[ سیما فراهانی] سالها امدادگر و داوطلب هلالاحمر بودند و سر صحنههای مختلف در کنار مردم ماندند و به آنها کمک کردند. حالا به تماسهای اضطراری مردم پاسخ میدهند. تماسهایی که گاه، مزاحمت است، گاه جدی و تلخ و گاه هم شیرین؛ زوجی که در هلالاحمر با هم آشنا شدند، سالها سر صحنههای مختلف به داد مردم رسیدند و حالا بهصورت تلفنی باز هم مردم را در شرایط بحران تنها نگذاشتهاند. بدون هیچ چشمداشتی به مردم خدمت میکنند. با اینکه برای گذران زندگی، شغل و کسبوکار خود را راه انداختهاند، ولی نمیتوانند از امداد دل بکنند. نمیتوانند خود را از مردم جدا کنند. زوج امدادی، حالا اپراتور 112هلالاحمر هستند و حتی پای تلفن نیز به درد مردم و نیازهایشان رسیدگی میکنند. عاشقانه در این راه قدم برداشتهاند. از سن کم با هلالاحمر و آموزشهای حیاتی آن آشنا شدند و از همان زمان تا الان بهصورت داوطلب و خالصانه خدمت خود را ادامه دادهاند. این زوج که اپراتور ندای امداد هستند، در گفتوگو با خبرنگار «شهروند» از خاطرات تلخ و شیرین این تماسها میگویند و روایتهای جالبی از تماسهای مردمی دارند.
کمک به مردم لذتبخش است
رایان ریحانیان 29سال دارد. او از زلزله کرمانشاه به هلالاحمر دلبسته شد. ریحانیان در این خصوص میگوید: «زمان زلزله کرمانشاه بود. چند نفر از دوستانم در حیاط دانشگاه برای زلزلهزدگان کمکهای مردمی جمع میکردند. من هم رفتم و گفتم میخواهم این کار را انجام دهم. آنها گفتند اگر میخواهی کمک کنی برو پایگاه امدادونجات چیتگر در آنجا کمکهای بهتری انجام میشود. من به پایگاه هلالاحمر سر زدم تا فقط کمک کنم، ولی یک هفته آنجا ماندم و در ارسال اقلام امدادی کمک کردم. سه تریلی لوازم بهداشتی و پتو و اقلام ارسال شد. از همان زمان متوجه شدم که چقدر کمک به مردم لذتبخش است. برای همین عضو داوطلب شدم و آموزشهای لازم را دیدم. بعد از آن به مرحله امدادگری و نجاتگری رسیدم. در پایگاههای جادهای شیفت بودم و سالها در صحنههای مختلف امدادگری کردم. از سال 99نیز در بخش مردمی اپراتور هلالاحمر مشغول بهکار شدم. سال 1400نیز اپراتور بخش مرکز کنترل و هماهنگی عملیات 112شدم و هنوز هم مشغول بهکار هستم. تمام روزهای عید سال گذشته را در خود سازمان بهعنوان اپراتور هلالاحمر و داوطلبانه کار کردم. چون از این کار لذت میبرم.»
او ادامه میدهد: «ما در مرکز 112هلالاحمر، روزانه بالغ بر بیش از سه هزار زنگخور داریم. البته تهران جزو معدود استانهایی است که بیش از 5هزار تماس در روز برقرار میشود. در این مرکز درخصوص انواع حادثهها تماس گرفته میشود حتی تصادفهایی که درون جاده است. البته حادثههایی که بیشتر به هلالاحمر مربوط میشود، حادثههای کوهستانی و تصادفات جادهای که فردی در خودرو محبوس شده باشد. بعضا دیده شده اورژانس و آتشنشانی هم با ما تماس میگیرند و از ما درخواست کمک میکنند. در حادثههای دیگر مثل سیل و زلزله یا تخریب یک ساختمان بهطور کامل درصورتی که مفقودی داخل آن باشد، با ما تماس گرفته میشود. در کل بیشتر برای دسترسی مفقودی با ما تماس گرفته میشود.»
مزاحمت موبایلفروشها
گفته میشود دردسر مزاحمان تلفنی برای تلفن ۱۱۲ هلالاحمر حتی بیشتر از اورژانس و پلیس است، زیرا با تلفن بدون سیمکارت هم میتوان با این شماره امدادی بینالمللی تماس گرفت. ریحانیان در این خصوص میگوید: «ما در این مرکز مزاحم زیاد داریم. نخستین سری مزاحمها، موبایلفروشان هستند. 112تنها خطی است که در کشور بدون سیمکارت میتوان با آن تماس برقرار کرد و خط اضطراریای است که مستقیم به ماهواره وصل میشود و هزینهاش هم رایگان است. موبایلفروشان نیز برای تست گوشیهایی که سیمکارت ندارند با ما تماس میگیرند. مثلا من خودم بارها به اینطور تماسها جواب دادم. موبایلفروش میخواهد نشان دهد که هدفون و میکروفن گوشی سالم است، زنگ میزند و میگوید سلام خوب هستید، صدای من میآید! بعد قطع میکند. بارها از این اتفاق برای ما افتاده است. مزاحمت موبایلفروشها برای ما از همه بیشتر است. یک عده دیگر هم هستند که گوشی را به بچه میدهند. بچه بازی میکند و چون شماره اضطراری و راحتی است تماس میگیرند. البته موردهای مزاحمت دیگر هم داریم. حتی حادثه دروغین هم داشتهایم. یادم میآید یکبار خانمی با ما تماس گرفت، گفت شوهرم از صبح به کوه رفته و حالا که بعدازظهر شده هنوز برنگشته و هیچ خبری هم از او ندارم. تیمهای امدادی سه روز مشغول جستوجو بودند. در آخر مشخص شد آن فرد کلاهبردار بوده و به ترکیه رفته است. این وسط تیمهای امدادی ما سه روز در جستوجوی فردی بودند که اصلا آنجا نبود. چراکه پایه و اساس ما بر این است که همه تماسها واقعی است.»
خاطرات تلخ و شیرین
وی به روایت خاطراتی از این تماسها میپردازد و میگوید: «معمولا ما تا صحت و سقم تماسها را متوجه نشویم تیمی اعزام نمیکنیم. تقریبا دو هفته پیش بود که خانمی تماس گرفت و من پاسخ دادم. البته این را هم بگویم که اکثر مردم در شرایط اضطرار با 115و 110تماس میگیرند و گاهی بهخاطر مشکلات مخابراتی به خط ما وصل میشود. ما نیز به اورژانس و ارگان مربوطه ارجاع میدهیم. خلاصه آن خانم تماس گرفت و با استرس و حال بد گفت که مادربزرگم روی زمین افتاده و بیهوش است. آن خانم بهشدت هول شده بود. بلافاصله موضوع را به اورژانس اطلاع دادم، اما گوشی را قطع نکردم. خود آن خانم آنقدر حالش بد بود که ممکن بود تا رسیدن اورژانس بلایی سرش بیاید. برای همین سعی کردم به او حمایت روانی دهم. تا وقتی اورژانس رسید با او صحبت کردم و در نهایت با رسیدن اورژانس تماس را قطع کردم. ولی در این کار موفق بودم و آن خانم وقتی گوشی را قطع میکرد دیگر مثل قبل حال بدی نداشت و خیلی بهتر شده بود. حتی پیگیری کردم و متوجه شدم حال مادربزرگش هم خوب شده است. این اتفاقات خیلی در روحیه ما تأثیر میگذارد و حالمان خوب میشود. یک سال پیش هم دقیقا 13خرداد یک اتفاق تلخ رخ داد. خانمی تماس گرفت و گفت با همسرش به کوه رفته اند و همسرش سقوط کرده است. حالش خیلی بد بود. با او نیز صحبت کردم و سعی داشتم به او حمایت روانی دهم، ولی در نهایت جسد شوهرش پیدا شد.»فاطمه رویتوند 29ساله نیز همسر آقای ریحانیان است. او نیز امدادگر بوده و حالا اپراتور هلالاحمر است. او نیز از عشق به کارش به «َشهروند» میگوید: «من از سال 89 به عنوان امدادگر و نجاتگر وارد هلالاحمر شدم. فکر میکنم اول دبیرستان بودم. یک روز به مدرسه ما آمدند و سیپیآر را آموزش دادند. برای من از همان موقع خیلی جذاب بود که در آن سن، وقت میگذارند و چنین چیزهایی به ما آموزش میدهند. آن زمان حس ارزشمند بودن را داشتم. از همان سنِ کم عاشق این کار شدم و صبر کردم تا 18سالم شد و بعد داوطلب هلالاحمر شدم. از همان سالها دورهها را شروع کردم. نجاتگر دو و مربی مخاطرات بودم. از سال 1401هم اپراتور 112شدم. با همسرم زمانیکه امدادگر بودیم آشنا شدم. با اینکه کار خودمان را شروع کردهایم، ولی به این کار عشق زیاد داریم. در این حوزه خاطرات تلخ و شیرین زیادی دارم. کسانیکه توانستم نجات دهم و آنهایی که شاهد مرگشان بودم. با این حال هیچکدام اینها باعث نشده که ما دست از کارمان بکشیم. ما عاشقانه ادامه میدهیم. حالا که در اپراتوری هلالاحمر هستیم روزانه با افراد بسیاری صحبت میکنیم و اتفاقات زیادی را شاهدیم. بیشتر از همه بحث حمایت روانی است که پای تلفن از دستمان برمیآید. حتی آنهایی که با اورژانس کار دارند هم تنها نمیگذاریم و سعیمان بر این است که آنها را آرام کنیم. همین چندوقت پیش بود که در یک تصادف پای تلفن شنیدم که زن بارداری در خودرو گیر کرده بود. خیلی اضطراب گرفتم. تا لحظهای که تیمهای امدادی برسند، پای تلفن بودم. در نهایت وقتی متوجه شدم او را نجات دادهاند، خیالم راحت شد.»
آشنایی با ندای امداد (112)
از سال ۱۳۸۸ خط تلفنِ سه رقمی ۱۴۷ برای هلالاحمر راهاندازی شد که بیشتر آموزشها را ارائه میکرد، اما فعالیت خاصی نداشت. از سال ۱۳۹۰ با توجه به مهمتر شدن فعالیت هلالاحمر و با توجه به تغییرات مدیریتی، این خطِ تلفنِ سه رقمی به ندای امداد معروف شد تا اگر مردم با مشکلی مواجه شدند با این خط تماس بگیرند که بیشتر در شهرستانها فعال بود. با توجه به اینکه شماره تلفن ثابتی بهعنوان شماره ملی امدادونجات وجود نداشت، براساس مصوبه سازمان تنظیم مقررات کشور از سال ۱۳۹۲ شماره سه رقمی ۱۱۲ برای هلالاحمر تعریف شد. با توجه به تعدد شماره تلفنهای سه رقمی، این شماره سه رقمی به جمعیت هلالاحمر واگذار شد. در تمام تلفنهای همراه، این شماره تلفن بهعنوان پیشفرض تلفن اضطراری بهصورت بینالمللی تعریف شده که حتی اگر دستگاه تلفن، سیمکارت هم نداشته باشد، میتوان با این شماره اضطراری تماس گرفت. حتی اگر تلفنِ همراه قفل باشد هم میتوان با این شماره بهصورت رایگان تماس گرفت. در مراکز کنترل و هماهنگی عملیات، اپراتورهای هلالاحمر پاسخگوی تلفن ۱۱۲ هستند. ویژگی این مرکز، استفاده از تجهیزات مدرن است. از سال ۱۳۹۲ این مراکز تماس، بهصورت استانی فعالیت میکنند. هر شخصی از هر نقطه استان تماس بگیرد به مرکز استان متصل شده و نزدیکترین پایگاه برای امدادرسانی اعزام میشوند.
∎