به گزارش ایکنا، عطاالله بیگدلی؛ استاد دانشگاه امام صادق(ع)، شامگاه 28 اردیبهشت ماه در نشست علمی «لحظه تاریخی مواجهه ما و غرب» با بیان اینکه ما در اولین مواجهه و زورآزمایی خودمان به صورت جدی بین هویت ایرانی و تمدن جوان غربی با صورت روسی آن، شکست بدی خوردیم، زیرا سرزمین از دست دادیم، گفت: چرا قرارداد ترکمنچای و گلستان را زیاد شنیدهایم ولی قرارداد «ذهاب» را کم شنیدهایم؟ در ذهاب ما همه عراق را از دست دادیم ولی چون مواجهه ما با عثمانی بود یعنی بخشی از جهان اسلام با بخش دیگر درگیر شد و مناطق مختلف به دفعات متعدد دست به دست شده بود لذا تکانه هویتی به ما نزد، ولی در قراردادهای منعقد با روس ما سرزمین خودمان را به کفار روس بخشیدیم و به غرب باختیم.
بیگدلی افزود: اینجا اولین لحظه مواجهه ما با غرب بود که حال ما را گرفت و از آن متعجب شدیم و از اینجا پرسش عباس میرزایی شروع شد و همه حساسیت به خرج دادند در حالی که گاهی اوقات ازبکها به ایران حمله کرده و حرم مطهر امام رضا(ع) را هم میگرفتند ولی چون دوباره پس میگرفتیم و تا بلخ و ... آنها را عقب میزدیم برای ما مهم نبود. مشهور است عباس میرزا یک دوست فرانسوی داشته است؛ او از ژبر، دوست فرانسوی خود میپرسد چرا شما غربیها پیشرفت کردید و ما مسلمین با این سابقه تمدنی شکست میخوردیم و راز این مسئله چیست.
وی افزود: بعد از مرگ عباس میرزا و روی کارآمدن ناصرالدین شاه، بزرگترین تحولات فکری ایرانیان شروع شد. ناکارآمدی در حوزه امنیت و عدم حفظ مرزهای کشور و اتفاقات دیگر ضربههای کاری به حس توانایی و من میتوانم ایرانی وارد کرد. در دوره ناصرالدین شاه با وجود ثبات نسبی، باز پسلرزه جنگهای ایران و روس را از سر نگذرانده بودیم که در سال 1249 گرفتار قحطی و بیماریهای بزرگی چون وبا شدیم و این نوع ابتلائات به دفعات تکرار و باعث هرج و مرج داخلی شد و بیکفایتی حاکمان و مهاجرت علما به نجف را شاهد بودیم.
توجه جدی به تمدن غرب در دوره نزدیک به مشروطه
استاد دانشگاه امام صادق(ع) تصریح کرد: در آستانه مشروطه واقعا شرایط قابل تاملی برای مردم ایران پیش آمد؛ اصلیترین سؤال در این شرایط آن است که ما دارای یک دوره تمدنی مانند ایران باستان و آن موفقیتها هستیم و چرا امروز این عظمت تمدنی از بین رفته است؛ اصلیترین نکته بنده این است که در همین دوره ما با چند راه با مغربزمین آشنا شدیم؛ سفرایی بین ما و آنها رد و بدل شد و سفارتخانه درست کردیم؛ از زمان عباس میرزا، دانشجو فرستادیم و دانشجو آوردیم و کتاب و روزنامه ترجمه کردیم. شاهزاده و پادشاه قاجار با وجود اوضاع بد اقتصادی، مسافرت کردند.
بیگدلی با بیان اینکه برخی میگویند عباس میرزا خودش عامل مهمی برای خودتحقیری ایرانیان بود، تصریح کرد: ما متاسفانه تا آستانه مشروطه گرفتار تحقیر دیگران و از سوی ناکارآمدی سیستم امنیتی کشور و بهداشت و سلامت و ... بودیم و این تحقیر ایجاد شده بود و دشمنان هم به آن دامن زدند. برای اقتصاد ایران، کارشناس غربی آوردند. البته در این لحظات بود که تاسیس دانشگاه در ایران ممکن شد و ورود علم جدید به ایران از پایینترین سطح و مفاهیم تا بالاترین نهاد یعنی دانشگاه هم برای ما امکانپذیر شد.
وی افزود: در این دوره و در ذیل این فهم ایرانی است که غرب به مثابه راه حل مشکلات است و در افواه عمومی حاکمان این کشور مطرح است که اگر قرار است راه تمدن غرب را بپیماییم باید ببینیم آنها برای رفع مشکلات خودش چه کرده و ما هم همان راه را برویم.
عالمانی که به راه حل غربی معتقد نبودند
بیگدلی بیان کرد: در این موضوع وفاقی عمومی وجود داشت، یعنی تکلیف سیاسیون و شاهزادگان و درباریان قاجار روشن بود و همه بر این امر وفاق داشتند و تنها عدهای از علمای شیعه در نجف و ایران مخالف این فرایند بودند؛ بعد از جنگهای ایران و روس، عالمانی که تک نقطه و تک ستاره هستند به راه حل غربی معتقد نیستند و تاکید بر این دارند که راه حل مشکلات ایران، اسلام است.
وی ادامه داد: از منظر این عالمان اسلامی، علت وجود مشکلات کشور این است که ما از موازین اسلامی دور شده و به آنها عمل نکردهایم و از نگاه شیعه اثنی عشری دور شدهایم و در ذهن آنان تصویری که در دوره شاه عباس و رابطه خوب با علما وجود داشت، متصور بود و به احیای آن میاندیشیدند؛ احیای داشتههای خودمان در راس مطالبات این دسته از علما بود.
وی تاکید کرد: در آستانه مشروطه صاحب عروه یعنی سید یزدی و علامه شیخ فضل الله نوری از جمله این عالمان هستند که این راه حلهای غربی را قبول ندارند ولی اتفاق نظر بین حاکمان در رویآوری به غرب و اختلاف میان علما منجر به رفع مشکلات نشد گرچه در دوره امیرکبیر، دارالفنون تاسیس شد و با تاسیس دانشگاه تهر ان، نهاد علم شکل جدیدی به خود گرفت.
انتهای پیام
نظر شما