شناسهٔ خبر: 66741915 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: جوان | لینک خبر

نقدی بر فیلم «مست عشق»/ روایت جذاب حسن فتحی از مولانا

«مست عشق» با همه فرازوفرودهایش، تلاش جاه طلبانه سینمای ایران برای به تصویر کشیدن برشی از زندگی حضرت مولانا به حساب می‌آید که می‌تواند نیم نگاهی هم به بازار‌های منطقه داشته باشد.

صاحب‌خبر -

جوان آنلاین: بخشی از تولیدات سالانه سینمای جهان را آثاری رقم می‌زنند که فیلمنامه هایشان براساس شخصیتی واقعی‌های نوشته شده و جذابیت‌های بالقوه فراوان دارند. به ویژه آن‌هایی که براساس برشی از زندگی افراد مشهور ساخته شده و روی پرده می‌روند. از آخرین نمونه‌های شاخص در این باب که هم گیشه فوق العاده‌ای داشته و هم در مراسم اسکار بسیار موفق ظاهر شده می‌توان به «اپنهایمر» ساخته کریستوفر نولان اشاره کرد که قهرمان آن کسی جز جی. رابرت اپنهایمر سازنده بمب اتم نیست.

در سینمای ایران کمتر توجهی به این قبیل آثار شده و تنها در چند سال اخیر با آثاری از دست مواجه شده‌ایم که بعضا نیز بسیار خوب از کار درآمده‌اند. فیلم سینمایی «مست عشق» ساخته حسن فتحی که به تازگی روی پرده رفته و تماشاگران زیادی را به سالن‌های سینما کشانده، تازه‌ترین اثر سینمایی در این باب به حساب می‌آید.

فتحی در «مست عشق» سراغ بخشی از زندگی جلال الدین محمد بلخی مشهور به مولانا رفته و از آن روایتی پرکشش ساخته که بحث‌های زیادی را میان مخالفان و موافقان خود به وجود آورده است. فرهاد توحیدی که فیلمنامه‌های زیادی در ژانر‌های مختلف نوشته، در اینجا با نگاهی به آثار و کتب مختلف تاریخی چارچوب فیلمنامه را بنا کرده و عناصر مختلف را بر این اساس کنار هم قرار داده است. برشی از زندگی مولانا در قونیه، هنگامی که با شمس تبریزی مواجه شده و زندگی اش دچار تحولی اساسی می‌شود.

«مست عشق» که فیلمنامه‌ای غیرخطی دارد، از یک اوج آغاز شده و تماشاگر خود را تحت تاثیر قرار می‌دهد. جایی که شمس تبریزی به شکل مرموزی ناپدید شده و مولانا به دنبال یافتن ردی از اوست. در همین دقایق نخست شخصیت‌های محوری به خوبی معرفی شده و از اسکندربیک هم به عنوان شخصیتی خاکستری رونمایی می‌شود. برخورد مولانا و شمس را می‌توان نقطه عطف اول مست عشق قلمداد کرد که پیچ مناسبی به قصه بخشیده و زمینه را برای تحول مولانا به واسطه مباحثه با شمس فراهم می‌کند.

قصه‌های فرعی نقشی کلیدی در پیشبرد قصه یک اثر سینمایی دارند که حتی فیلم‌های شخصیت محور نیز از آن مستثنا نیستند. در مست عشق هم توحیدی داستانک‌هایی را طراحی کرده که به موازات قصه اصلی پیش رفته و به خوبی هم به تنه آن می‌چسبند. برای مثال می‌توان به عشق علاالدین پسر ارشد مولانا به دخترخوانده جوان مولانا به نام کیمیا خاتون اشاره کرد که فرجام تلخی برای علاالدین به همراه دارد و در عین حال مثلث عشقی جذابی را رقم می‌زند.

قرینه آن، قصه اسکندربیک سردار اهل قونیه است که عشقی ناکام در جوانی داشته و به واسطه نزدیک شدن به شمس و مولانا متحول می‌شود. در پرداخت شخصیت‌ها هم فرهاد توحیدی تلاش کرده تا در عین وفادار بودن به تاریخ، شخصیت‌هایی باورپذیر خلق کند. این اتفاق تا حدودی در رابطه با مولانا رخ داده و شمس تبریزی از این جهت پررنگ‌تر و جذاب‌تر از کار درآمده است.

یکی از نقاط ضعف «مست عشق» بدون شک دوبله آن است که با وجود بهره گیری از یک مدیر دوبلاژ نام آشنا و بهره گیری از باند صوتی مناسب، چندان خوب از آب درنیامده است. صدا‌ها خشک و استودیویی شده و به گوش تماشاگر ناآشنا به نظر می‌رسد. البته در این زمینه فتحی مقصر نبوده و به واسطه بهره گیری از بازیگران اهل ترکیه به ناچار تن به دوبله داده است. او در دکوپاژ فیلمنامه نیز تلاش کرده تا به فضای آن سال‌های قونیه نزدیک شده و تا حدود زیادی هم در این امر موفق بوده، اما گاه در دکوپاژ پلان‌ها به واسطه سال‌ها حضور در قاب کوچک تلویزیون به این سمت و سو رفته و قاب‌ها تلویزیونی می‌شوند که البته پرتعداد نیستند.

او در انتخاب بازیگر هم با چالش بزرگی مواجه بوده که چیزی جز دو گروه بودن بازیگران فیلم نیست. یک سو بازیگرانی نظیر: پارسا پیروزفر، شهاب حسینی و حسام منظور و طرف دیگر بازیگران سرشناس سینما و تلویزیون ترکیه که طرفداران زیادی هم بین علاقمندان سینمای ایران دارند و از جمله می‌توان به هانده ارچل، بنسو سورال و ابراهیم چلیک‌کول اشاره کرد. با این حال بازی‌ها تا حدودی یکدست از کار درآمده و دوپارگی چندانی در آن به چشم نمی‌آید. از دیگر نقاط قوت فیلم هم باید به فیلمبرداری استادانه زنده یاد مرتضی پورصمدی به ویژه در سکانس‌های شب اشاره کرد که روی پرده نقره‌ای جلوه‌ای خیره کننده دارد.

«مست عشق» با همه فرازوفرودهایش، تلاش جاه طلبانه سینمای ایران برای به تصویر کشیدن برشی از زندگی حضرت مولانا به حساب می‌آید که می‌تواند نیم نگاهی هم به بازار‌های منطقه داشته باشد.

نظر شما