آخرین نامه
شاید خیال کنید که حکیم پا پس کشید و به گذشتهاش برگشت. هرگز! حکیم قصد کرده بود که زبان فارسی را نجات بدهد و کاری کند که مردم مانند گذشتگان حرف بزنند. پس باز هم به تلاشکردن ادامه داد و ادامه داد. در واقع آدم بااراده مثل حکیم نوبر است، البته اگر نادیده بگیریم که همسر حکیم دیگر نمیخواست ریخت او را بببیند و خانه را به جای مهریه از او گرفته بود؛ در واقع او دیگر جایی در گذشته نداشت. بگذریم!حکیم مدتی تلاشهای بسیار زیادی انجام داد. شاید بپرسید چه تلاشهایی؟ راستش ما هم دقیقا متوجه تلاشهایش نشدیم اما او در آخرین نامهاش درباره زبان فارسی تهران آینده اینطور گفته است: «من تلاشهای بسیار داشتهام. اولین روزی که فوتهایم را در تهران گذاشتم، خیلی چیزها میدانستم اما کنون یک آدم هایلول شدهام که توانسته اسپیکینگ مردم را شبیه به خودش بکند، چون دیگر هیچ دیستنسی میان من و آنها نیست. آنها تحت تاثیر من قرار گرفتهاند و در میان ما همهچیز اوکی شده است. هرچند هرازگاهی هارتم از دست آنها بروکن میشود اما در کل، دوستداشتنی و کیوت هستند. حداقلش این است که بسیار به زبان فارسی احترام میگذارند.»بله همانطور که مشاهده کردید، حکیم طی ۷۲ساعتی که در تهران زندگی کرد، توانست خدمت بزرگی به زبان فارسی داشته باشد.
اولین نامه
همانطور که عرض کردم، حکیم برای پژوهش ادبی با ماشین زمانش به تهران آینده سفر کرد. او در نامهای از اولین تجربه سفرش اینطور مینویسد:«برفور من به طهران رسیدمی و در پی اکتساب اکرام ادب پارسی روی به استشکاف آوردمی. عزم داشتمی که بر درگاه ملوک اقامت گزیده و با اصحاب سلطان مالوف میبودمی لکن...»از آنجا که نوشتن نامههای حکیم به زبان کهن کار سختی است و از حوصله نویسنده خارج، ما خلاصهاش را برای شما میگوییم. القصه! حکیم عازم تهران شد و تلاش کرد برای خودش عزت و جلال و جبروتی دستوپا کند و ژست حکما را بگیرد، بلکه به نون و نوایی برسد و پاسداشت زبان فارسی هم در کنارش انجام دهد اما وقتی پایش را در تهران گذاشت، از فرط تعجب، برگهای درختانش ریخت. نه میفهمید مردم چه میگویند و نه او میتوانست حرفی بزند. یک بار که تلاش کرد آدرس سرویس بهداشتی را بپرسد، به جوانکی گفت: «مرد جوان موال را چگونه بیابم؟» و آن جوانک که خیال میکرد حکیم چیزی مصرف میکند، جواب داد: «حاجی اوکیای؟» و حکیم هرچه فکر کرد نفهمید که «او تا کی؟» است و به همین سبب پژوهشش در بحث زبان فارسی در تهران آینده به دیوار خورد.
شاید خیال کنید که حکیم پا پس کشید و به گذشتهاش برگشت. هرگز! حکیم قصد کرده بود که زبان فارسی را نجات بدهد و کاری کند که مردم مانند گذشتگان حرف بزنند. پس باز هم به تلاشکردن ادامه داد و ادامه داد. در واقع آدم بااراده مثل حکیم نوبر است، البته اگر نادیده بگیریم که همسر حکیم دیگر نمیخواست ریخت او را بببیند و خانه را به جای مهریه از او گرفته بود؛ در واقع او دیگر جایی در گذشته نداشت. بگذریم!حکیم مدتی تلاشهای بسیار زیادی انجام داد. شاید بپرسید چه تلاشهایی؟ راستش ما هم دقیقا متوجه تلاشهایش نشدیم اما او در آخرین نامهاش درباره زبان فارسی تهران آینده اینطور گفته است: «من تلاشهای بسیار داشتهام. اولین روزی که فوتهایم را در تهران گذاشتم، خیلی چیزها میدانستم اما کنون یک آدم هایلول شدهام که توانسته اسپیکینگ مردم را شبیه به خودش بکند، چون دیگر هیچ دیستنسی میان من و آنها نیست. آنها تحت تاثیر من قرار گرفتهاند و در میان ما همهچیز اوکی شده است. هرچند هرازگاهی هارتم از دست آنها بروکن میشود اما در کل، دوستداشتنی و کیوت هستند. حداقلش این است که بسیار به زبان فارسی احترام میگذارند.»بله همانطور که مشاهده کردید، حکیم طی ۷۲ساعتی که در تهران زندگی کرد، توانست خدمت بزرگی به زبان فارسی داشته باشد.
اولین نامه
همانطور که عرض کردم، حکیم برای پژوهش ادبی با ماشین زمانش به تهران آینده سفر کرد. او در نامهای از اولین تجربه سفرش اینطور مینویسد:«برفور من به طهران رسیدمی و در پی اکتساب اکرام ادب پارسی روی به استشکاف آوردمی. عزم داشتمی که بر درگاه ملوک اقامت گزیده و با اصحاب سلطان مالوف میبودمی لکن...»از آنجا که نوشتن نامههای حکیم به زبان کهن کار سختی است و از حوصله نویسنده خارج، ما خلاصهاش را برای شما میگوییم. القصه! حکیم عازم تهران شد و تلاش کرد برای خودش عزت و جلال و جبروتی دستوپا کند و ژست حکما را بگیرد، بلکه به نون و نوایی برسد و پاسداشت زبان فارسی هم در کنارش انجام دهد اما وقتی پایش را در تهران گذاشت، از فرط تعجب، برگهای درختانش ریخت. نه میفهمید مردم چه میگویند و نه او میتوانست حرفی بزند. یک بار که تلاش کرد آدرس سرویس بهداشتی را بپرسد، به جوانکی گفت: «مرد جوان موال را چگونه بیابم؟» و آن جوانک که خیال میکرد حکیم چیزی مصرف میکند، جواب داد: «حاجی اوکیای؟» و حکیم هرچه فکر کرد نفهمید که «او تا کی؟» است و به همین سبب پژوهشش در بحث زبان فارسی در تهران آینده به دیوار خورد.
نظر شما