بود. نمایشنامهای که بهرغم اینکه به نویسندهای چون برتولت برشت تعلق دارد، اما با این حال عمده نام و آوازه خود را در فضای تئاتری ایران مدیون و مرهون تلاشهای دیرینهسال استادتمامی چون حمید سمندریان برای اجرای نسخهای بهروز از این نمایشنامه است که حالا با تلاشهای شهابالدین حسینپور به ثمر نشسته. این نمایشنامه با ترجمه حمید سمندریان، با بازی فرهاد آییش، صدف اسپهبدی، نورا هاشمی، محمد نادری، حمید رحیمی، شهروز دلافکار، آرش فلاحتپیشه، محمد معتضدی، اشکان صادقی، سامان کرمی و علیرضا مویدی در سالن اصلی روی صحنه است. نکته جالب اینکه همزمان اجرای دیگری از این نمایشنامه نیز هماکنون در مشهد روی صحنه رفته است.
به بهانه اجرای این نمایشنامه- که درامی است درباره زندگی دانشمندی که بهدلیل رد نظریه زمینمرکزی کلیسا و ادعا و اثبات این موضوع که خورشید ثابت است و زمین به دور آن میچرخد، تا آستانه دادگاههای تفتیش عقاید و تکفیر و سوزانده شدن در آتش میرود- صحبتهای کارگردان آن و نکات برجستهای از نمایشنامه «زندگی گالیله» به قلم برتولت برشت را با هم مرور میکنیم...
شهابالدین حسینپور ظاهرا سالهاست که بهدنبال اجرای نمایشنامه «گالیله» بوده و در این مدت موانعی که در مسیر اجرای چنین نمایشنامهای وجود داشته، مانع از این اتفاق شده است. با این حال خود این کارگردان بارها گفته که اجرای نمایشنامه گالیله را فارغ از ارادت و علاقه قلبیاش به استاد حمید سمندریان نمیتواند تحلیل کند: «ماجرای این نمایش برای من از ارادت قلبی به استاد سمندریان شروع شد. در واقع این ماجرا از مراسم خاکسپاری ایشان شروع شد که بهخودم قول دادم این نمایش را بهعنوان ادای دینی به او روی صحنه ببرم- و در چند سال گذشته خیلی هم در این زمینه تلاش کردیم که البته موانعی مانند شیوع ویروس کرونا و پس از آن هم شرایط بحرانی کشور جلوی این کار را گرفت».
اما اینکه جز ادای دین شخصی به حمید سمندریان؛ آیا نمایشنامه «گالیله» از منظر دیگری نیز برایش اهمیت داشته یا نه؛ شهابالدین حسینپور میگوید: «من حدود بیست سال پیش به واسطه استاد سمندریان با نمایشنامه «گالیله» آشنا شدم و از همان زمان هم که متن را خواندم، احساس کردم این اثر در زمینههایی قابلیت همذاتپنداری دارد. با این حال چون خود استاد علاقه زیادی به این متن داشت و سه بار هم سعی کرده بود آن را روی صحنه ببرد، نمیتوانستم کاری کنم- و آرزو داشتم خود ایشان این کار را انجام دهد و من هم بتوانم در گوشهای از کار حضور داشته باشم. همانطور که گفتم تازه بعد از درگذشتشان بود که قول دادم روزی این اثر را به یاد ایشان روی صحنه ببرم».
تغییر بازیگران
ظاهرا قبل از فرهاد آییش قرار بود پیام دهکردی نقش گالیله را بازی کند؛ اما بعدتر فرهاد آییش جایگزین این بازیگر شد. شهابالدین حسینپور درباره اینکه آیا این جایگزینی- با توجه به تفاوت سنی و تفاوت نوع بازی این دو هنرمند- باعث ایجاد مشکل برای کار نشده است؛ میگوید: «پیام دهکردی هم مثل من شیفته سمندریان بود و استاد هم او را بسیار قبول داشت اما عدمحضور او در دور دوم باعث انتخاب جناب آییش شد. من تصمیم داشتم این تراژدی را به یک گروتسک که ژانر مورد علاقهام به شمار میآید، تبدیل کنم- که البته از نظر خیلی از استادان نشدنی بود. با این حال این تصمیم برای رفتن به سمت گروتسک تأکیدم را برای حضور آقای آییش بیشتر میکرد. حالا هم اجرای این نمایش و همکاری با آقای آییش را یک معجزه میدانم».
گروتسک یا طنز؟
با این حال و بهرغم رضایت صددرصدی آقای کارگردان، بهنظر میرسد در اجرای فعلی «گالیله» نشانی از آن فضای گروتسک مورد تأکید کارگردان نیست و همهچیز به سمت و سوی نوعی طنز ملایم پیش رفته است. شهابالدین حسینپور این برداشت را قبول دارد و میگوید: «بله، من صددرصد آنچه را که میخواستم روی صحنه نمیبینم- و بهعبارت بهتر گروتسک در این اجرا نتوانسته به نهایت خود برسد، اما کتمان نمیتوان کرد که طنازیهای نمایش هم به نوعی دیگر باعث لذت تماشاگر شده است».
اما آیا این شوخیها از ابتدا در دراماتورژی کار پیشبینی شده بود، یا اینکه در روند کار بهوجود آمده است؟
کارگردان نمایش «گالیله» میگوید: «شوخیهای کار براساس تعامل بین من و بازیگران شکل گرفته است. اما تکرار دیالوگها توسط آقای آییش شکل و تیپی است که ایشان برای نقش خود درنظر گرفته- که البته این رویکرد بداهه شاید سلیقه من نباشد؛ اما من به بازیگرانم اعتماد دارم و مردم هم آن را پس نمیزنند».
شهابالدین حسینپور درباره افزایش رویکرد طنازانه نمایشنامه «گالیله» البته ظاهرا ملاحظات دیگری هم داشته: «همانطور که گفتم این کار ادای دین من است و این را هم گفتهام که آقای سمندریان درباره این نمایش گفته بودند که درام در نهایت به کمدی ختم میشود و این جمله بسیار برای من تاملبرانگیز بود».
یک «گالیله» متفاوت
برای کسانی که نمایشنامه «زندگی گالیله» برتولت برشت را خواندهاند؛ «گالیله»ای که هماکنون روی صحنه آمده تفاوتهای زیادی با آن نمایشنامه دارد. به بیانی دیگر؛ «گالیله» شهابالدین حسینپور هم کوتاهتر است و هم اینکه جنس زبان نمایش به زبان محاوره تغییر کرده است. آقای کارگردان دلیل این رویکرد را چنین عنوان میکند: «این تغییرات دلایلی چند دارند. اول اینکه تصویری کردن نمایشنامه گالیله کار سادهای نیست؛ بهخصوص برای مخاطب امروز که دیگر حوصله نمایشهای سه-چهارساعته ندارد. دیگر اینکه به زعم ما این نمایشنامه بهرغم محتوای بینظیری که دارد، اما از نظر شکل و ساختار نمایشنامهنویسی ضعفهایی دارد و به همین دلیل هم سعی کردیم این ضعفها را برطرف کنیم».
اما دلیل دیگر این تغییرات به عقیده کارگردان نمایش «گالیله» چیز دیگری است: «از طرف دیگر «گالیله» یک نمایش تماما سیاسی است و متن به لحاظ دراماتیک برای نسل امروز دلزدگی و شعارزدگی دارد و من این را دوست نداشتم. پس با حفظ رسالت نمایشنامهنویس متن را به سمت دیگری بردیم و آن را از تراژدی تلخ دور و البته مدت زمان کار را هم کم کردیم. درواقع این کار نگاهی متفاوت به «گالیله» است اما هرگز بیاحترامی به متن نویسنده نیست».
این رویکرد متفاوت به «گالیله» هم خود دلایل دیگری دارد. شهابالدین حسینپور میگوید: «در این روزگار اجرای «گالیله» خودش کار مهمی است، اما به جرأت میگویم که متن اصلی برشت برای مخاطب امروز، خستهکننده و طولانی خواهد بود و به همین دلیل آن را تغییر دادهایم. اجرای این اثر یک حرکت انتقادی است. ما در دورههای قبل چالشهای زیادی برای اجرای این نمایش داشتیم. این بار ولی در نهایت نمایشنامه را به سمتی بردیم که گروههای مختلف را راضی نگه دارد و در عین حال هیچگونه آسیبی به دغدغه ما و نمایشنامه نرسد».
گالیله استاد سمندریان
برای کسی که به یاد استادی درگذشته اثری را روی صحنه میبرد، این تصور که اگر آن استاد زنده بود، چه واکنشی به اثر نشان میداد، تصور ترسناکی باید باشد. شهابالدین حسینپور اما بیترس و تردید به چنین موضوعی فکر میکند: «ای کاش استاد سمندریان زنده بود و میتوانستم این اثر را به او تقدیم کنم. اگر آقای سمندریان بود، حتما بهوجود ما افتخار میکرد».
نظر شما