شناسهٔ خبر: 66737460 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: باشگاه خبرنگاران جوان | لینک خبر

روایت پزشک لس‌آنجلسی از رنجی که مردم غزه می‌کشند

«محمد عبدالفتاح» پزشک ۳۷ساله‌ای از لس آنجلس که طی سفری دو هفته‌ای و به طور داوطلبانه برای معالجه و مداوای مجروحان به رفح سفر کرده بود، از جنایات هولناک رژیم صهیونیستی و شرایط دردناک و غیرانسانی نوار غزه می‌گوید.

صاحب‌خبر -

در دویست و بیست و ششمین روز تجاوزات رژیم صهیونیستی به نوار غزه، نبردها میان رزمندگان مقاومت و نظامیان ارتش رژیم اشغالگر در چندین منطقه این باریکه و به‌ویژه در اردوگاه آوارگان جبالیا و شرق رفح در جنوب نوار غزه ادامه دارد و همزمان بمب‌افکن‌های این رژیم در حال بمباران مناطقی در رفح هستند.

همزمان با تداوم جنایات جنگی «بنیامین نتانیاهو» نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی و مقاومتی که فلسطینیان نشان می‌دهند، «محمد عبدالفتاح» در گفت‌وگو با روزنامه انگلیسی تایمز به «ناامیدی فزاینده» خود نسبت به وضعیت رفح که بیش از یک میلیون آواره به آنجا پناه برده‌اند، اشاره می‌کند.

عبدالفتاح هفته گذشته پس از ورود به بیمارستان اروپایی غزه با تیمی متشکل از ۱۹ داوطلب از انجمن پزشکی فلسطینی-آمریکایی، از دیدن تعداد زیادی از مردم – طبق تخمین او هزاران نفر – که در داخل این مرکز درمانی و محوطه آن پناه گرفته بودند، غافلگیر شد.

او از خانواده‌هایی می‌گوید که در راهروهای بیمارستان «زندگی می‌کنند» و حریم شخصی آنها صرفا به پتوهای‌ بیمارستان محدود می‌شود که از سقف آویزان هستند.

روایت پزشک لس‌آنجلسی از رنجی که مردم غزه می‌کشند

«محمد عبدالفتاح» که خاطرات موج دوم کووید-۱۹ در ذهن او همچنان تازه است، اکنون وضعیت بحرانی غزه که توسط رژیم صهیونیستی ایجاد شده، او را بُهت زده کرده و از کودکان آواره‌ای می‌گوید که بدون سرپناه در بیمارستان آواره هستند و گریه می‌کنند.

این دکتر که قرار بود هفته گذشته سه‌شنبه به خانه خود در لس آنجلس بازگردد، اما همچنان چند روز دیگر را در رفح سپری کرد و این گونه وضعیت بغرنج بیمارستان‌ها و وضعیت بهداشتی نوار غزه را توصیف می‌کند: «مانیتورهای بیماران دائما زنگ می‌زدند. راهی برای کنترل عفونت نبود. صابون دست و روپوش مخصوص وجود نداشت. مگس‌ها و حشرات همه جا بودند و روی زخم‌ها فرود می‌آمدند و کارکنان هم خسته و بی‌رمق بودند.»

روایت پزشک لس‌آنجلسی از رنجی که مردم غزه می‌کشند

یکی از اولین بیماران محمد، دختر شیرخواره‌ای بود که پایش بر اثر اصابت ترکش تا استخوان باز شده بود. دختر کوچک دیگری بود که ضربه‌ای به سرش وارد شده بود و مادرش در همان نزدیکی دائما می‌گفت که «ای کاش من به جای دخترم بودم.»

عبدالفتاح و تیم پزشکی همراه او تقریبا دو هفته پیش از فرودگاه بین‌المللی لس آنجلس به سمت قاهره پرواز کردند و سپس از پایتخت مصر با ابزار و وسایلی از جمله حدود ۲۵۰ چمدان پر از دارو، محصولات بهداشتی مخصوص زنان، قرص‌های تصفیه آب، شکلات و آب‌نبات، کتاب‌های رنگ‌آمیزی و سایر اقلام ضروری وارد رفح شدند.

این گروه در کنار علامت «من عاشق غزه هستم» ایستادند و عکس یادگاری گرفتند؛ جایی که عبدالفتاح خوشحال بود و با خود گفت: «اینجا جاییست که می‌خواستم باشم.»

این پزشک در ادامه تجربیات و آنچه از وضعیت غزه مشاهده کرده، می‌گوید که در بیمارستان اروپایی این باریکه، صدای انفجارهای ناشی از حملات هوایی «غیرقابل اجتناب» بود. پهپادها بی‌وقفه بالای سرشان سر و صدا می‌کردند و شدت جراحات به دلیل عفونت‌ها و کمبود تجهیزات بدتر می‌شد.

او در ادامه با اشاره به تاریخ ۶ مه (۱۷ اردیبهشت) – که حماس شروط آتش‌بسی را که توسط میانجیگران قطری و مصری پیشنهاد داده شده بود، پذیرفت – می‌گوید کودکان خوشحال شدند، آتشی برپا کردند و آواز خواندند اما در عرض یک ساعت انفجارهایی در دور دست شنیده شد؛ بمباران ادامه یافت و خبری از آتش‌بس نبود.
عبدالفتاح شنیده بود که تانک‌های صهیونیستی با بی‌رحمی و قساوت تمام از روی علامت «من عاشق غزه هستم» رد شده بودند و کارکنان امدادی سازمان ملل که برای کمک به بیمارستانی که او در آنجا مستقر بود، آمده بودند، دائما تحت حمله قرار می‌گرفتند و یکی هم در این میان کشته و یک نفر دیگر هم مجروح شد.

او تاکید می‌کند: «مردم غزه طی هفت ماه گذشته آسیب‌های روحی فراوانی را تجربه و با آنها دست‌وپنجه نرم می‌کنند. آنها داستان‌هایی برای روایت دارند؛ روایت خانه‌هایی که ویران شده‌اند و روایت خانواده‌هایی که داغ عزیزانی را تجربه کرده‌اند و چندین بار کوچ اجباری به آنها تحمیل شده و هیچ جای امنی را پیدا نکرده‌اند.»

منبع: ایسنا

برچسب‌ها:

نظر شما