شناسهٔ خبر: 66731261 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه اعتماد | لینک خبر

انتقاد ناشران از وضعيت صدور مجوز كتاب در گفت‌وگو با «اعتماد»

مردم را به «كتاب» بي‌اعتماد كرده‌ايم

اين ناشران از وضعيت نابسامان صنعت نشر و خطر تعطيلي بعضي از انتشاراتي‌هاي مستقل در سال جاري مي‌گويند

صاحب‌خبر -

شبنم كهن‌چي

نيمي از پياده‌رو را كتاب‌ها گرفته‌اند؛ چاپ قديم، توقيفي، افست، جديد... و تمامش را صداي دادزن‌ها؛ ناياب، كمياب و... اينجا خیابان انقلاب است. اغلب كتابخوان‌ها اين خيابان را مي‌شناسند. مي‌توان تقريبا هر كتابي را اينجا پيدا كرد يا نشاني گرفت تا جاي ديگري كتاب را بيابي. خياباني كه در كوچه‌پس‌كوچه‌هايش، ناشران بسياري از قديمي و جديد ساكن هستند و هر روز از كنار همين بساط گذر مي‌كنند. حتي گاهي كتاب‌هاي خودشان را مي‌بينند كه دوباره به صورت غيرقانوني منتشر يا چاپ قديمش روي زمين چيده شده. كتاب‌هايي كه جور ديگري، جاي ديگري چاپ شده‌اند يا در سال‌هاي دور منتشر شده‌اند يا ناشران غيرقانوني يا خارج كشور به صورت زيرزميني با مجوزي كه خودشان صادر كردند به چاپ رسانده‌اند. خيابان انقلاب با مغازه‌هاي زيرپله و طبقه چندمش، مي‌تواند تصويري كوچك از وضعيت نشر و فرهنگ كتابخواني در كشور باشد. وضعيتي كه به گواه ناشران، اين‌ روزها بغرنج‌تر شده و كمتر كسي مي‌داند مراحل صدور مجوز چه دشواري‌هاي را براي ناشر، مولف و مترجم پديد آورده است.

 

ناشران امنيت شغلي ندارند

ليما صالح رامسري، مدير انتشارات معين مي‌گويد: «سال به سال دريغ از پارسال! خيلي از كتاب‌هايي كه سال گذشته برديم براي دريافت مجوز به مشكل برخوردند.»

به گفته او مولفان و مترجمان از مشكلات داخلي ناشران با ارشاد خبر ندارند: «وقتي مراحل كار طولاني مي‌شود، گمان مي‌كنند در پيگيري دريافت مجوز كتاب‌شان تعلل شده يا تنبلي مي‌كنيم. مخصوصا وقتي كه كتابي در مميزي اصلاحيه بخورد گرفتاري ما تازه شروع مي‌شود تا كار به سرانجام برسد. طولاني شدن اين پروسه كه گاهي منجر به چاپ نشدن اثر مي‌شود. ابتدايي‌ترين دودي است كه در اين ميان به چشم ناشر مي‌رود زيرا مولف ديگر رغبتي ندارد كتاب بعدي‌اش را به اين ناشر بدهد. چرا ديگر دكتر معين‌ها و احمد محمودها و ابوالحسن نجفي‌ها و محمد قاضي‌ها تكرار نمي‌شوند؟ چون ديگر كسي كار جدي نمي‌كند! مولف يا مترجم مي‌گويد من اين همه زحمت كشيدم و وقت گذاشتم، آخرش؟ همين كتاب جاده‌هاي ابريشم دو جلدي را كه اخيرا چاپ كرديم مترجم دو سال براي ترجمه‌اش وقت گذاشت. يك سال ويراستار روي آن كار كرد. كتاب اصلاحيه خورد. در كش و قوس طولاني گرفتن مجوز كتاب، متوجه شديم ناشر ديگري همين كتاب را با ترجمه مترجم ديگري چاپ كرده است. خيلي از جاهايي كه گفته بودند اصلاح شود، ديديم در كتاب چاپ شده و عينا آمده است. آدم احساس مي‌كرد گويا از وزارتخانه ديگري مجوز گرفته‌اند. به نظر شما اين مترجم حاضر است ديگر براي كتاب بعدي وقت بگذارد؟»

رامسري شكل بررسي كتاب و صدور مجوز را «سليقه‌اي» مي‌داند: «من سال‌هاست در كار نشر هستم. شايد هم به سن خيلي از بررس‌هاي محترم ارشاد. وزراي مختلفي را در طول فعاليت فرهنگي‌ام ديده‌ام. خط قرمزها را هم خوب مي‌شناسم؛ اما بحث سليقه است. كتابي كه در دولت قبلي مجوز گرفته در دولت بعدي اجازه چاپ ندارد يا كتابي به چندين چاپ رسيده، بعد يك‌‌دفعه زنگ مي‌زنند كه ديگر حق نداريد اين كتاب را چاپ كنيد.»

مدير نشر معين از بي‌اعتمادي مردم به كتاب مي‌گويد: «مي‌گويند مردم كتاب نمي‌خوانند. كاري كرديد كه مردم ديگر به كتاب اعتماد ندارند. در نمايشگاه يك نوجوان 17 ساله آمده چاپ قديم «قصه‌هاي مجيد» را مي‌خواهد، چون فكر مي‌كند چاپ جديد، سانسور شده است. اين يعني فاجعه. مسوولان متوجه اين مسائل نيستند.»

به نظر صالح رامسري «اولين كاري كه وزارت محترم ارشاد بايد انجام بدهد به دست آوردن اعتماد خواننده است.» او اعتماد خواننده و امنيت شغلي ناشر را كنار هم مي‌گذارد و مي‌گويد: «ناشران ما امنيت شغلي ندارند. اين امنيت را ارشاد بايد به وجود بياورد. كتاب قند و نمك و طهران قديم را عينا با آرم و آدرس و تلفن ما قاچاقي زده‌اند. خواننده آن را كه با كيفيت بسيار بدي هم چاپ شده مي‌خرد ولي همان كتاب را از من نمي‌خرد، چون فكر مي‌كند كتاب من سانسور شده است ولي مال قاچاقچي نه! كتاب زمين سوخته را قاچاق زده‌اند، پي.دي.اف آن را روي سايت‌ها گذاشته‌اند، به صورت گويا هم درآورده‌اند. داد من و خانواده نويسنده هم به جايي نمي‌رسد. ارشاد به جاي گير دادن به چند كلمه يا جمله بايد جلوي اينها را بگيرد. با اين‌ همه مشكلات ريز و درشت با چه انگيزه و تواني مي‌توان كار كرد؟»

به عقيده رامسري «سطح كتابخواني نازل شده؛ مردم كتاب‌هاي جدي نمي‌خوانند. بسياري از كتاب‌ها در شمارگان ۱۵۰ نسخه و شايد هم پايين‌تر چاپ مي‌شوند. در كشوري با ۸۰ ميليون نفر جمعيت اين درد بزرگي است و مي‌توان گفت يك مصيبت است.»

او مي‌گويد: «ارشاد براي بررسي كتاب بايد افراد اهل كتاب و مطالعه را انتخاب كند. كساني كه مشكلات فرهنگي جامعه را بشناسند. اثري را كه در فلسفه و جامعه‌شناسي و... نوشته شده و مولف و مترجم سال‌ها برايش وقت گذاشته و زحمت كشيده كه نبايد داد به يك كارمند ساده تا درباره چاپ شدن يا نشدن آن اظهارنظر كند.»

صالح رامسري خطاب به وزارت ارشاد مي‌گويد: «ما در عصر اطلاعات و هجوم ماهواره‌ها و شبكه‌هاي مجازي به سر مي‌بريم . جهان شده يك دهكده؛ در واقع همگي در يك دهكده جهاني به سر مي‌بريم. اگر چيزي را شما نگذاريد بگويند يا بنويسند كسان ديگري خواهند گفت و خواهند نوشت. مردم در ميان هجمه‌اي از اطلاعات راست و دروغ قرار گرفته‌اند. كسي دنبال اصل واقعيت نخواهد رفت. همه مردم كه اهل تعمق و تفكر نيستند! خيلي‌ها متاسفانه هر چه به خوردشان مي‌دهند، باور مي‌كنند. شما با اين سختگيري‌ها در واقع به نوعي ارزش‌ها و زحمت‌هاي خودتان را پنهان مي‌كنيد. چه كسي را ديده‌ايد كه با خواندن كتاب دزد، معتاد يا خلافكار شده باشد؟ جامعه‌اي كه عادت به فكر كردن داشته باشد جلوي بسياري از ناهنجاري‌هاي آن گرفته مي‌شود. كسي كه كتاب مي‌خواند يعني فكر مي‌كند، كسي هم كه فكر مي‌كند، از بسياري از پلشتي‌ها و پستي‌ها و بدي‌ها مصون است و اين مردم آن جامعه هستند كه از آن سود خواهند برد.»

 

مميزي در عصر جهاني شدن، بي‌معني است

در گفت‌وگو با اعظم كيان‌افراز، مدير نشر افراز متوجه شدم نظرات مشتركي با ليما رامسري دارد. اولين نكته‌اي كه كيان‌افراز به آن اشاره مي‌كند، مميزي سليقه‌اي است. او مي‌گويد: «وضع مميزي كتاب در همه دوران‌ها سليقه‌‌اي انجام مي‌شود. شايد در پاره‌اي مسائل ثابت باشد، اما در بيشتر موارد سليقه‌اي است و اين باعث مي‌شود هر دوره ما با مسائل جديدي روبه‌رو شويم كه قبلا مطرح نبوده. اين مساله در دوره‌اي كه در فضاي اينترنت و رسانه، اطلاعات به سادگي در دسترس كاربر است و بسياري از كتاب‌ها، توسط ناشران خارج كشور يا به شكلي در داخل كشور منتشر مي‌شود، كار را براي ما سخت كرده.»

او اين ‌طور ادامه مي‌دهد: «شايد نويسنده ترجيح بدهد كتابش بدون حذف منتشر شود. امروز اين امكان وجود دارد، ناشراني هستند كه اين كار را انجام بدهند. اين هم شيوه‌اي از انتشار است. كار اين ناشران بر صنعت نشر بي‌تاثير نبوده، اما نمي‌توان گفت تاثير زيادي در بازار كتاب داشته. اين مساله پررنگ نيست. البته كه بهتر است كتاب‌ها بي‌ايراد منتشر شود؛ بي غلط و مساله؛ چه با مجوز چه بي‌مجوز. به ‌هر حال هر عنوان كتابي كه از چرخه توزيع و فروش خارج شود، در وضعيت نشر و رونق بازار اثر مي‌گذارد. كتاب‌هاي زيرزميني يا كتاب‌هايي كه ناشران خارجي منتشر مي‌كنند نيز چون فروش‌شان به صورت رسمي نيست و در پروسه توزيع قرار نمي‌گيرد، از اين چرخه خارج شده و به صورت موردي يا اينترنتي به فروش مي‌رسند و شكل مرسوم توليد و فروش را از دست مي‌دهند.»

كيان‌افراز مي‌گويد: «يكي از دلايل كاهش استقبال مخاطب در نمايشگاه كتاب اين مساله است كه كتاب‌هاي بدون سانسور در دسترس همگان هست. مي‌توانند سفارش بدهند و حتي براي‌شان ارسال شود. در چنين شرايطي كه كتاب و اطلاعات در دسترس است، اينقدر حساسيت نسبت به كتاب در تيراژ 200 نسخه بي‌معني مي‌شود و كار ما را سخت‌تر مي‌كند، چون براي تغيير هر يك كلمه، كار بايد مرتب به وزارت ارشاد برود و بيايد. حتي حذف يك كلمه پروسه توليد كتاب را طولاني مي‌كند. اين درحالي است كه همه جاي جهان ناشر كتاب را منتشر مي‌كند و اگر مدعي عمومي يا شاكي وجود داشته باشد، پاسخ مي‌دهد.»

او به عنوان نمونه به حذف داشتن سگ به عنوان حيوان خانگي در اثر اشاره مي‌كند و مي‌گويد: «اين مساله خيلي اهميتي ندارد كه به مميزي بخورد، اما چنين مسائل و سانسور و ابلاغيه‌هايي باعث مي‌شود مخاطب ما نسبت به كتاب مجوزدار اعتمادش سلب شود.»

كيان‌افراز درباره معيارهاي مميزي مي‌گويد: «اين خط قرمزها شبيه برخوردي است كه دهه شصت با ويديو يا بعدتر با ماهواره يا اوايل با شطرنج و موسيقي شده بود. در اين عصر اگر به يك نوجوان بگوييد اوايل دهه شصت شطرنج و موسيقي حرام بوده، مي‌خندد. وقتي به عقب برمي‌گرديم، مي‌بينيم اينها مي‌تواند الگو باشد. در عصر جهاني شدن، اين همه اصلاح بي‌مورد و مميزي چه براي كارهاي تاليفي چه براي كارهاي ترجمه بي‌معني است.»

او مي‌گويد: «در اين زمانه كه فضاي مجازي باعث شده نسل امروز كمتر به سمت كتاب روي بياورند، اتفاقا بايد كارهايي صورت بگيرد كه انگيزه بيشتري براي خواندن كتاب به وجود بيايد. بايد مخاطب به خواندن كتاب تشويق شود و فكر نكند كتاب مثله شده. سانسور چه موردي چه كلمه‌اي، بي‌معني است و باعث مي‌شود كتاب رونق خود را از دست بدهد.»

اين ناشر با بيان اينكه «در هر دو حوزه تاليف و ترجمه مميزي وجود دارد»، توضيح مي‌دهد: «در ترجمه‌ها بيشتر روي كلمات حساس هستند و در تاليف روي محتوا. شايد بتوان گفت در تاليف، حساسيت محتوايي بيشتر است. به‌ طور كلي مميزي و اصلاحيه تاثير منفي در بازار كتاب گذاشته و باعث شده طيفي از جامعه كتابخوان به كتاب‌هايي كه به شكل رسمي منتشر مي‌شوند، كمتر اعتماد كنند. آنها يا به زبان اصلي كتاب را مي‌خوانند يا كتابي را كه بدون مميزي منتشر شده پيدا مي‌كنند. بايد تمهيدي انديشيد كه آن طيف كتابخوان دهه هفتاد دوباره برگردد.»

مدير نشر افراز «جلب اعتماد مجدد مخاطب به بازار رسمي و كتابفروشي‌ها» را امري ضروري مي‌داند و درباره اتلاف وقت در جريان صدور مجوز كتاب مي‌گويد: «از عوارض رفت و برگشت‌ها و مميزي‌، هدر دادن زمان است. بهتر است كتاب در زمان خودش منتشر شود. چند ماه پروسه رفت و برگشت براي صدور مجوز از يك جايي به بعد خسته‌كننده و فرسايشي مي‌شود. كارهاي اداري و بروكراسي، فقط باعث از بين رفتن انگيزه در توليد يك اثر براي مترجم، مولف و ناشر مي‌شود.»

 

مساله، بلاتكليفي كتاب است

مرتضي كاردر، مدير نشر هرمس با اشاره به تغيير كارشناسان و ارزيابان كتاب و عوض شدن تنظيمات مي‌گويد: «ناشران در طول اين‌ سال‌ها به جايي رسيده‌اند كه خودشان را با اين تغييرات وفق دهند، گاهي حساسيت‌ها زيادتر است، گاهي كمتر است. بعضي از تيم‌ها سختگيرانه‌تر عمل مي‌كنند و با مرور زمان قدري سهلگيرانه‌تر ممكن است شوند. مساله در حال حاضر بلاتكليفي كتاب است. ناشر برنامه‌ريزي مي‌كند كه مثلا در نمايشگاه 10 كتاب چاپ اول خواهم داشت و در فاصله زماني معيني مثلا اسفند كارش را شروع مي‌كند. اين فرآيند يك ماه، يك ماه و نيم طول مي‌كشد. اما گاهي بيشتر مي‌شود و تا سه ماه يا بيشتر طول مي‌كشد. اين روند برنامه‌ريزي را براي ناشران كوچك و بزرگ سخت مي‌كند.»

او مي‌گويد: «روند صدور مجوز نياز به پيگيري‌هاي شخصي دارد. وقتي مي‌گوييم همه ‌چيز از طريق سامانه انجام شود يعني دخالت نيروي انساني و پيگيري شخصي كمتر شود. اما عملا اين اتفاق نمي‌افتد؛ نيازمند پيگيري شخصي، رايزني و... است. اين مساله سرگرداني كتاب را بيشتر مي‌كند.»

او با اشاره به اينكه نشر هرمس بيشتر در حوزه ترجمه فعاليت مي‌كند، مي‌گويد: «در حوزه ترجمه، طبيعتا كتاب‌ها ممكن است با مميزي بيشتري مواجه باشند. اما اگر منصفانه بخواهم نگاه كنم، در اين حوزه آنقدر تغيير رويكرد نداشته‌ايم.»

كاردر مي‌گويد: «ناشر، مولف، مترجم و وزارت ارشاد بايد به تعامل برسند در غير اين ‌صورت ادامه كار ممكن نيست. موارد اگر مدون و معلوم باشد خيلي بهتر است. در اين صورت من مي‌دانم در مقام ناشر روي بعضي از آثار نمي‌توانم سرمايه‌گذاري كنم چون بدون جرح و تعديل جدي، فعلا امكان گرفتن مجوز نخواهد داشت، چون جرح و تعديل از حدي كه فراتر برود من به عنوان ناشر ترجيح مي‌دهم اين اثر فعلا منتشر نشود. اگر به الگويي برسيم كه من به عنوان ناشر بتوانم اين مساله را تشخيص بدهم، بهتر است. موضوع ديگر كه اشاره كردم زمان است؛ اينكه در چه بازه زماني مي‌توان مجوز گرفت. اما چيزي كه بيش از همه اذيت مي‌كند اين بلاتكليفي است كه كار را سخت مي‌كند.»

كاردر درباره سيري كه مميزي طي كرده، مي‌گويد: «منصفانه بخواهيم نگاه كنيم ممكن است در دولتي فضا بازتر بوده. اما در همان دولت هم سختگيري‌هايي بوده و به دلايل گوناگون بعضي از آثار نتوانستند مجوز بگيرند يا در همين دولت فعلي بعضي از آثار با حداقل جرح و تعديل، با حداقل مميزي مجوز گرفته. اما مساله من رسيدن به الگو و زمانبندي است.»

او در مورد انتشار غيرقانوني آثار براي فرار از مميزي مي‌گويد: «شكل‌هاي گوناگون از انتشار غيرقانوني وجود دارد كه بيشتر از همه به ناشراني كه كار خود را جدي مي‌گيرند و براي اثر و مخاطب و كيفيت اثر معياري قائل هستند، آسيب مي‌رساند. اگر قرار است كسي كاري كند، منظورم فقط وزارت ارشاد نيست، مخاطب هم هست. چطور ما محصول پوشاك را از فروشگاهي كه جنس اصل دارند، مي‌خريم؟ در مورد كتاب هم بايد همين اتفاق بيفتد. مخاطب اگر متوجه اين موضوع باشد كه ناشر وقت گذاشته براي توليد يك اثر، نبايد كار را به صورت غيرقانوني از كنار خيابان بگيرد.»

كاردر مي‌گويد: «خيلي وقت‌ها به نتيجه نرسيدن، فقط بازار قاچاق كتاب را پر رونق مي‌كند. مثلا كتابي به ‌خاطر دو يا سه نكته مجوز نمي‌گيرد، 10 سال به صورت غيرقانوني و زيرزميني تكثير و توزيع مي‌شود. بعد بالاخره به اين نتيجه رسيده‌اند كه به اين كتاب مجوز بدهيم و با اغماض از دو نكته آن هم بگذريم كه ناشرش آن را منتشر كند. اين مساله ناشر را روز به روز ضعيف‌تر مي‌كند. همه آثار يك ناشر كه پرفروش نيستند. بعضي از آثار پرفروش مي‌شود و مجوز نمي‌گيرند كه كار را براي ناشر سخت مي‌كند.»

مدير نشر هرمس مي‌گويد: «من فكر مي‌كنم سال 1403 مانند سال 1402 براي شماري از ناشران به ويژه ناشران علوم انساني و ناشراني كه قدري نخبه‌گراتر هستند، سخت‌تر از پارسال خواهد بود. وضعيت نشر تابعي است از شرايط اقتصادي كشور اگر همين وضعيت ادامه پيدا كند با توجه به اينكه قدرت خريد مخاطب خيلي كم شده و از طرف ديگر قيمت‌گذاري با توجه به بازه بازگشت كتاب، هزينه و... دشوار شده و ناشر نمي‌تواند آشكارا ضرر كند يا حداقل سود كند، بعضي از ناشران شايد حتي مجبور شوند كار خود را تعطيل كنند. اما اميدوارم اين اتفاق نيفتد و پيش‌بيني‌هاي من اشتباه باشد.»

 

 

نظر شما