شناسهٔ خبر: 66877097 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: ایکنا | لینک خبر

تدبر در سوره رعد/ 10

اولوالالباب چه کسانی هستند

قرآن کسانی را که در راه تحقق امر خدا مداومت داشته و آن را به غایت می‌رسانند به اولوالالباب تعبیر می‌کند. این افراد تا حد توان برای انجام دستورات الهی تلاش می‌کنند و با یاد خدا هیچ‌گاه در مخاطرات ناامید نمی‌شوند.

صاحب‌خبر -
به چه کسانی اولوالالباب می‌گویند؟به گزارش خبرنگار ایکنا، جلسه دهم از سلسله جلسات تدبر در سوره «رعد» به همت مدرسه دعا و نظام‌سازی وابسته به مجمع مدارس دانشجویی قرآن و عترت دانشگاه تهران، شب گذشته یکشنبه 6 خرداد در مسجد کوی دانشگاه تهران و با سخنرانی هانی چیت‌چیان؛ کارشناس و مدرس قرآن، برگزار شد.
 
در ابتدای این جلسه چیت‌چیان با اشاره به سانحه تلخ سقوط بالگرد که منجر به شهادت آیت‌الله رئیسی؛ رئیس جمهور و هیئت همراه شد، مستند به آیات قرآن و به ویژه آیات 168 و 172 سوره «آل عمران»، بیان کرد و از اشخاصی گفت که وقتی مصیبتی بر آنها وارد می‌شود، دست از اجابت دعوت الهی برنمی‌دارند و در پیشگاه الهی از تقرب و منزلت والایی برخوردارند.
 
وی با تأکید بر اینکه هر اندازه قهر و مصیبت الهی بیشتر باشد، این امر سبب ارتقای انسان می‌شود به این نکته اشاره کرد که در این برهه حساس نباید به این جهت که مصیبتی را متحمل شده‌ایم، همه امور را رها کرده و دست از کار و تلاش برداریم. لذا باید مصمم‌تر و با انگیزه بالاتری به انجام خدمت و ادای وظیفه نسبت به مسئولیت‌ها بپردازیم.
 
این کارشناس قرآنی نزول بلایا را در قرآن اینگونه تعبیر کرد که هر جا چنین مفهومی به چشم می‌خورد، بر این نکته تأکید شده است که باید شکر الهی را به جا آورد در حالی که نگاه و بینش عوامانه در مواجهه با مصیبت دعوت به صبر و خویشتنداری است. مصیبت در نگاه عالمانه قرآن، مظهر تعالی و رشد است.
 
چیت‌چیان با بیان اینکه به ازای هر مصیبتی که بر انسان وارد می‌شود، زمینه برای شکوفایی و فراهم آمدن ظرفیت‌های جدید در مقابل او نیز فراهم می‌آید، به فراز پایانی زیارت عاشورا اشاره کرد که در آن پس از ذکر تألمات و مصایبی که بر اهل بیت(ع) وارد آمده است، عبارت «اللّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ حَمْدَ الشّاکِرینَ لَکَ عَلی مُصابِهِمْ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ عَلی عَظیمِ رَزِیَّتی» روبه‌رو هستیم که این امر حاکی از آن است که طریق اهل بیت(ع) نیز در رویارویی با مصیبت، حمد و سپاس الهی است، چرا که بر مقدرات الهی و صلاح خدا، ایمان راسخ داشته‌اند. مصیبت می‌تواند نتیجه کارهای ناشایست بوده و جنبه تنبه داشته باشد که وارد آمدن مصیبت همان کارکرد را دارد و می‌تواند موجب صیقل روح، پالایش نفس و امیدواری بیشتر انسان به غفران و رحمت الهی باشد.
 
چیت‌چیان به افتی که ممکن است نتیجه تلقی نادرست از این جریان باشد، اشاره کرد و اینکه ممکن است، وقوف انسان در مصیبت‌های پی در پی و اینکه او نسبت به آن شاکر باشد، وجهی را پیدا کند که منتهی به سنت استدراج الهی شود یعنی به سبب تداوم و اصرار یک قوم در ارتکاب به گناه، مصیبت‌ها نو به نو وارد شود و قومی شکرگزار باشند، در حالی که باقی ماندن در این وضعیت به فنا و نابودی منجر می‌شود. لذا باید عزمی برای اصلاح امور و خروج از این ورطه به وجود آید.
 
این کارشناس قرآنی در ادامه و پیش از پرداختن به مباحث مربوط به سوره «رعد» به آیه 169 سوره «آل عمران» نیز گریزی زد که در آن این عبارت به چشم می‌خورد: «وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ» و به این نکته پرداخت که همگی ما بارها این عبارت قرآنی را شنیده و با آن روبه‌رو شده‌ایم، اما اشاره‌ای که این آیه شریفه دارد زمانی بیشتر معنا پیدا می‌کند که به آیات قبل از آن هم پرداخته شود؛ وصف افرادی که موضعی عافیت‌طلبانه به خود می‌گیرند و در هیچ یک از برهه‌های خطیر شرکت نمی‌کنند و اتفاقاً روی صحبت این آیه به کسانی است که برخلاف جریان عافیت‌طلبی، مردِ میدان هستند و خود را به مخاطره می‌اندازند که قطعاً در چنین وضعیتی احتمال هر گونه رویداد مخاطره‌آمیزی نیز هست؛ مصداق این امر شهدای خدمت هستند که آسایش و آرامش را بر خود حرام کرده و برای خدمت‌رسانی به مردم، جان خود را به خطر انداختند و در نتیجه به درجه والای انسانی یعنی شهادت نائل آمدند.    

بیشتر بخوانید:

  • تبیین نظریات تشکیل حکومت دینی در سوره رعد   
  • یقین، تفکر و تعقل؛ سه قوای انسان در خداشناسی
  • ایمان به قرآن موضوع اصلی سوره «رعد» است
  • ارزش ایمان انسان به معرفت و آگاهی اوست
  • مرز میان حق و باطل اجابت فرامین الهی است
  • بررسی صفات «مُنذِر» و «هادی» پیامبران
  • خداوند برای انسان‌ها رستگاری می‌خواهد
  • کارکرد مستقل «سبب و اثر» در کائنات
  • حرکت انسان در راه حق یا باطل ذیل «خواستن» الهی است
در بخشی از سوره «رعد» اشاره به اولوالالباب شده است، افرادی که پای عهد خود با خدا پابرجا ایستاده‌اند. در این سوره صحبت از اشخاصی مهم است که در وصف آنها این نکته تلاش برای رساندن امر خداوند به غایت وجود دارد. این متفاوت از زمانی است که فردی ادعا می‌کند، کار خود را به حد توان انجام داده است و وقتی نتیجه نمی‌گیرد پا پس می‌کشد. 
 
شاید پرداختن به این مسئله موضعی مخالف را به دنبال داشته باشد؛ مثلاً بارها از زبان بزرگی شنیده‌ایم که گفته شده ما مکلفیم به تکلیف نه نتیجه. لذا بر این اساس هر فردی به قدر توش و توانی که دارد در انجام کاری مداومت می‌ورزد و وقتی توان از کف داد، باید آن را رها کرد و به حال خود واگذارد، در حالی که معنی این استدلال به حال خود رها کردن کار یا آن امر نیست. این درست که فرد باید به قدر توش و توان خود در انجام امور وقت و نیرو بگذارد، اما باید به سرنوشت و نتیجه کار حساس بوده و اگر از مقطعی نیرو و اراده‌ای برای انجام آن ندارد، آن را به فرد یا گروه دیگر واگذارد و مرتب نیز آن را رصد کند به این معنی که تا رسیدن به نتیجه مطلوب، خود را در برابر صحت و کیفیت انجام آن کار مسئول بداند.
 
در مقابل چنین تلقی با افرادی روبه‌رو هستیم که مانع‌تراشی کرده و در جهت عدم تحقق وعده الهی از هیچ کوشش و تلاشی فروگذار نمی‌کنند؛ همانطور که گفته شد این افراد در نقطه مقابل اولوالالباب قرار دارند. در این مسیر شاید برخی از مخاطرات متوجه افرادی باشد که در مسیر تحقق امر الهی کوشا هستند از ناحیه همین افراد مخالف باشد و نتیجه اینکه به جهت نرسیدن به آن چیزی که وعده الهی است گاه دلسردی و نومیدی پدید آید. از آنجا که ایشان ایمان راسخ به وعده الهی دارند، این نومیدی نیز غالباً مقطعی و گذراست. با این حال در روند کیفی این جریان گاه به گاه خللی ایجاد می‌شود.
 
در چنین موضعی آیه 26 این سوره به افرادی که در جهت تحقق امر الهی کوشا هستند، اطمینان می‌دهد که نگران نباشند چرا که اوست که رزق و روزی می‌دهد و می‌فرماید: «اللَّهُ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ وَيَقْدِرُ ۚ وَفَرِحُوا بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا فِي الْآخِرَةِ إِلَّا مَتَاعٌ» با این فرض در انجام امور الهی هر کدام از ما به قدر وسع خود وظیفه داریم و نمی‌توان به بهانه‌هایی از انجام آن شانه خالی کرد.
 
گاه عدول از فرمان الهی به منظور انجام و تحقق امر الهی با این بهانه صورت می‌گیرد که استطاعت آن را نداریم، در حالی که حتی به واسطه استطاعتی اندک نیز باید در امر مشارکت کرد. مثال ساده این است که تصور کنید شما یک عدد خرما داشته باشید. بضاعت شما در حد همان یک خرماست و طبیعی است که آن را نتوانید با نیازمندی قسمت کنید، اما بینش و نگرش الهی که پیامبر(ص) نیز به آن پایبند است، آن است که برای انجام امر الهی باید همان خرما را نیز به دو نیم کرد و نیمی را در راه خدا به نیازمندی انفاق کرد. منظور اینکه حتی به سبب برخورداری از بضاعت کم نیز نباید از انجام امر الهی برحذر بود که کافران و بددلان درصدد انجام امری خلاف هستند و حتی ممکن است گروهی را با خود همراه کنند.
 
در آیه 28 این سوره مبارکه با این عبارت روبه‌رو هستیم که «الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ ۗ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» این آیه اطمینان قلبی به آنهایی می‌دهد که در پیمودن راه حق و برآورده شدن سنت و دستورات الهی مداومت داشته و دلسرد نمی‌شوند، همچنانکه آنها ایمان قلبی به این امر دارند و این ایمان آنها به این جریان است که به آنها اطمینان داده و با این اطمینان قلبی به ذکر و یاد خداست که ذره‌ای طی مسیری که مشغول پیمودن آن هستند، دچار تشویق و نگرانی نمی‌شوند.  
 
ادامه دارد 
انتهای پیام

نظر شما