شناسهٔ خبر: 66751271 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: جوان | لینک خبر

تأملات و نکاتی تاریخی در پاسخ به روزنامه «هم میهن»

چه زود محک می‌خوریم!

روزنامه جوان

برنتابیدن نهضت آزادی از جانب بنده به چه معنی است؟ مگر صاحب این قلم جز بحث فکری و تاریخی با این جریان سیاسی، مسئله دیگری داشته است؟ طبعاً در این مباحثات اگر ثابت شده که مسئول نهضت سخنی خلاف واقع یا ناروا به شخصیتی مانند امام خمینی نسبت داده، وظیفه اخلاقی و حق‌طلبی ایجاب می‌کرد که چنین فعل و رویکردی را بر نتابیم، بنابراین «برنتافتن» به فعل و رویکرد غلط باز می‌گردد و نه چیز دیگر

صاحب‌خبر -

جوان آنلاین: در تاریخ پنجم اردیبهشت، کتاب «چالش‌های تاریخی» در کتابخانه ملی و با حضور فرهیختگان و نمایندگان رسانه‌ها رونمایی شد. در مقام بازتاب گرامیداشت این مولود فرهنگی، روزنامه هم‌میهن مطالبی خلاف واقع به نویسنده اثر نسبت داد. با تصور اینکه مدیر محترم این جریده به حقوق قانونی مورد نقد قرارگرفتگان پایبند است، جوابیه‌ای در ۱۲ اردیبهشت تقدیم شد، اما به رغم پیگیری‌ها، ظاهراً بنا نیست به کف تعاملات عامل باشیم. گاهی تکرار ادعا‌های بسیار جذاب در مورد احترام به حقوق آحاد جامعه، مرا نیز بعد از چهار دهه کار رسانه‌ای و پژوهشی دچار خوش‌باوری می‌کند! صاحب رسانه‌ای که همه مطالب دو سویه «چالش‌های تاریخی» را به حد کفایت آزاداندیشانه نمی‌داند، شنیده شدن نظر مخالف را حتی در فرصت اعطایی قانون برنمی‌تابد و بر این اساس با ادعای بلاوجه «جوابیه با موضوع مرتبط نیست!» از چاپ آن سر باز زده است! به منظور آشکارسازی حقیقت در این زمینه و قضاوت‌خواهی از اهل نظر برای جدا کردن سره از ناسره در مباحث مطرح شده، باید یا متوسل به قانون شد یا به طرح گلایه‌ای نزد همکاران بسنده کرد. از این‌رو متمنی است شما همکار گرامی، به شنیده و دیده شدن این دفاعیه قلمی یاری رسانید. 
 
جناب آقای غلامحسین کرباسچی، مدیر مسئول محترم روزنامه هم‌میهن
با سلام، عنایت ویژه هم میهن شماره ۴۹۱ مورخ ۶/۲/۱۴۰۳ به مراسم رونمایی کتاب «چالش‌های تاریخی» (تازه‌ترین اثر انتشارات دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران)، مرا ناگزیر از ارائه توضیحاتی می‌کند. امیدوارم سعه صدرتان، زمینه قضاوت دقیق‌تر مخاطبان آن جریده را فراهم آورد. 

 «چالش‌های تاریخی» مدعی تاریخ‌نگاری نیست
بعد از ترجمه و چاپ کتابی از رونن برگمن- نویسنده رژیم صهیونیستی- تحت عنوان «نبرد مخفی علیه ایران» (THE SECRET WAR WITH IRAN) البته به همراه جوابیه در سال ۱۴۰۱ که با استقبال چشمگیر اهل مطالعه مواجه شد، بنده تلاش برای تبدیل چالش‌های تاریخی به اختلاف نظر‌ها در داخل کشور را ضروری پنداشتم، زیرا اختلاف دیدگاه‌ها نسبت به رخداد‌های تاریخی رشد دهنده و سازنده است، اما چالش‌ها، صف‌بندی‌های کاذبی را موجب می‌شود و کسب تجربه از تاریخ را ناممکن می‌سازد. به اعتراف برگمن و برخی هم‌سنخان وی تولید بسیاری از این چالش‌ها حاصل کارکرد پنهان این جماعت است (از سوق‌دهی جامعه به گرامی‌داشت ۷ آبان یعنی روز آزادی اشرافیت یهود در بابل! تا تحرکات تجزیه‌طلبان، جنگ تحمیلی و...)، بنابراین کتاب «چالش‌های تاریخی» هرگز مدعی تاریخ نگاری نیست، بر خلاف تیتری که روزنامه هم‌میهن برای گزارش رونمایی این اثر انتخاب کرده است: «تاریخ‌نگاری یک طرفه». در واقع، قالب انتخابی برای کمک به فهم سهل‌تر ریشه چالش‌هایی که حول برخی موضوعات تاریخی شکل گرفته است، هیچ‌گونه قرابتی با روایتگری تاریخ ندارد، بلکه با این روش سعی شده که ضرورت پایبندی به مبانی منطقی برای تقویت جایگاه وحدت‌بخش تاریخ را یادآور شویم؛ این مهم هرگز با مباحث یک‌طرفه دست‌یافتنی نیست. از این رو در هیچ‌یک از چالش‌های هشت‌گانه حتی به مبحث مستند «انقلاب ۵۷» به صورت یک طرفه پرداخته نشده است، بلکه ابتدا برنامه چندین ساعته شبکه «من و تو» پیاده و تنظیم شده و سپس در قالب محاجه‌ای دو دیدگاه در کنار هم عرضه گردیده است تا قدرت تمیز سره از ناسره به شکل منطقی شکل گیرد. سایر مباحث هم در قالب مناظره شفاهی یا مکتوب دنبال شده است، یعنی مطرح‌ترین افراد فرصت یافته‌اند در مورد مقاطع مختلف تاریخی به صورت دو سویه نظرات و دیدگاه‌های خود را مطرح سازند. معلوم نیست با چه شاخص و معیاری، روزنامه هم‌میهن این روش را یک‌سویه خوانده است!‌ای کاش وقتی نتیجه یک تلاش منطقی در جهت رشد معرفت در جامعه‌مان به مذاق سیاسی‌مان نساخت، غیر منصفانه به تخطئه آن مبادرت نورزیم، مگر آن‌که راه بهتر و مؤثرتری برای نزدیک‌تر کردن نگاه آحاد جامعه به تجربیات تاریخی ارائه کنیم. 

 مدلی برای کاستن از چالش‌های تاریخی
دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران در این اثر، مدلی برای کاستن از چالش‌های تاریخی و نزدیک ساختن آن به مناظرات مستند ارائه کرده است. طبعاً اگر دغدغه افزایش شناخت و معرفت جامعه را داشته باشیم، تلاش برای ایجاد شرایط برابر جهت طرح نظرات متفاوت را مغتنم می‌شماردیم و به رفع نواقص آن همت می‌گماردیم. آیا به کارگیری کلماتی، چون «تزریق» برای ارائه سند و مأخذ را شایسته می‌دانید: «بخش عمده‌ای از کتاب جدید سلیمی نمین با عنوان «چالش‌های تاریخی»، به متن مناظرات و مباحثاتی که نویسنده کتاب با چهره‌های مختلف سیاسی و تاریخی در فضای رسانه و محافل گوناگون پرداخته بود، باز می‌گردد و در کنار آن مستنداتی ارائه داده است... و [به]عبارتی به تزریق نظرات نویسنده بدل شده است...». آیا توسل به این مشی تخریبی به این دلیل نیست که عمده شرکت‌کنندگان در مناظرات مکتوب و شفاهی که به نوعی به گرایش سیاسی رونامه هم‌میهن نزدیکند، در ارائه بحث‌ها حتی یک سند نیز ارائه نکرده‌اند؟! برای نمونه، شروین وکیلی در مطلب مکتوب خود درباره ادعا‌هایی متنوع حتی یک سند ارائه نمی‌دهد یا در مناظره شفاهی پیرامون کودتای ۱۲۹۹ بیگانه و برکشیده شدن رضاخان دریغ از عرضه سندی از سوی زیباکلام. نمایندگان دفتر آیت‌الله منتظری نیز در فصل هشتم از این جنبه به‌سهولت قابل ارزیابی‌اند، در حالی که صاحب این قلم در مناظره کانون اندیشه جوان با انبوهی از کتاب و سند حاضر شده بودم و مستندات را عیناً از رو قرائت می‌کردم، طرف دیگر بحث به هیچ وجه دغدغه مستند سخن گفتن نداشت. آیا این انتظار فوق‌العاده‌ای از همکاران محترم هم‌میهن است که در کنار حملات به صاحب این قلم، خود دست‌کم اشاره‌ای جزئی به نقیصه غیر مستند سخنگویی همفکرانشان می‌داشتند؟ چرا کسی که پایبندی به مستندنگاری و مستندگویی را در آثار عدیده خود در معرض قضاوت قرار داده است، از این جهت در گزارش روزنامه هم‌میهن محک نمی‌خورد؟!‌ای کاش به جای برچسب زدن، حداقل اعلام می‌شد که یک مورد از اسناد ارائه شده در این کتاب ۹۰۰ صفحه‌ای، غلط یا حداقل سست است: «عباس سلیمی‌نمین از چهره‌های اصولگرایی است که طبیعتاً علاوه بر زاویه داشتن با جریان اصلاحات به عنوان رقیب اصلی این جریان در عرصه سیاسی کشور، تشکل‌هایی مانند نهضت آزادی و جبهه ملی را هم همانند همسنگری‌هایش برنمی‌تابد و البته شاید اگر در ابتدای بحث و تورق کتاب تنها مواردی مانند انتخاب چالش‌های مطرح شده در کتاب و محتوای آن، سؤالاتی را برای خواننده درباره گزینش مطالب ایجاد می‌کرد، اما حضور در این جلسه و سخنانی که در آن مطرح شد به شکل عجیبی نگرانی درباره نوع تاریخ‌نگاری این دسته از افراد که علقه سیاسی خاصی دارند و تأکید بر بی‌طرفی نگارش را در جایگاه یک نویسنده مطرح می‌کنند، قوت می‌دهد...». (روزنامه هم‌میهن شماره ۴۹۱، مورخ ۶/۲ /۱۴۰۳، از مقدمه گزارش تاریخ نگاری یک طرفه)

 آیا دفاع از حقیقت، ملازم با جناحی بودن است؟
در این زمینه تذکر چند نکته ضروری است:
۱ـ اصولگرا بودن یا نبودن، چه ارتباطی با قوت و ضعف کتاب و محتوای آن دارد؟ آیا اگر نویسنده اصولگرا نبود، به طور طبیعی موقعیت کتاب نزد گزارشگر روزنامه ارتقا می‌یافت؟ اگر خیر، چرا از همان ابتدا به جای نقد محتوا به برچسب‌زنی می‌پردازیم؟!
۲ـ آیا روزنامه هم‌میهن به معنی «رقیب» و «رقابت» توجه دارد؟ صاحب این قلم در کدام صحنه رقابت داشته‌ام؟ فردی که در دوران نمایندگی رهبری محمد خاتمی به مؤسسه کیهان وارد شد و در دوران مدیریت اصولگرایان بر کیهان بعد از ۱۶ سال مدیریت نشریات مختلف این مؤسسه، آن را ترک کرد و تاکنون دغدغه‌ای جز فرهنگ نداشته، یعنی به دنبال مسئولیتی نبوده است، رقیب سیاسی چه فرد و جریانی محسوب می‌شود؟
۳ـ برنتابیدن نهضت آزادی از جانب بنده به چه معنی است؟ مگر صاحب این قلم جز بحث فکری و تاریخی با این جریان سیاسی، مسئله دیگری داشته است؟ طبعاً در این مباحثات اگر ثابت شده که مسئول نهضت سخنی خلاف واقع یا ناروا به شخصیتی مانند امام نسبت داده وظیفه اخلاقی و حق‌طلبی ایجاب می‌کرد که چنین فعل و رویکردی را بر نتابیم. زمانی هم که نهضت آزادی رفراندوم تجزیه کردستان عراق را محکوم کرد، این موضع‌گیری درست مورد تحسین صاحب این قلم قرار گرفت، بنابراین «برنتافتن» به فعل و رویکرد غلط باز می‌گردد. در مورد جبهه ملی بحث شخصی نداشته‌ام، اما به طور کلی درباره ملیون واقعی، یکی از انتقادات بنده به مرحوم یزدی در فصل چهارم کتاب آن است که چرا شما بین نیرو‌های مذهبی و ملی واقعی (نه ناسیونالیست وارداتی) نزاع کاذب ایجاد می‌کنید؟ چون این دو نیرو که قطعاً بدون اشتباه نبودند، در مبارزه برای ملی شدن صنعت نفت صادقانه عمل کردند. 
۴ـ چرا باید تشخیص صاحب این قلم در مورد این‌که پرداختن به کدام چالش‌های تاریخی اولویت دارد، برای روزنامه هم میهن سؤال برانگیز باشد؟! قطعاً هر کس تشخیصی دارد و این تشخیص علی‌القاعده باید از سوی دیگران محترم شمرده شود، مگر آن‌که با استدلال اولویت موضوع دیگری مورد قبول قرارگیرد، لذا مناسب بود به جای سؤال‌برانگیز خواندن این اولویت‌ها، مخاطبان را با اولویت‌های مورد نظر خود آشنا می‌ساختید تا مورد قضاوت قرار گیرد. 
۵ـ «تمرین بی‌طرفی» را توصیه کرده‌اید، هر چند معتقدم هیچ صاحب‌نظری در حوزه فکر و فرهنگ بی‌طرف نیست، به عبارت دیگر اهل فکری را نمی‌توان سراغ گرفت که به لحاظ سلیقه، جهت نداشته باشد و بی‌طرفی القایی از سوی کارتل‌های رسانه‌ای فریبی بیش نیست. اما مورخ نیز مانند هر نویسنده‌ای باید اهل انصاف و حق‌طلبی باشد، یعنی در مقام نگارش اگر سلیقه سیاسی اصولگرایان، اصلاح‌طلبان یا هر جریان دیگری را می‌پسندد، آن را در قضاوت و روایت کردن‌های خود دخالت ندهد. تأمل‌برانگیز آن‌که از یک‌سو مرا دعوت به بی‌طرفی می‌کنید، اما از دیگر سو روزنامه هم‌میهن همانند ارگان نهضت آزادی در این مطلب ظاهر می‌شود! به فرض صحت ادعای شما مبنی بر این‌که صاحب این قلم نهضت آزادی را برنمی‌تابد (که البته همانگونه که اشاره شد مفهوم آن دقیقاً مشخص نیست)، بگذارید مسئولان این تشکل خود جوابگوی موضع‌گیری‌ها و روایتگری‌هایشان باشند. اگر آنچه در فصل هفتم کتاب آمده و در نهایت در برابر اسناد ارائه شده، آقای مرتضی الویری با خضوع، غیر قابل قبول بودن روایت مرحوم ابراهیم یزدی را پذیرفت قبول ندارند، مستنداً روایت خود را منعکس سازند. 

 روایتی از حضور الویری در رونمایی چالش‌های تاریخی.
اما در مورد ماجرای دعوت از آقای الویری و قبول آن از سوی ایشان برای سخنرانی در مراسم رونمایی از کتاب «چالش‌های تاریخی» باید عرض کنم با آن که طی دو جلسه مناظره ایشان فرصت مبسوطی برای طرح دیدگاه‌های خود داشت و حتی توافق شده بود جلسات بیشتری به موضوعات و ادعا‌های طرح شده توسط ابراهیم یزدی در جلسات منزل عبدالله نوری بپردازیم، بعد از جلسه مناظره دوم، وی از شرکت در ادامه مناظره امتناع ورزید! با وجود این بعد از آماده شدن کتاب، متن کامل آن تقدیم آقای الویری شد تا اگر رعایت انصاف نشده باشد، توضیحات خود را در روز رونمایی ارائه دهد. شب قبل از مراسم وی تماس گرفت و گفت من در مراسم شرکت نمی‌کنم، زیرا به «آخرین نکته» افزوده شده به مناظره ایراد دارم. بر خلاف آنچه در این نکته آخر آمده، آقای توسلی (دبیر کل کنونی نهضت آزادی) به من گفتند خبر ملاقات مرحوم یزدی با امام در بعدازظهر ۱۳ آبان ۱۳۵۸، در همه مطبوعات درج شده است. در پاسخ عرض کردم در جلسه رونمایی فرصت دارید این مطالب را بیان دارید. گفته شد در فرصت محدود ۱۵ دقیقه‌ای که به من اختصاص داده شده، نمی‌توانم سخنانم را مطرح سازم. عرض کردم این زمان را به نیم ساعت افزایش می‌دهیم، ضمن اینکه اگر ادعای دبیرکل نهضت درست باشد، فقط کافی است شما کپی خبر یکی از جراید مورد اشاره را به جلسه رونمایی ارائه دهید. پاسخ دادند شما نیز در قبال صحبت‌های من توضیح خواهید داشت و این ممکن نخواهد بود. عرض شد خیر، اگر فقط کپی خبر یکی از روزنامه‌ها را ارائه دهید، هیچ حرف و سخن دیگری نخواهد بود و همه ادعا‌های شما پذیرفته خواهد شد، اما آنچه آقای الویری در اعتراض به آن در جلسه معارفه شرکت نکرد و حتی حاضر نشد از فرصت نیم ساعته برای ارائه ادعا‌های جدید خود استفاده کند، علاوه بر ادعای جدید آقای توسلی (که سندی در تأییدش وجود ندارد)، این فراز است که عیناً خدمت اهل تأمل عرضه می‌شود:
«آخرین نکته. در مقام آماده‌سازی این بخش از مناظره برای چاپ، غور بیشتر در سایر منابع به جا مانده از ابراهیم یزدی، علی‌القاعده شناخت جامع‌تری را رقم می‌زد. براساس مواضع مکتوب وی، دیداری با مضمون ادعایی به هیچ وجه نمی‌توانست بین امام و او در بعدازظهر ۱۳ آبان ۱۳۵۸ صورت گرفته باشد، اما علاوه بر این مکتوبات، نانوشته‌ها نیز حائز اهمیت بود. این عضو برجسته نهضت آزادی سال‌ها قبل از آن که چشم از جهان فرو بندد، خاطرات خود را مکتوب و در سایت بنیاد فرهنگی مهندس مهدی بازرگان بارگذاری کرد که انتشارات کویر نیز آن را بعد‌ها به چاپ رساند. در این خاطرات به هیچ وجه سخنی از چنین ملاقات مهمی به میان نیامده است، در حالی که اگر این ادعا کمترین بهره‌ای از حقیقت برده بود، یزدی به طور مفصل به آن می‌پرداخت. براساس تحقیقات صورت گرفته، در دفتر امام نیز نشانی از این ملاقات نیست و هکذا در صحیفه امام، بنابراین علاوه بر مطالب مکتوب، نانوشته‌ها نیز بر ساختگی بودن آنچه یزدی در جلسات خصوصی و محفلی در اواخر عمر مطرح می‌کند، گواهند...». (ص ۷۱۴)
در عین حال آقای الویری قول داد در جلسه مستقلی، بحث در این زمینه را ادامه دهد که فرصت را مغتنم می‌شمارم و به شما به عنوان مدیرمسئول هم‌میهن پیشنهاد می‌کنم به منظور روشن شدن ادعا‌های دو دبیر کل نهضت (سابق و فعلی)، امکان بحثی دو سویه را فراهم آورید، شاید بتوانیم به یاری شما الگوی بهتری از بحث‌های تاریخی دو طرفه عرضه داریم. درست برخلاف آنچه به من نسبت داده شد که نهضت آزادی را بر نمی‌تابم، در دوران دبیرکلی مرحوم مهندس بازرگان بحث دو جانبه‌ای بین ایشان و نشریه تحت مدیریت صاحب این قلم صورت گرفت، به این ترتیب که ایشان مقاله‌ای را به همراه نامه خود برایم فرستاد و خواستار آن شد که مقاله پیوست را که برای روزنامه لوموند فرستاده، اما از درج آن امتناع شده بود، بنده در کیهان هوایی انعکاس دهم. مقاله ایشان بی‌کم و کاست (البته به همراه جوابیه‌ای) به چاپ رسید. در پی آن مطلب دیگری ارسال شد که آن نیز به همین منوال درج شد. بعد از چند بار بحث قلمی رفت و برگشتی، ایشان نامه نوشت (که همچنان نزد من محفوظ است) و ضمن تشکر از این رویه اعلام کرد که برای معالجه به خارج از کشور می‌رود و در صورت بازیافتن سلامت خود، مایل است این بحث ادامه یابد که متأسفانه اجل مهلت نداد. اما بحث‌های رد و بدل شده، به صورت جزوه در آن زمان به چاپ رسید. آنچه امروز با آن مواجهیم، طرح شدن ادعایی خلاف واقع از سوی ابراهیم یزدی آن هم در یک محفل بسته (منزل عبدالله نوری) و نه در رسانه‌ها و اصرار بر خطاست، بدون آن‌که سندی ارائه شود. 

 کاش به اندازه بازرگان انصاف به خرج می‌دادید!
اگر مایلیم قلم‌ها فاخر شوند و جایگاه فرهیختگی در جامعه ارتقا یابد، می‌بایست مستندنویسی و مستندگویی در جامعه تقویت شود.‌ای کاش گزارشگر محترم جریده شما در انعکاس موضوعات مراسم رونمایی کتاب، به اندازه مرحوم بازرگان در قبال تلاشی سخت و دشوار برای باز کردن فضای فکری جامعه، انصاف به خرج می‌داد و به بهانه مقدمه فصل‌ها، گزینش چالش‌ها و... به این مولود جدید عرصه نشر نمی‌تاخت. متهم‌کننده نویسنده به عدم رعایت بی‌طرفی، حاضر نیست به همفکران خود که در مناظرات مکتوب و شفاهی حتی زحمت ارائه یک سند را به خود نمی‌دهند کمترین اشاره‌ای بنماید، چه برسد به اینکه به اسم از آنان انتقاد کند. وی علاوه بر نیش و کنایه‌ها در مقدمه طولانی‌اش در سخن پایانی می‌نویسد: «اما آنچه در بخش‌های مختلف نگارش کتاب و حتی جلسه به چشم می‌آمد، القای نظر (نه صرفاً در بیان تفاوت روایت، بلکه در مسیر تخریب روایتگران طرف مناظره در کتاب سلیمی‌نمین) بوده است. نویسنده کتاب و مدعوین جلسه که همه از قلم و کتاب نویسنده تقدیر کردند، به این موضوع اشاره نکردند که یکی از روش‌های جلوگیری از انحراف تاریخ، تلاش برای نگارش بی‌طرفانه آن است که آن هم نیازمند تلاش نویسنده در درج محتوا بدون سوگیری است، به‌ویژه که این القائات در این کتاب در ابتدای هر بخش آمده و موجب شده است پیش از مطالعه، نگاه نویسنده بر محتوای پیش‌روی خواننده سایه افکند و عملاً یک تاریخ‌نگاری بی‌طرفانه را که به زعم نویسنده‌اش با انتشار دو سوی تحلیل در این کتاب قرار بوده رخ دهد تحت‌الشعاع قرار داده است...». (روزنامه هم‌میهن، شماره ۹۴۱، مورخ ۶/ ۲/ ۱۴۰۳)
آقای کرباسچی! روزنامه شما که یک مقدمه کوتاه در ابتدای مناظرات برای آشنایی مخاطبان جوان با فضای بحث را بر نمی‌تابد و آن را نقض بی‌طرفی عنوان می‌کند، در یک گزارش ۳هزار و۱۰۰ کلمه‌ای و به دور از انصاف خود، مقدمه‌ای ۳۲۰ کلمه‌ای و سخن پایانی ۲۳۶ کلمه‌ای جانمایی کرده، تا آنچه در گزارش نتوانسته به صورت جامع نثار مؤلف کند، در مقدمه طولانی و سخن پایانی کم نگذارد! آنچه بر محقق سخت می‌آید، این است که دارنده چنین رویه‌ای معلم اخلاق و بی‌طرفی می‌شود و به‌کرات دشواری‌ها در مسیر ایجاد تعاملات منطقی را نادیده می‌گیرد. البته مؤلف «چالش‌های تاریخی» خود به خوبی می‌داند سبکی را در پیش گرفته که مخالفان سرسختی هم در جریانی از اصولگرایان و هم در جریانی از طیف اصلاح‌طلب دارد. آنان که به سهل‌گویی و سهل‌نویسی خو کرده‌اند، هرگز نمی‌پسندند که برای هر ادعای خود مستنداتی ارائه دهند. یکی از کسانی که در این مناظرات شرکت دارد، علاوه بر اینکه در محاجه حتی یک سند ارائه نمی‌دهد در مقام معلم دانشگاه کتابی می‌نویسد که حتی یک منبع و مأخذ در آن یافت نمی‌شود! برخورد‌های ناروا با فردی که به گواه آثارش از بحث‌های یک طرفه به‌شدت اجتناب کرده است محدود به یک جریان نیست، اما استقبال اهل مطالعه از کتاب «نبرد مخفی علیه ایران» و «نیم قرن تا ناکامی» که در فاصله یک سال و اندی شمارگان ۳ هزار نسخه‌ای آن به فروش رفت، به رغم هجمه‌های بسیار تند و غیر اصولی یک رسانه اصولگرا (صرفاً به این دلیل که چرا آقای علی لاریجانی به مراسم رونمایی دعوت شده است)، گویای آن است که خواننده کتاب متأثر از این فضاسازی‌ها نمی‌شود. در انتظار ادامه این بحث دو سویه با آقای الویری در رسانه شما خواهم بود تا به توجه جامعه پاسخی درخور دهیم.

نظر شما