شناسهٔ خبر: 66734464 - سرویس علمی-فناوری
نسخه قابل چاپ منبع: ایسنا | لینک خبر

از بین ایده‌های طرح شده کدام‌یک می‌تواند کنکور را عادلانه‌تر کند؟

جواب تست هیچ‌کدام است!

آیا از لحاظ اداری و ساختاری، سازمان ملی سنجش ظرفیت تغییر در شکل آزمون مهمی مانند کنکور را دارد و اساسا تا چه میزان تغییر در شکل کنکور، اولویت نظام آموزشی ماست؟

صاحب‌خبر -

به گزارش ایسنا، فرهیختگان نوشت: هرکس روزهای سخت رسیدن به دانشگاه را تجربه کرده، معمولا از کنکور با عنوان«غول» یاد می‌کند؛ غول بی‌شاخ و دمی که اتفاقا زور زیادی هم دارد و بسیاری از نوجوانان از ترس شکست خوردن از این غول، تمام نوجوانی‌شان را پای کتاب و تست می‌گذارنند تا مبادا در این معرکه بازنده باشند. حالا اما خبر رسیده قرار است غول کنکور، از حالت همیشگی‌اش خارج و کمی متفاوت شود. عبدالرسول پورعباس در نشست خبری ۲۳ اردیبهشت‌ماه از تستی و تشریحی شدن کنکور در سال۱۴۰۴ خبر داده است. سرپرست سازمان ملی سنجش و ارزشیابی نظام آموزش کشور درباره کنکور ۱۴۰۴ گفته است: «ما نه می‌گوییم کنکور تشریحی می‌شود و نه نمی‌شود، ترکیبی می‌شود. با دستگاه‌های جدید از پاسخ کوتاه تا تشریحی خواهیم داشت برای همین کنکور ترکیبی می‌شود.»
پرسشی در این بین مطرح می‌شود؛ اینکه آیا از لحاظ اداری و ساختاری، سازمان ملی سنجش ظرفیت تغییر در شکل آزمون مهمی مانند کنکور را دارد و اساسا تا چه میزان تغییر در شکل کنکور، اولویت نظام آموزشی ماست؟ واقعیت این است که به‌هرحال می‌توانیم از کم شدن اثر تست و تغییر شکل در ماراتن چهارساعته کنکور استقبال کنیم؛ چراکه با مدل ترکیبی، کنکور از حالت تکنیکالی خارج خواهد شد و دانش‌آموز می‌تواند روی قوه استدلال و تشریح خود هم حساب باز کند و شاید از این منظر حتی به نفع برخی دانش‌آموزانی خواهد بود که قوه استدلال بیشتری دارند و در تکنیک ضعیف‌ترند. از طرف دیگر واقعیت موجود حاکی است این طرح به کنکور سال ۱۴۰۴ نخواهد رسید و هنوز شیوه‌نامه اجرای این نوع کنکور ابلاغ نشده است، یعنی نه دانش‌آموزان می‌دانند که در این شکل از کنکور چه مهارت‌هایی باید کسب یا تقویت شوند، نه موسسه‌های کنکوری می‌دانند و نه حتی آموزش‌وپرورش و سازمان ملی سنجش نیز همچنان جزئیات این کنکور را ابلاغ و اعلام نکرده است و به نظر می‌رسد آنچه از سوی سرپرست سازمان ملی سنجش مطرح شده، تنها در حد یک حرف یا ایده است.
القصه حتی همین ایده‌ای که در حد حرف و سخن مطرح‌شده در نشست خبری است باز هم با چالش‌هایی روبه‌رو است. یکی از جدی‌ترین چالش‌ها و نگرانی‌های کنکور ترکیبی سلیقه‌ای شدن تصحیح است. همچنین یکی دیگر از چالش‌های احتمالی پیش‌رو دقیقا همان نقطه‌قوت این شکل کنکور است. از آنجا که لازمه تشریح یک سوال، داشتن قدرت استدلال بالاست و بهبود قدرت استدلال نیز به تمرین نیاز دارد، احتمالا دانش‌آموزانی که از کیفیت آموزش مناسب برخوردار نیستند، در این آزمون دچار مشکل خواهند شد، یعنی دانش‌آموزان شهرستانی که به مدارس غیردولتی و پولی و کلاس‌های کنکور برای تقویت پاسخ به سوالات تشریحی دسترسی ندارند، امکان دارد باز هم از این مسابقه جا بمانند و باز هم ماجرا به‌نفع دانش‌آموزانی تمام شود که برای کیفیت خوب آموزش، پول خوبی داده باشند! البته این یک چالش احتمالی است و همزمان امکان دارد کنکور ترکیبی، کمی ماجرای ورود به دانشگاه‌ها را عادلانه‌تر کند، یعنی از آنجا که دیگر میزان سنجش افراد تکنیک تست‌زنی نیست، حالا پای هوش به‌میان بیاید و دانش‌آموز باهوش برای جلو زدن از سایر رقبایش، از قوه استدلال و هوش خود استفاده کند.
به‌هرحال چه بخواهیم و چه نخواهیم نه کنکور تستی و نه کنکور تشریحی و نه حتی کنکور ترکیبی؛ هیچ کدام دره‌های عمیق بی‌عدالتی آموزشی را پر نخواهند کرد و این دره‌ها به‌قدری عمیقند که با دو فرغون خاک پر نخواهند شد.

سنجش رویکرد اصیل خود را فراموش نکند
رضوان حکیم‌زاده، معاون سابق وزیر آموزش‌وپرورش معتقد است مستقل شدن سازمان ملی سنجش طبق رویکردهای ابلاغی آن است و طبق این رویکردها باید به برنامه‌ریزان، سیاستگذاران و تصمیم‌گیرندگان یک تصمیم روشن از وضعیت آموزشی فارغ‌التحصیلان نظام آموزشی در دوره‌های مختلف ارائه دهد. وی در گفت‌وگو با «فرهیختگان» گفت: «طبق رویکردهای ابلاغی سازمان سنجش باید بتوان طبق ارزیابی و سنجش دقیق، به یک سنجش ملی رسید تا نقاط ضعف شناسایی شود و برنامه‌هایی برای ارتقای کیفیت یادگیری و سطح سواد پایه مهارت‌ها و دانش تخصصی دانش‌آموزان در رشته‌های مرتبط فراهم شود. کاری که بسیاری از سازمان‌های سنجش در دنیا انجام می‌دهند. چنین امری فراتر از این مساله است که این سازمان صرفا امتحان کنکور برای ورود به دانشگاه برگزار کند؛ چراکه ارزیابی و سنجش آموزش و یادگیری در سطح ملی، موضوعی بسیار مهمی است که سال‌ها مورد غفلت واقع شده است. اینکه چنین سازمانی بیاید و کارکرد خودش را به این تقلیل دهد که امتحانی برای ورود به دانشگاه برگزار کند، اساسا مورد نقد جدی است.»
حکیم‌زاده همچنین ادامه داد: «اگر واقعا تغییراتی که قرار است اتفاق بیفتد، تنها مختص به امتحان ورود به دانشگاه باشد که دیگر نیازی به سازمان ملی مستقلی به این شکل نیست. من نگرانم که این جهت‌گیری‌ها، موضوع اصلی را تحت‌الشعاع قرار دهد و مجددا نظام تعلیم و تربیت را در خدمت کنکور قرار دهد، یعنی تمام تلاش‌هایی که برای تهیه سند تحول و تهیه برنامه‌های اجرایی، تاکنون تحت‌تاثیر برگزاری کنکور و امتحان ورود به دانشگاه بوده، همچنان پررنگ‌تر شوند.»

عدم همخوانی با تقسیم کار آزمون‌ها
به باور معاون سابق وزیر آموزش‌وپرورش مساله اصلی این است که ما از مقاطع مختلف تحصیلی، ارزیابی دقیق‌تری داشته باشیم و فرآیندهایی آموزشی را درطول زمان مدرسه توسط خود نظام آموزشی در سرنوشت نهایی‌آموزان دخیل بدانیم. او در این باره عنوان کرد: «صرفنظر از چالش‌هایی که در این زمینه وجود دارد، این تقسیم کار یعنی واگذاری آزمون تشریحی و امتحانات نهایی تا به امروز برعهده آموزش‌وپرورش بوده و سازمان سنجش، امتحان چهارگزینه‌ای کنکور را برگزار کرده است، بنابراین به‌نظر من اینکه سازمان ملی سنجش هم به سمت سوالات تشریحی برود حتی در کوتاه‌مدت نه ضروری است و نه با تقسیم کاری که پیش از این تعریف شده است، سنخیت دارد. همچنین باید مشخص شود که آیا پژوهش‌های خاصی انجام شده و بر پایه چه پژوهش‌هایی است؟ اینها همه ابهام دارند.» وی درباره مدل‌های جهانی این نوع کنکور نیز توضیح داد: «در دنیا نمونه‌هایی از دانشگاه‌هایی داریم که آزمون‌هایی را برای پذیرش دانش‌آموز از دبیرستان برگزار می‌کنند. به‌هرحال توان تحلیلی، مهارت نوشتن و قدرت استدلال داوطلبان را می‌سنجندف یعنی این سنجش سراسری نیست. اما آنچه از سوی سازمان سنجش مطرح شده، یک ایده سراسری است و قرار است بیش ازیک‌میلیون دانش‌آموز را درگیر خود کند. متخصصان سنجش معتقدند حتما باید شرایط ویژه‌ای درنظر گرفته شود تا یک آزمون به‌طور عادلانه برگزار شود. به‌هرحال فکر می‌کنم این ابهامات وجود دارند و من نگرانم که این تغییرات ساختاری تحولات مثبتی را که باید در نظام آموزشی رقم بخورد،تحت‌تاثیر قرار دهد.»
 

با کنکور ترکیبی هم بی‌عدالتی نظام آموزشی کم نخواهد شد
حکیم‌زاده همچنین به بی‌عدالتی موجود در نظام آموزشی نیز اشاره کردو افزود: «هرگونه تغییری در مدل آزمون‌ها، چه قبلا که فقط آزمون تستی بود و چه اکنون که امتحانات نهایی است؛ مساله بی‌عدالتی و نابرابری آموزشی را به هیچ وجه حل نخواهد کرد. چه‌بسا شاید آن را تشدید خواهد کرد. دلیل من نیز این است که دانش‌آموزان زمانی که کنکور می‌دهند، خروجی ۱۲ سال نظام آموزشی هستند. وقتی دانش‌آموزی از شرایط برابر، معلم باکیفیت، امکانات آموزشی و منابع فناوری برخوردار نبوده، هر مدلی که آزمون بگیرید آن دانش‌آموزان بازنده هستند.»
او همچنین معتقد است ما برای ارتقای عدالت آموزشی، نیاز به تجدیدنظر اساسی در کیفیت نظام آموزشی‌مان پیش از دبستان داریم. حکیم‌زاده گفت: «اینکه بیاییم و تغییراتی در شکل کنکورمان ایجاد کنیم، مساله اساسی و معضلات موجود در نظام آموزشی‌مان را حل نخواهد کرد، مثلا در همین چندسالی که مدل راهیابی به دانشگاه تغییر کرده، آیا به ورود بچه‌های مناطق محروم کمک کرده است؟ نه، هیچ تفاوتی با قبل نکرده‌ایم. حقیقت این است که برگزاری آزمون‌های سرنوشت‌ساز، با سلامت روانی دانش‌آموزان و خانواده‌ها سروکار دارند. اینکه ما بیاییم مرتب و پیاپی تصمیمات بدون پژوهش و کار کارشناسی اتخاذ کنیم و دانش‌آموزان را دچار تلاطم کنیم، فشار روانی قابل‌تاملی به خانواده‌ها و دانش‌آموزان وارد می‌کند. به نظر من پیش از اعلام چنین مساله‌ای، کار کارشناسی و پژوهشی انجام دهیم و پس از اینکه بخواهیم تصمیمات‌مان را عملیاتی کنیم، به شکلی باشد که در کوتاه‌مدت آسیبی به جامعه هدف نرسد؛ چراکه اکنون دانش‌آموزان به اندازه کافی درگیر چنین شرایطی شده‌اند و انگار که دانش‌آموزان ابزاری برای اجرای ایده‌های مختلف هستند و ممکن است احساس قربانی شدن به آنها دست بدهد.»

کنکور ترکیبی اولویت نظام آموزشی نیست
حکیم‌زاده معتقد است سازمان جدید سنجش به جای اینکه روی کنکور تمرکز کند، روی برنامه‌ریزی جهت سنجش سواد پایه و سواد اساسی دانش‌آموزان باید متمرکز شود. وی در پایان عنوان می‌کند: «درحال حاضر این ایده اولویت نیست و نظام آموزشی و خود سازمان سنجش را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد؛ چراکه ماموریت این سازمان، یک ماموریت ملی برای کمک به رصد دقیق روند یادگیری است.»
امیرحسین سلطانی‌فلاح، پژوهشگر حوزه تعلیم و تربیت اما معتقد است به چند دلیل در بررسی چنین ایده‌ای باید صبر کنیم. سلطانی‌فلاح در گفت‌وگو با «فرهیختگان» می‌گوید: «اکنون در مصاحبه‌هایی که انجام می‌شود، شرح وظایف مشخص نشده و مقداری سخن و تحلیل در رابطه با یک امر نامطمئن است. اما به نظر من، این نکته راهبردی از سوی رئیس فعلی سازمان ملی سنجش است و هنوز به مرحله اجرا نرسیده است؛ چراکه سازمان ملی سنجش خودش به تنهایی درگیر چالش‌هایی است و باید مرکز سنجش وزارت آموزش‌وپرورش، مرکز سنجش وزارت علوم و مرکز سنجش وزارت بهداشت با سازمان ملی سنجش ادغام شوند. تمام این پروسه خود به تنهایی زمانبر است. ولی درهرحال فکر نمی‌کنم تا سال آینده به مرحله اجرا برسد.»

سازمان سنجش نیروی انسانی لازم برای برگزاری کنکور ترکیبی را ندارد
سلطانی‌فلاح معتقد است که سازمان سنجش فعلی از لحاظ فناوری و ظرفیت پتانسیل خوب و قابل توجهی دارد اما از نظر نیروی انسانی، دچار ضعف است. او می‌گوید: «همین کنکور سراسری که به عهده سازمان سنجش است، توسط عوامل آموزش‌وپرورش برگزار می‌شود. اکنون سازمان سنجش می‌خواهد مسئولیت امتحاناتی را برعهده بگیرد که سال‌ها بر دوش آموزش‌وپرورش بود؟ نه آنقدر گستردگی نیرو دارد و نه به لحاظ اجرایی، آنقدر توانایی اجرا دارد. بنابراین من معتقدم اظهارنظر آقای پورعباس، در حد همان اظهارنظر است و باید مقداری صبر کرد که ببینیم در اساسنامه می‌آید یا نه. نکته من این است که اگر چنین مساله‌ای در آموزش‌وپرورش باقی می‌ماند، بسیار بهتر بود؛ چراکه سازمان ملی سنجش، به مقدار قابل توجهی از فضای تعلیم و تربیت مدرسه دور است. با تصمیمی که آموزش‌وپرورش برای امتحانات اتخاذ کرد، شاهد بودیم همه دانش‌آموزانی که مدرسه را پس از بهمن‌ماه رها می‌کردند، یکباره به مدرسه بازگشتند. یعنی نهضتی بود که دانش‌آموز به مدرسه برگردد و به نوعی اعتبار به کتاب درسی بازگشت.» سلطانی‌فلاح همچنین توضیح می‌دهد که در این مدت ثابت شد برخی تصمیمات میان‌مدت به نفع نظام آموزشی کشور بودند و اکنون اعطای مجوز سنجش تشریحی به سازمان سنجش، به نفع آموزش‌وپرورش نخواهد بود. با این وجود اما سلطانی‌فلاح معتقد است باید صبر کرد و دید در شیوه‌نامه و اساسنامه چه چیزی ابلاغ خواهد شد؛ چراکه هنوز به صورت رسمی ابلاغ نشده است.

کنکور یک مسیر است اما تنها مسیر نیست!
این پژوهشگر حوزه تعلیم و تربیت همچنین درباره اینکه این شکل از آزمون تا چه میزان شکاف نابرابری آموزشی را بیشتر خواهد کرد، می‌گوید: «در بررسی این امر، دو جنبه وجود دارد. یک جنبه به تامین زیرساخت‌های آموزش‌وپرورش بازمی‌گردد. زیرساخت‌های موجود در سازمان سنجش به دلیل برگزاری کنکور، زیرساخت‌های خوب و قابل قبولی است. اما جنبه دیگر ماجرا این است که ما در کنکور همیشه شاهدیم طبق یک آزمون یکسان دانشی، در تلاشیم که تمامی تفکیک‌ها را در میان دانش‌آموزان انجام دهیم. درنهایت هم قشری را برنده اعلام می‌کنیم و قشر دیگر هم افرادی هستند که در کنکور موفق نشدند. اینکه یک سنجش بزرگ مقیاسی مثل کنکور، کل جریان نظام آموزشی را حداقل در همان دوره متوسطه دوم دستخوش تغییر می‌کند، امری بدیهی است. من گمان می‌کنم که امتحانات نهایی هوشمندانه‌ترین تصمیمی بود که می‌توانست باگ‌های سنجش نهایی را به ما نشان دهد.» سلطانی‌فلاح عنوان می‌کند که نظام تعلیم و تربیت با ارائه الگوی تاثیر نمرات، اصالت مدرسه را بازگرداند و نشان داد که تنها در چهار ساعت سرنوشت نهایی تعیین می‌شود. او عنوان می‌کند: «اگر قرار است سنجش و پذیرشی انجام شود، سوابق تحصیلی چند سال آخر دوم متوسطه باید لحاظ شود. ما اگر تربیت را فرآیند ببینیم، متوجه این خواهیم شد که تاثیر سوابق تحصیلی، تصمیم درستی بود.» او معتقد است که کنکور اگرچه مسیر تعیین‌شده برای ورود به آموزش عالی بود اما مسیر درستی نبود.
در هر صورت آنچه مبرهن است، نامشخص بودن شیوه اجرای کنکور ترکیبی است. یعنی هنوز مشخص نیست که قرار است سوالات تشریحی به چه شکل ارائه شوند؟ کلید پاسخ دارند؟ توسط معلمان و نیروهای آموزش‌وپرورش تصحیح و بررسی خواهند شد یا کاملا فرآیند سیستمی است؟ هرچند که می‌توان از دخیل شدن قدرت تحلیل و استدلال هم در نتیجه کنکور، خوشحال بود اما آنچه که مثل روز روشن است، این است که کنکور ترکیبی قطعا به سال ۱۴۰۴ نخواهد رسید.

انتهای پیام

نظر شما