شناسهٔ خبر: 66692050 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: ادیان نیوز | لینک خبر

هادی سروش: اعمال دین و شرع به عهده پلیس و نیرو‌های امنیتی نیست - ادیان نیوز

استاد حوزه علمیه با انتقاد از اجرای طرح نور توسط نیروهای امنیتی گفت: اجرای دین و شرع به عهده پلیس و نیرو‌های امنیتی نیست.

صاحب‌خبر -

به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، در این گفتگوی اختصاصی حجت الاسلام والمسلمین هادی سروش، به بررسی چالش‌ها و فرصت‌های اجرای طرح نور و همچنین دیدگاه‌های ایشان در مورد مسئله حجاب در اسلام پرداخته است.

جناب سروش نظر اسلام درباره حجاب چیست؟

مسئله حجاب از احکام دینی ماست و تردیدی در آن وجود ندارد، البته درباره مقدار حجاب اختلاف نظر در فقه وجود دارد که چه مقدار این حجابی که واجب است باید رعایت شود. از طرف دیگر حجاب در عین حال که یک مسئله فردی است، اما می‌تواند آثار اجتماعی نیز داشته باشد. منکر این موضوع نیستیم که حجاب بازتاب خودش را در جامعه دارد.

موضوع حجاب و بی‌حجابی چه انعکاس و بازتابی می‌تواند در جامعه داشته باشد؟

در زمینه انعکاس حجاب یا عدم حجاب در جامعه در متون فقهی دستور خاصی نداریم، آن دستوراتی که وجود دارد در مورد حجاب به عنوان یک وظیفه شرعی برای حفاظت از حریم یک شخص است.

طبیعتا کسانی که معتقد هستند بازتاب اجتماعی حجاب و بی‌حجابی در جامعه می‌تواند انعکاس داشته باشد، براساس اینکه حکومت، حکومت دینی است دست به کار می‌شوند که برای رسیدن به یک نتیجه مثبت درباب حجاب یک قوانین و رفتاری را تعریف کنند.

فرض اینکه ما بازتاب حجاب در جامعه را بپذیریم که البته در همین نقطه مخالفان جدی وجود دارد، در بعضی از متون دینی ما هم آمده است که بازتاب اجتماعی بی‌حجابی کلی نیست.

در متون دینی آمده است که زنان با سن بالا و بانوانی که اقلیت دینی هستند به هیچ عنوان حجاب از نظر فقهی و دینی برای آن‌ها ضرورتی ندارد. کسانی که این نظریه را دنبال می‌کنند و یا نظریه پردازی در حوزه حجاب دارند، به این نکته توجه داشتند که بازتاب حجاب و بی حجابی در جامعه به صورت کلی نمی‌تواند باشد، که اگر به صورت کلی بود دین او را به ما گوشزد می‌کرد.

در مقابل افرادی هستند که نظر دومی دارند و می‌گویند ما براساس مسائل مربوط به چالش‌های اجتماعی حتی در مورد زنانی که سن بالاتری دارند و یا اقلیت مذهبی هستند، بر اساس مواجه با چالش‌های اجتماعی که داریم برای آن‌ها هم حجاب را ضروری می‌دانیم. طبیعتا به هر دو نظریه افرادی گرایش دارند.

قانون شدن حجاب در جامعه باید چه شرایطی داشته باشد؟

اگر بنا شود حجاب تبدیل به قانون شود، این قانون هم باید مانند همه قوانین که با جامعه ارتباط مستقیم دارد، نه تنها در تدوین آن باید از نظرات کارشناسان استفاده شود، بلکه باید از نظر روانشناسان، جامعه شناسان حتی از نظر کسانی که در امر اقتصاد دارای کارشناسی قابل قبولی هستند مورد بررسی قرار گیرد. قانون بدون کارشناسی جامعه یک قانون سلیقه‌ای خواهد بود.

با در نظر گرفتن افکار و نظریه‌های مختلفی که می‌تواند در جامعه موثر باشد به مراحل اولیه‌ای که قانون را تعیین می‌کنند رسید و بعد مانند همه قوانین کشور بحث و بررسی شود و به یک قانون جامع رسیده و بعد عرضه شود.

فرض کنید موضوع حجاب یک امر قانونی شد، قانونی را درباره حجاب پیش نویسش را به قانون گذار عرضه کردند و فرض می‌کنیم قانون گذار هم قانون حجاب را تدوین و عرضه کرد؛ زمانی که این قانون می‌خواهد اجرا شود، مثل همه قوانین دارای راهکار مخصوص به خودش است، هر راهکاری غیر از راهکاری که قانونگذار قرار داده و روشن بیان کرده است، نمی‌تواند راهکار این قانون باشد. غیر از این طبیعتا راهکار سلیقه‌ای خواهد بود و راهکار سلیقه‌ای نمی‌تواند با پوشش قانون خودش را نشان دهد و نه استناد قانونی خواهد داشت و نه به نتیجه خواهد رسید.

اگر این موضوع قانون شد عملا قانون باید شفاف و صریح باشد و حقوقدان‌ها بتوانند به آن استناد کنند. در همه قوانین اینگونه است، قانون باید آنقدر شفاف و روشن و مدون باشد که یک حقوقدان به راحتی بتواند به آن استناد کند. اگر قانون دارای شبهه، تیرگی یا نارسایی باشد، قطعا این قانون در مرحله اجرا با مشکل مواجه می‌شود.

از طرف دیگر قانون وقتی قانون است که در سراسر کشور افکار عمومی آن را بپذیرند، اگر قانون را افکار عمومی نپذیرند، ما در اجرای آن قانون دچار مشکل خواهیم شد.

اگر قانون در موضوع حجاب مدون شد، همین قانون باید مشخص کند که مقدار مواجه با بی‌حجابان چه مقدار است، این موضوع باید جرم انگاری شود، اولا این چه نوع جرمی است، چه کیفری دارد، مجری این حکم قانونی کیست؟ قانون باید مشخص کند مجری اجرای حکم تا چه اندازه می‌تواند وارد شود، چون این‌ها اصلا کار شرعی نیست؛ امر به معروف و نهی از منکر شرایط دارد و اگر یکی از این شرایط وجود نداشته باشد وجوب از بین می‌رود.

اگر حجاب قانون است، مجری این قانون کیست؟ ضابط این قانون کیست؟ اگر نیروی انتظامی است تا چه میزان می‌تواند دخالت کند؟ آیا می‌تواند فرد را بازداشت کند در صحنه؟ اگر فرد قانون گریز تمرد کرد می‌تواند با ضرب و شتم او را دستگیر کند؟ همه این‌ها را باید قانون مشخص کند.

اگر کسی در بحث حجاب قانون را مطرح می‌کند، باید در این قانون همه چیز از ۰ تا ۱۰۰ مشخص شده باشد وگرنه قانون ضمانت اجرایی ندارد. یکی از نقاط مهم این قانون مسئله میدانی یعنی مواجه با بی‌حجاب است.

به نظر شما برخورد‌های فیزیکی نیرو‌هایی تحت عنوان طرح نور در خیابان‌ها چه آسیب‌های در پی خواهد داشت؟ چه از نظر اجتماعی چه از نظر دینی؟

نیرو‌های طرح نور می‌گویند اجرای قانون می‌کنند، ولی اجرای دین و شرع به عهده پلیس و نیرو‌های امنیتی نیست؛ بلکه در امر دین و شرع است و تحت پوشش امر به معروف و نهی از منکر قرار می‌گیرد، از طرف دیگر امر به معروف دارای ضوابط فقهی خاصی دارد. برای امر به معروف و نهی از منکر فقه‌های ما تا ۸ شرط را برشمرده‌اند.

اینکه آمر به معروف باید منکر را بشناسد، باید احتمال تطهیر دهد، نباید ضرر به شخص در امر به معروف و نهی از منکر ایجاد شود، نباید باعث نفرت آفرینی به دین شود و… این‌ها شرایط امر به معروف و منکر است.

طبیعتا کسانی که وارد عرصه مقابله با مسئله بی‌حجابی شده‌اند و به گفته خودشان به صورت قانونی اینکار را انجام می‌دهند، نمی‌تواند امر به معروف و نهی از منکر باشد. چون تحت ضوابط فقهی امر به معروف و نهی از منکر نمیگجد.

امر به معروف و نهی از منکر تنها تذکر است، آنهم در جای که تاثیر کند و اصلا در حکومت اسلامی بر عهده افراد نیست.

مقابله با بی حجابی فراتر از قانون، بی قانونی صرف است و به هیچ عنوان تاثیر مثبت روی ساختار‌های ما در کشور نخواهد داشت و ما با عوارض و آسیب‌های دیگری رو به رو خواهیم شد. چون وقتی فرد قانون گریزی از قانونی گریخت و ضابط قانون بخواهد او را به قانون برگرداند، خودش هم قانون را رعایت نخواهد کرد.

فردی هم که با قانون گریز برخورد می‌کند باید پایبند به قانون باشد در غیر اینصورت شاید دومی از اولی گریزش از قانون بدتر باشد، اولی یک قانون مدون را اجرا نکرده، ولی دومی با ابزار قدرت از قانون فرار می‌کند، طبیعتا دومی از اولی مشکل بیشتری از نظر دیدگاه حقوقی و قانونی ایجاد می‌کند.

این رفتار قانون شکنانه از سمت مجریان قانون چه تاثیری در افکار عمومی دارد؟

تاثیر هرگونه رفتار فراتر از قانون آسیب جدی به قوانین یک کشور می‌زند. یعنی اینطور نیست که اگر یک نفر برخلاف قانون حرمت شخصی را شکست و با او برخورد فیزیکی کرد، تنها به این موضوع آسیب بزند.

رفتار‌های بیرون از قانون، فقط قانون حجاب را از بین نمی‌برد، بلکه هرگونه رفتار ضد قانونی توسط مامورانی که باید مجسمه قانون باشند، منجر می‌شود که همه قوانینی که در یک کشور حاکم است و باید براساس آن قوانین، نظم آن کشور رعایت شود، در شکل‌های گوناگون شکسته خواهد شد.

یعنی وقتی قانون گریزی، قانون شکنی، در مقابله با حجاب در مقابله با بی‌حجابی شکل بگیرد، مانند یک بیماری سرایت می‌کند و اندام و اعضای جامعه را خواهد گرفت؛ یعنی ما در امر اقتصاد هم شاهد بی قانونی خواهیم بود، در امر امنیت و سیاست شاهد بی‌قانونی خواهیم بود.

آسیب دوم این است که، چون حجاب به دین ما وصل است، چون یک زاویه آن با دین ارتباط دارد، هرچه کارشناس دین هم بیاید بگوید که این رفتار مورد تایید دین نیست، این برخورد‌های فراقانونی به پای دین نوشته می‌شود و وقتی به پای دین نوشته می‌شود، نه تنها گریز از قانون در موارد دیگر پیش می‌آید، بلکه ما با گریز از دین نیز مواجه می‌شویم.

دولت در ابتدای کار خود مدعی بود که گشت ارشاد مدیران را راه اندازی خواهد کرد، اما شاهد بودیم که در جریاناتی مانند چای دبش، حوزه علمیه ازگل و … سکوت کرد و رفتار منفعلانه داشت، اما در باب مقابله با بی حجابی شاهد بازگشت گشت ارشاد بودیم؛ این تناقضات چه ذهنیتی را به افکار عمومی خواهد داد؟

هر رفتار دوگانه‌ای آسیب‌های جدی به شخص و محلی که رفتار دوگانه فرد بازتاب پیدا کند میزند. چرا دین به ما می‌گوید ریاکاری نکنید؟ چون ریاکاری یک رفتار دوگانه است و رفتار دوگانه مورد تایید دین نیست حتی در عبادات شخصی.

رفتار دوگانه، روحیه نفاق را در شخصیت انسان شکل می‌دهد، این روحیه نفاق روحیه‌ای است که قرآن و سنت پیامبر و اهل بیت کاملا با آن مبارزه کرده‌اند، این رفتار دوگانه اگر از فرد بیرون آمده و بخواهد به جامعه برسد دیگر آسیب تنها به فرد نیست، روحیه نفاق کل جامعه را در برمی‌گیرد.

این که در مواجهه با یک ناهنجاری قانونی به نام بی‌حجابی شدت عمل خرج شود، هزینه‌های زیاد مادی و معنوی صرف شود، اما در مقابل فساد‌های کلان یک کشور که بازتاب‌های داخلی و خارجی داشته، اما در مقابله با آن، آن حجم فعال بودن نیرو‌های انسانی، فعال بودن هزینه‌های مورد نیاز در مواجه با آن فساد کلان دیده نشود می‌شود رفتار دوگانه.

این رفتار دوگانه از دیدگاه من، نفاق است. وقتی دوگانگی تبدیل به نفاق شود، همان خطری جامعه را تهدید می‌کند که همواره قرآن و رهبران الهی این چالش را متذکر شدند.

طبیعتا رفتار دوگانه هرکجا به هرشکلی در جامعه شکل بگیرد آسیب‌های مختلف هم روی قانون‌مداری شهروندان جامعه می‌گذارد، هم روی دینداری شهروندان. این می‌تواند خسارت بسیار بزرگی باشد که جبران آن زمان و هزینه زیادی خواهد داشت. بهتر این است که در تمام ناهنجاری‌های اجتماعی، فساد چای دبش، فساد مربوط به یک روحانی در حوزه علمیه، فساد زبانی یک روحانی در رسانه ملی و … ضابطین قانون بدون هیچگونه چشم پوشی و با یک چشم نگاه کردن به موارد فساد را رصد کرده و با آن مقابله کنند. باید معیار قانون باشد در برخورد با همه.

نظر شما